داشتم فکر میکردم به افراد به کارها هنجار ها رفتار ها
هرچقدر بیشتر فکر کردم رفتار ادم های اطرافم رو سیاست مدارانه و پر از تزویر دیدم
دیگه از اون محبت ناب و سادگی شگفت انگیز فطرت ادمی خبری نبود
اگر هم کسی اینطور رفتار کنه(سادگی نه ساده لوحی) متهم میشه و تحقیرش میکنند
من اومدم هم خودم هم برداشت دوستان خوابگاهیم رو بسنجم
میخاستم ببینم چقدر بدی دارم چقدر عیب دارم تا بتونم برزرفشون کنم و از جهتی دوستان من چطور منو میسنجند و چه حساسیت هایی دارند
تا اینطور بتونیم بهتر و راحت تر کنار هم زندگی کنیم و درک کنیم همدیگر رو
به همشون پیام دادم و ازشون خواستم عیوب من رو بدون خجالت و ترس از اینکه چه چه ... بیان کنند
نظرات خییییییییییییییییییلی جالب بود
خیلی باعث شد خودم رو بشناسم البته این رو هم بگم بعضی هاش واقعا منصفانه نبود،یه لحظه فکر کردم از روی قصد و غرض بوده اما بعد این کر رو از ذهنم بیرون کردم
بعد دیدم از نظر اخلاقی بررسی شدم اما دینی نه
در واقع فقط اخلاق رو مد نظر داشتند
اومدم یه نگاهی به خودم انداختم گفتم :خصوصیاتس مثل:حسااااس بودن،زود رنج بودن، زود عصبانی شدن و.... رو واقعا دارم اما
به نکاتی مثل اینکه مسخره نمیکنم،غیبت نمیکنم،بهونه نمیارم و.... خیلی از این هایی که همش اونا دارند و من ازشون دوری میکنم رو اصلا جز بدی نمیدونن و اینا رو سرگرمی خودشون میدونستند
من اگر خیلی غیبت کنم 4 تا بدی بگم بعد توجیه کنم اخرش 3 تا خوبی هم بگم ماست مالی بشه تا غیبت نشه یا اینکه جلو همون شخص مثل همون رو با شوخی و خنده میگفتم تا در بشه پشت سرگویی
اما دوستای من اصلاااااااااااااااا به این چیزا حساس نبودن
یه لحظه واقعا جا خوردم،که چرا باید اینجوری باشه؟چرا تفریحاتمون رو سالم نمیکنیم یا چرا هر چیزی برای باقی بده برای خودمون مشکلی نداره
بعد دوباره فکر کردم
جدای همه اینها دیدم واااااای چرا من مغرور شدم به اینکه اشتباه چندانی ندارم؟چرا رفتار های نادرست خودم رو کم میبینم و درست رو واقعا بالا میگیرم
شاید واقعا منم مغرور شده بودم به این کارا
اینقدر گیج شدم که حد نداشت
موندم واقعا چی کار کنم
تا اینکه با فرد اگاهی توی وایبر مطرح شد
و الان این نوشته رو دارید میخونید تا به این برسیم که واقعا فرد خوب کیه؟اشتباه چیه؟ چرا دنیای ما شما دو رویی؟سیاست؟مکر؟
یک سری اصول هست برای اینکه ما بدونیم خوب هستیم یا بد ....
خود این دو آیتم داره ...
خوب بودن از نظر اخلاقی
خوب بودن از نظری دینی ( لازم هست بگم از نظر من یا دوستانی که دین اسلام دارند ، نمی شه آدم خوبی باشی ولی دین نداشته باشی ولی چون بحث به نوعی خواستم کلی باشه بدین جهت دو آیتم گذاشتم )
در سوره حجرات آیه 13به آن اشاره شده است (گردآوری : انجمن ناجی)بنابراین خصوصیات جسمی،جنسیتی،نژادی وجغرافیایی باعث برتری نیست
این به هر دو گروه می خوره چه اونهایی که دین اسلام دارند یا ندارند و این بخاطر کامل بودن دین اسلام هست
مخفی :
تمام دین ها و فکرای دنیا منطق و درستی رو قبول دارند و یک فعل خوب رو ترویج می دند و بهترین فکر خوب و درست ترین راه داشتن دین اسلام به معنای اصلیه اونه و من به شخصه با دین دارهای بی دین کاری نداریم لطفا برای شناخت دین به کسی که اسمش رو گذاشته مسلمون کار نداشته باشید خودتون کنکاش کنید و از اهلش انتظار داشته باشید ...فلانی رو می شناسم مسلمونه اما هزار گناه می کنه ، اون مسلمون نیست ...یک مسلمون رو بشناسید و اگر شناختید بعد دیگه امکان نداره بدی شخص یا اشخاص رو از دین اسلام بدونید ... اگر هر شخصی اینجوری فکر کنه کاملا در گمراهی و جهل هست
حالا باید ببینیم اخلاق خوب یعنی چی صفاتش چیه و کنشها و واکنشهاش چیه :
اخلاق خوب یعنی ترک فعل بد ( ترک رذائل اخلاقی ) ا انجام ندادن هر فعل بدی و کسب فضائل یعنی اگر بخوای خوب باشی باید خوبی هایی رو کسب کنی و بدیهایی رو انجام ندی و توجه داشته باشی این یه مساله شخصی یا متفاوت بودن نیست ، قوانین انسانی یک قانون هست و احترام به دیگران یک اصول داره ....نمی تونید بگید من با شیوه ی خودم احترام می زارم ...این کاملا اشتباه محض است ، هر چیز قاعده ای دارد و اسلوبی که به توضیح اون می پردازیم .
در فلسفه اخلاق دربارهٔ خوب یا بد بودن یک امر چند گرایش وجود دارد.
یک گرایش تنها در صورتی یک امر را خوب میداند که نتیجه(ها)یی دلخواه به همراه داشته باشد(نتیجه گرایی/پیامدگرایی/غایت گروی) اما گرایشی دیگر بدون رد نتیجههای دلخواه خوب بودن یک امر را ذاتی میداند (وظیفه گرایی).
برخی از ادیان گرایش دوم در اخلاق را پذیرفته و ادعا می نمایند. در اخلاق دینمدار این نتیجهها ممکن است در جهان دیگر که فرامادی است نیز اتفاق بیافتند اما در اخلاق نا-دینمدار رخداد نتیجههای دلخواه برای مثلا جامعهٔ انسانی تنها در جهان مادی مد نظر است (گردآوری : انجمن ناجی) در این اخلاق ریز الگوهای اخلاقی و اینکه چه اموری نتیجههایی دلخواه برای مثلا جامعهٔ انسانی دارند، ممکن است با اجماع روانشناسان و جامعهشناسان برجسته تعیین شود نه متولیان دین که البته این امر بدیهی است و بحث دینی قرار نیست راه بندازم می خوام در مرحله ی اول بدون در نظر گرفتن این دو مقوله نادینی و دین داری توضیحاتی بدم .
اخلاقیات در دو زمینه به کار می روند،اوّل: تمییز فردی (خوب از بد) و
دوم: روشهای رفتاری که گاه به عنوان «عرف رفتاری» نهادینه شده در یک گروه فرهنگی، مذهبی، اجتماعی یا فلسفی شناخته می شود.
اخلاقیات فردی با اهداف درست یا غلط، انگیزهها یا اعمال تعریف و تمییز داده می شوند؛ اهدافی که آموخته شده اند، ایجاد شده اند و یا از طرف اشخاصی که در گروه هستند، توسعه یافته اند.
( البته دقت کنید اگر در گروه یا جامعه باشید که اصول اخلاقی اون بد باشه شما نمی تونید انتظار خوبی تو اون گروه رو داشت باشید و باز اگر اون رو پذیرفته باشید باید با اون هم مسیر بشید مثل همین گروه های اجتماعی که اکثرا ضداخلاق های اصول انسانی و تربیتی هست)
بدترین و مکارترین رفتار اینکه که در هر جمعی یه جوری باشی .... اصول اخلاقی انسانی می گه هر جا هستی خودت باش و البته احترام و ادب دینی رو نگه دار . شخصی هست که در گروه دینی عضوه و ارسالی های دینی می ده و بعد در یه گروه بی دینی عضو ارسالی های بی دینی می ده
این تناقض شدید رفتاری و اخلاقیه !( این شخص دچار تزلزل شدید هست از بعد روانشناسی و همچنین اخلاقی و رفتار به مثال آفتاب پرست هست)
در زبان فرانسه واژه اخلاقیات به معنای آداب و رسوم نیز به کار می رود. تعریف فرهنگ لاروس (le Petit Larousse) از اخلاقیات:
Morale به لاتین (mores, mœurs):
مجموعه قوانین کردار و ارزش هایی که در یک جامعه به عنوان هنجار شناخته می شود.
تئوری اهداف غایی کردار انسان
اهداف و نتایجه گیری عملی یک داستان
دکترین خوشبختی انسانها و روشهای رسیدن به این هدف
مجموعه خاصی از قوانین رفتاری
همچنین فرهنگ فرانسه روبر (Le Petit Robert) اینگونه تعرف شده است: اخلاقیات: علم خوبی و بدی، اصول رفتار؛ تئوری رفتار انسانی به مثابه تکالیفی برای رسیدن به خوبی.
علم اخلاقیات، مجموعه اشکال مختلف خُلق و خوی یک شخص، تعریف کننده یک رفتار. اخلاقیات اغلب به یک سنت آرمانی وابسته است (مدل کانتی) که بین چیزی که هست و چیزی که باید باشد، تمایز ایجاد می کند، در حالیکه آداب و رسوم وابسته به یک سنت مادی گرا است (مدل اسپینوزی) که تنها به دنبال پیشبرد واقعیتهای موجود برای دستیابی به خوشبختی همگانی، از طریق رفتار منطقی است (گردآوری : انجمن ناجی)
از دیدگاه درسترفتاری (déontologie)، اخلاقیات در مورد نظام تکالیفی که باید در یک حرفه انجام شود، بحث می شود.
از دیدگاه زبان عامی و فنی اخلاق به سه معنی به کار میرود∗
خُلق یعنی خوی، طبع، سجیه، عادت∗، و جمع آن اخلاق است (گردآوری : انجمن ناجی) صفت اخلاقی: عامل انجام یک عمل اخلاقی در شرایط خاص، به طور ناخودآگاه و شرطی∗ مثل بخشندگی و دروغگویی عمل اخلاقی: آن نوع عمل که بتوان در مورد خوب یا بد بودن آن قضاوت کرد. میتواند آگاهانه یا بی اختیار و عادتی(در اثر یک خلق) باشد . مثل یک بار بخشیدن و دروغ گفتن و ...
.ارزشهای اخلاقی که در حقیقت اصول انسانیت بوده وریشه فطری دارندمعیار دیگری برای شناخت انسانهای خوب ومحبوب می باشد.
معیارهایی که در قرآن برای انسان خوب ومحبوب معرفی می شوندعبارتند از:
1_اطاعت پذیری(سوره آل عمران آیه68)
2_ایمان(سوره غافر آیه58)
3_پیشگام بودن در امر خیر(سوره واقعه آیات 11و12)
4_تقوا(سوره حجرات آیه13)
5_صبر(سوره یوسف آیه90)
6_امانتدار بودن(سوره نساءآیه58)
7_علم (سوره یوسف آیه22) اینها تعدادی از معیارهای عمومی واخلاقی برای تشخیص انسانهای خوب در قرآن می باشد.
در روایات نیز ملاک امتیازها راکارهای نیک وعمل صالح معرفی می نماید.( اگر به تمام آموزه های کشورهای خارجی و سرفصل های اخلاقی اونها مراجعه کنیم می بینم آموزه های دین اسلام کاملا قوی تر از اونهاست و خیلی کهن تر از اونها ولی بسیار زیباتر کامل تر آگاهانه تر هست و یک آدم منطق نگر با دقت می تونه به این برسه که چقدر دین اسلام زیباست و چقدر منطقی که تمامی اصول اخلاقی و تربیتی رو لحاظ کرده و با گذر روزگار کامل نشده بلکه کامل بوده و بعد به ما داده شده و حتی بسیاری از جامعه شناسان و مطنق گراها از این استفاده کردند و از طرفی آن را کوبیده اند که خود این در بطن بسیار بد و از رذایل اخلاقی است .
حضرت رسول (ص)می فرمایند:ملاک الدین الورع"اعتبار دین به تقوا است".در آیات گوناگون قرآن نشانه های مؤمن مخلص بیان شده است وما با آگاهی نسبت به نشانه هایی همانند تقوا،عبادت ،مهرورزی ومحبت میتوانیم فرد محبوب خود را یابهتر بگویم فردی که لایق محبوب بودن است رابشناسیم .با منطبق کردن رفتار افرادبامعیارهای قرآنی می توان به این شناخت رسید.
شما می خواید ببینید آیا خوب هستید یا بد به سئوالهای زیر جواب بدهید :
فلسفه اخلاق که شاخهای از فلسفه∗ است و وظیفهٔ آن پاسخ به پرسش هایی از این قبیل بعنوان پایهٔ اخلاق نظری ست[۵]:
خوب و بد یعنی چه؟
ماهیت و حقیقت∗ مفاهیم اخلاقی چیست؟
قضایا∗ی اخلاق اخباری اند یا انشایی∗؟
مسائل اخلاقی جهانی و جاودانه (مطلق) اند، یا سرزمینی و موقّت (نسبی)؟
معیار کلی خوبی و بدی یک صفت یا رفتار اخلاقی چیست؟
شرایط و حوزههای مسئولیت اخلاقی چیست؟ و این بحث بسیار گسترده است و به دلیل اینکه اینجانب با ققنوس خانم صحبت هایی داشتم و یک سری سئوال هم از ایشون دارم برای اینکه یک فرد دینی با اخلاق رو بشناسه چند تا سئوال مطرح می کنم تا به این برسه چند آدم مومن می شناسه ( اخلاق از دین جدا نیست و دقت کنید آدم بی اخلاق مومن نیست )
بیا اونی که نماز نمی خونه رو بزار کنار
بیا اونی که حتی یک دروغ ازش شنیدی بزار کنار
بیا اونی که حریمها رو رعایت نمی کنه رو بزار کنار(حریم های بین دختر و پسر)
بیا اونی که یکبار دیدی با کسی راحت حرف زد رو بزار کنار ( رابطه ی احساسی داشتن با یک جنس مخالف هر چند فقط به لفظ)
بیا اونی که هدف رو وسیله کرد و برای خودش توجیه آورد برای گناهش رو بذار کرد .
بیا اونی که جنسی رو گرون فروخت گذاشت بزار کنار
بیا اونی که حتی به دوست خودش جک یا حرف بد می زنه هر چند شوخی رو بزار کنار(بددهنی)
بیا اونی که احترام به پدر مادر رو نزاشت بزار کنار
بیا اونی که احترام کلا قائل نشد رو بزار کنار
بیا اونی که حجاب نداشت رو بزار کنار
بیا اونی که حقی رو ناحق کرد رو بزار کنار
بیا اونی که غیب کننده رو بزار کنار
بیا اونی که تو مجلس بدی وارد شد و خوشش اومد یا گفت رو من که تاثیر نداره رو بزار کنار
بیا اونی که بددهن هست رو بزار کنار
بیا اونی که آدم حسود هست رو بزار کنار
بیا اونی که نگاهش رو نتونست کنترل کنه رو بزار کنار
بیا اونی که جو گیر هست رو بزار کنار
بیا اونی که تو هر محیطی یه جوریه رو بزار کنار
بیا اونی که هر چی دین رو که خوشش میاد رو قبول می کنه و هر چی رو نمی خواد و ضررش هست رو قبول نداره بزار کنار
بیا اونی که می دونه راه درست چیه و راه بد چیه اما خودش نمی ره رو بزار کنار
بیا اونی که می دونه خوبی چیه و بدی چیه و امر به معروف نمی کنه رو بزار کنار
بیا اونی که باجنس مخالف در ارتباط هست و اسم ارتباطش رو می زاره دوست اجتماعی رو بزار کنار همینها رو بزار کنار ( باز خیلی دیگه هست ) ببین کسی رو می شناسی .
درسته دین ما توبه پذیره ولی همچین آسونم نیست که بخوای آسون بگیره خدا رئوفه ولی ....
و این بحث بسیار گسترده است و به دلیل اینکه اینجانب با ققنوس خانم صحبت هایی داشتم و یک سری سئوال هم از ایشون دارم برای اینکه یک فرد دینی با اخلاق رو بشناسه چند تا سئوال مطرح می کنم تا به این برسه چند آدم مومن می شناسه ( اخلاق از دین جدا نیست و دقت کنید آدم بی اخلاق مومن نیست )
بیا اونی که نماز نمی خونه رو بزار کنار بیا اونی که حتی یک دروغ ازش شنیدی بزار کنار
بیا اونی که حریمها رو رعایت نمی کنه رو بزار کنار(حریم های بین دختر و پسر)
بیا اونی که یکبار دیدی با کسی راحت حرف زد رو بزار کنار ( رابطه ی احساسی داشتن با یک جنس مخالف هر چند فقط به لفظ)
بیا اونی که هدف رو وسیله کرد و برای خودش توجیه آورد برای گناهش رو بذار کرد .
بیا اونی که جنسی رو گرون فروخت گذاشت بزار کنار
بیا اونی که حتی به دوست خودش جک یا حرف بد می زنه هر چند شوخی رو بزار کنار(بددهنی)
بیا اونی که احترام به پدر مادر رو نزاشت بزار کنار
بیا اونی که احترام کلا قائل نشد رو بزار کنار
بیا اونی که حجاب نداشت رو بزار کنار
بیا اونی که حقی رو ناحق کرد رو بزار کنار
بیا اونی که غیب کننده رو بزار کنار
بیا اونی که تو مجلس بدی وارد شد و خوشش اومد یا گفت رو من که تاثیر نداره رو بزار کنار
بیا اونی که بددهن هست رو بزار کنار
بیا اونی که آدم حسود هست رو بزار کنار
بیا اونی که نگاهش رو نتونست کنترل کنه رو بزار کنار
بیا اونی که جو گیر هست رو بزار کنار
بیا اونی که تو هر محیطی یه جوریه رو بزار کنار
بیا اونی که هر چی دین رو که خوشش میاد رو قبول می کنه و هر چی رو نمی خواد و ضررش هست رو قبول نداره بزار کنار
بیا اونی که می دونه راه درست چیه و راه بد چیه اما خودش نمی ره رو بزار کنار
بیا اونی که می دونه خوبی چیه و بدی چیه و امر به معروف نمی کنه رو بزار کنار
بیا اونی که باجنس مخالف در ارتباط هست و اسم ارتباطش رو می زاره دوست اجتماعی رو بزار کنار
همینها رو بزار کنار ( باز خیلی دیگه هست ) ببین کسی رو می شناسی .
درسته دین ما توبه پذیره ولی همچین آسونم نیست که بخوای آسون بگیره خدا رئوفه ولی ....
شرمنده اقای قادری اگر بخوایم اینجوری حساب کنیم دیگه هیچی
باید یاسر و عمار و مالک اشتر...بزاریم کنار
اینجوری حتی ما که توی انجمن خوب هم هستیم (با کمال شرمندگی از تمام دوستان با توجه به شرایط ذکر شده که حداقل هر کدوم یکی رو داریم)باید بگیم تو این انجمن هم ادم خوب نداریم حتی شما دوست عزیز
اما اینطور نمیشه قضاوت کرد و ادم خوب پیدا کرد چراکه:نامه امام علی(ع) به مالک اشتر: ای مالک! اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی، فردا به آن چشم نگاهش مکن ، شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی
مشاهده کردید باشید گفته شده چشم بپوشید نه اینکه بگزارید کنار
چرا که اگر اینطور باشه باید خودمون هم بریم کنار هر جوری حساب کنیم
نقل قول: شرمنده اقای قادری اگر بخوایم اینجوری حساب کنیم دیگه هیچی
باید یاسر و عمار و مالک اشتر...بزاریم کنار
اینجوری حتی ما که توی انجمن خوب هم هستیم (با کمال شرمندگی از تمام دوستان با توجه به شرایط ذکر شده که حداقل هر کدوم یکی رو داریم)باید بگیم تو این انجمن هم ادم خوب نداریم حتی شما دوست عزیز
اما اینطور نمیشه قضاوت کرد و ادم خوب پیدا کرد چراکه:نامه امام علی(ع) به مالک اشتر: ای مالک! اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی، فردا به آن چشم نگاهش مکن ، شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی
مشاهده کردید باشید گفته شده چشم بپوشید نه اینکه بگزارید کنار
چرا که اگر اینطور باشه باید خودمون هم بریم کنار هر جوری حساب کنیم
دشمنا شرمنده بشن !
ما داریم با کسایی که الان می شناسیم برخورد می کنیم و رفتار داریم ...
در تاریخ داریم که فلانی شخص بدی بود ولی در جایی ، بدی خودش رو جبران کرد و توبه کرد و واقعا به این واقف شدیم که اون توبه کرد ...
توبه واقعی داریم و توبه امری است که کاملا از سمت خدا بهش سفارش شده و حتی خدا توبه کنندگان رو بیشتر دوست داره .
اما ما قراره یه آمار برای خودمون بگیریم .
اون سئوالات مبحثی که داشت بر این اصل بود که ببینم در حال حاضر کسی رو می شناسیم خوب باشه یا نه !
وقتی من یکی رو دیدم دزده به یقین نمی تونم بگم اون دزد هست ، چون شاید و بازم می گم شاید توبه کرده باشه !
اما نمی تونم اون شخص رو تو آدمهای خوب ببینم مگر اینکه تو رفتارهای آیندش ازش موردهای خوبی رو ببینم! البته من که می گم یعنی تو شما یا هر شخص غیر هست ...اگر کسی به شما دروغ گفت و باز ازش دروغ شنیدید ... یا اگر کسی به شما دروغ گفت نمی تونی بگی اون توبه کرده ! مگر ازش راستی بشنوی و ببینی کسی که خوب بشه نیاز نداره بگه من خوبم از رفتارش مشخصه ....
به فرض خونه ای اون همسایه زنگ می زنه می گه مادرت هست مادرت اشاره می کنه بگو نه نه بگو نیستم ...این دروغه
یا همکار بابات زنگ می زنه بابات می گه نه نه !
دروغ دروغه شاخو دم نداره !
تو دوستت رو می پیچونی و بهش دروغ می گی !
ببخشید رو دروغ زوم کردم ... چون دروغ کلید جهنم است ! همه چی از دروغ شروع می شه !
هر وقت دیدی به راحتی داری دروغ می گیم و داستان سرایی می کنی یا صحبت می کنی ! بدون تو یه شیطان شدی و خبر نداری! http://najiforum.ir/thread-22168-lastpost.html
قرآن مجيد آدم های خوب و آدم های بد را چگونه توصيف کرده است؟ در اين توصيفات بين زن و م
قرآن مجيد آدم های خوب و آدم های بد را چگونه توصيف کرده است؟ در اين توصيفات بين زن و مرد تفاوتی هست ؟
به طور کلی از ديدگاه قرآن مجيد، خوبی و بدی، درستی و نادرستی و مکر و حقيقت، به قوّت ايمان و ضعف آن بستگی دارد و در اين باره تفاوتی ميان زن و مرد نيست؛ بنابراين، فرد فاسد و مکّار (چه زن باشد و چه مرد) فردی است که پيرو هوی و هوس بوده، به دستورات الهی بی اعتنا است و به جای بندگی خدا، بنده شيطان و غرايز نفسانی خويش است (گردآوری : انجمن ناجی)
قرآن اوصاف انسان های مۆمن و صالح و فاسق و منافق را در آياتی بيان کرده است؛ از جمله:
«وَالْمُۆْمِنُونَ وَالْمُۆْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاَهَ وَيُۆْتُونَ الزَّکَاهَ وَيُطِيعُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَـئِکَ سَيَرْحَمُهُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَکِيمٌ»؛[1]
و مردان و زنان باايمان دوست و ياور و سرپرست يکديگرند، به هر کار نيک (از نظر عقل و شرع) فرمان ميدهند و از هر کار زشت (از ديدگاه عقل و شرع) بازميدارند و نماز را برپا ميکنند و زکات ميدهند و از خدا و فرستاده او فرمان ميبرند آنهايند که خداوند به زودی مورد رحمتشان قرار مي دهد، که همانا خداوند غالب مقتدر و با حکمت (در مرحله تکوين و تشريع و جزا) است (گردآوری : انجمن ناجی)
در اين آيه به پنج صفت برای انسان های پاک و صالح اشاره شده که هر يک از اين صفات، دليل قوّت ايمان و منشأ صفات نيک ديگری است و در آيه ای ديگر، پنج صفت برای انسان های فاسد و مکّار بيان می کند: «الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنکَرِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَيَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُواْ اللّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ»؛[2]
مردان و زنان منافق برخی از برخی ديگرند (با هم پيوند اعتقادی و عملی دارند) به کار ناپسند فرمان ميدهند و از کار پسنديده بازميدارند و دستان خود را (از انفاق در راه حق) ميبندند خدا را فراموش کردند خدا هم آنها را فراموش نمود (پس از اتمام حجت به حال خودشان واگذاشت) مسلّما منافقان همان نافرمانانند.
در اين آيات به صفاتی که در برابر يکديگرند اشاره شده است (گردآوری : انجمن ناجی) بديهی است که هر چيزی را بايد با ضدّ آن شناخت؛ انسان های خوب و صالح، با يکديگر دوست و انسان های فاسق و مکّار، با يکديگر دشمن هستند.
افراد صالح، امر به معروف و ناصالحان، نهی از معروف می کنند. نيکوکاران دست بخشنده دارند و بدکاران هرگز چنين نيستند. آنها مطيع خدايند و اينها به کلی خدا را فراموش کرده و بنده هوی و هوس خويش شده اند.
ايمان به خدا و تسليم طغيان گری های فرعونيان نشدن، صلابت در ايمان، پاکدامنی و عفاف و تسليم شدن در برابر دستورهای الهی و بالاخره عبادت و بندگی مدام داشتن از ويژگی هايی است که خداوند برای آسيه و مريم برشمرده است
در سوره فرقان اوصاف ديگری برای بندگان خوب و صالح بيان شده است: « وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا »؛[3]
و بندگان (واقعی خدای) رحمان کسانياند که بر (روی) زمين با آرامش و فروتنی راه ميروند، و چون نادانان آنها را (به گفتار ناروا) طرف خطاب قرار دهند آنها سلام (سخنی مسالمتآميز و دور از خشونت) گويند.
سپس در ادامه، اوصاف فراوانی برای آنان بيان می کند؛ از جمله:
آنها کسانی هستند که برای خدا سجده می کنند و برای غير خدا کُرنش و تعظيم نمی کنند؛ از هرگونه افراط و تفريط در امور زندگی، از جمله انفاق پرهيز می کنند؛ هرگز معبود ديگری غير از خدا را نمی پرستند و مرتکب فحشا و کار زشت نمی شوند.[4]
بديهی است که در مقابل اين صفات پسنديده ای که برای بندگان خوب و صالح بيان شده، صفات مذمومی برای انسان های فاسد و ناصالح وجود دارد.
از نشانه های زنان خوب
حفظ حجاب و عفت يکی از نشانه های زنان خوب است (گردآوری : انجمن ناجی) قرآن کريم هنگام معرفی زنان کافر به زنان نوح و لوط پيامبر عليهماالسلام اشاره می کند[5] و هنگام معرفی يک مۆمن نمونه می فرمايد: «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَهَ فِرْعَوْنَ».[6]
در اين دو آيه، ايمان به خدا و تسليم طغيان گری های فرعونيان نشدن، صلابت در ايمان، پاکدامنی و عفاف و تسليم شدن در برابر دستورهای الهی و بالاخره عبادت و بندگی مداوم داشتن از ويژگی هايی است که خداوند برای آسيه و مريم برشمرده است (گردآوری : انجمن ناجی)
در اين آيات به صفاتی که در برابر يکديگرند اشاره شده است (گردآوری : انجمن ناجی) بديهی است که هر چيزی را بايد با ضدّ آن شناخت؛ انسان های خوب و صالح، با يکديگر دوست و انسان های فاسق و مکّار، با يکديگر دشمن هستند. افراد صالح، امر به معروف وناصالحان، نهی از معروف می کنند. نيکوکاران دست بخشنده دارند و بدکاران هرگز چنين نيستند. آنها مطيع خدايند و اينها به کلی خدا را فراموش کرده و بنده هوی و هوس خويش شده اند
البته حضرت مريم (عليهاالسلام) تنها زن برگزيده ای است که قرآن کريم به صراحت از او نام برده و درباره او می فرمايد: « وَإِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِکَهُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَی نِسَاء الْعَالَمِينَ»؛ و (به ياد آر) آن گاه که فرشتگان گفتند: ای مريم، همانا خداوند تو را برگزيده و پاک ساخته و بر زنان جهانيان (عصرت به افتخار خدمت بيت المقدس، رزق آسمانی، سخن گفتن با فرشته و تولد فرزندی بدون پدر) برتری داده است (گردآوری : انجمن ناجی)»
خدای متعال در آيه دهم تا دوازدهم سوره تحريم از زنان بدکار و نيکوکار سخن گفته است؛ اکنون پرسش اينجا است که چرا زنان بدکار و نيکوکار را در دو آيه جداگانه آورده و نخست از زنان بدکار ياد کرده است؟
برای روشن شدن مطلب بايد به محتوا و شأن نزول اين سوره توجه کرد. بر اساس نقل مفسّران، پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله وسلم سخنی را با همسرش حفصه در ميان گذاشت و به او سفارش کرد آن را کتمان کرده، به ديگران انتقال ندهد؛ اما حفصه برخلاف توصيه پيامبر صلی الله عليه و آله وسلم آن را افشا کرد و خدای متعال پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله وسلمرا از اين قضيّه آگاه کرد؛[7] به اين دليل، در اين سوره مبارک، سخن از افشای راز پيامبر صلی الله عليه و آله وسلم به وسيله برخی از زنان آن حضرت آمده و نخست مثال زن نوح (عليه السلام) و زن لوط (عليه السلام) را بيان کرده که با توجّه به آنکه زن پيامبر بودند، امّا به آن دو حضرت خيانت کردند و راز خانه آنها را فاش ساختند.
اين مثال برای زنان پيامبر است که فکر نکنند زن پيامبر بودن، به خودی خود، امتيازی محسوب می شود.
با اين توضيح، روشن است که بايد الگو و مثال زنان ناصالح، مقدّم باشد. طبيعی است که وقتی الگوی صالحان را معرّفی می کند، با بسط بيشتری می آورد تا شناخت مۆمنان نسبت به آنان بيشتر گردد و بتوانند از آنها الگوگيری کنند؛ اما اين نکته درباره نمونه های ناصالح صدق نمی کند؛ چرا که فقط تذکّر به آن کافی است تا انسان را بيدار سازد.
پی نوشت ها:
1.سوره توبه، آيه 71.
2 . همان، آيه 67.
3 . سوره فرقان، آيه 63.
4 . همان.
5 . سوره تحريم، آيه 10.
6 . همان، آيه 11 ـ 12.
7 . تفسير الميزان، ج 19، ص 331؛ تفسير قمی، علی بن ابراهيم قمی، ج 2، ص 376؛ تبيان، شيخ طوسی، ج 10، ص 44.