گوتیک (Gothic) سبک هنری رایج در نیمه دوم قرن دوازدهم میلادی در شمال اروپا است که تا قرن شانزدهم دوام یافت.واژه "گوتیک" نیز همچون بسیاری از عناوین سبک های هنری در آغاز بار معنایی منفی داشت و به صورت تحقیر آمیز به کار گرفته شد.این واژه توسط هنرمندان ایتالیایی دوره رنسانس ابداع شد تا این شیوه معماری را که به مثابه سبک توحش محکوم می کردند، توصیف کنند.
زیرا به نظر آنها که البته در اشتباه بودند،این سبک معماری قوم گوتها بود که میراث هنر کلاسیکامپراطوری روم را از بین برد.از این رو معنای تحت اللفظی "گوتیک" منسوب به قوم "گوتها" است (گردآوری : انجمن ناجی)
سبک گوتیک، بر اساس آثار معماری تشخص می یابد و به ویژه در کاربرد قوس های نوک نیز(جناغی)،پشت بند های اوج کشیده، تزئینات توکاری مشبک بسیار زیبا و ظریف.در مفهوم عام تر واژه گوتیک به تزئینات نقوش و نقاشی های دوره ای اطلاق می شود که معماری گوتیک شکل گرفت.
هنر گوتیک زاده ی ایمان مسیحیت بود و اصیل ترین تجلی آن کلیسای گوتیک.
واژه ی گوتیک در آغاز بار معنای منفی داشت چون هنرمندان ایتالیایی دوره ی رنسانس این شیوه معماری را به مثابه سبکی موحش محکوم میکردند که قصد دارد هنر کلاسیک رومیان را به نابودی بکشاند. بنابراین این سبک را گوتیک به معنی منسوب یه قوم گوتها (اقوام شمالی اروپا) نامیدند و برای اشاره به آثار فاقد ذوق هنری و نا متعارف بکار می بردند.
آغاز پیدایش این هنر در میان سالهای 1137_1144 میلادی در جریان بازسازی کلیسای سنت دنیس فرانسه بود و تا اواسط قرن 16 میلادی در اروپا ادامه داشت.
گوتیک در اصل واژه ی اهانت آمیزس بود که در دوران رنسانس برای توصیف هنر غیر کلاسیکی ِ م
گوتیک در اصل واژه ی اهانت آمیزس بود که در دوران رنسانس برای توصیف هنر غیر کلاسیکی ِ منسوب به بربرها ( گُت ها ) به کار می بردند . امروزه ، اصطلاحی ست که در تاریخ هنر و نقد هنری به سبک نقاشی ، پیکره سازی و معماری اروپای باختری در سده های دوازدهم تا شانزدهم اطلاق می شود .
گوتیک بین المللی سبک نقاشی رایج در اروپا در سده های چهاردهم و پانزدهم .
عمدتا شیوه ای خطی و تزئینی بود که از هنر گوتیک فرانسوی - به خصوص مصورسازی کتاب های خطی - سرچشمه گرفت . پیکرهای ساده و آراسته ، انحناهای نرم جامگان ، رنگ های جواهر گونه ، و ریزه کاری های طبیعت گرایانه از ویژگی های آن به شمار می آیند .
پیروان این سبک در فرانسه تحت تاثیر سیمونه مارتینی قرار گرفتند . تصویر های برادران لمبورگ برای کتاب " ایام پربرکت دوکِ بری "، این تاثیر پذیری را نشان می دهند . سبک مزبور در ایتالیا با آثار جنتیله و پیزانلّو به اوج شکوفایی رسید . ( این مقارن زمانی بود که مازاتچو سنّت جُتو را احیا می کرد . ) این سبک به آلمان ، بوهم ، و اسپانیا نیز راه یافت . همچنین ، شیوه ای مشابه تحت عنوان سبک لطیف در نقاشی و پیکره سازی آلمانی رخ نمود ، به خصوص در تصاویر و مجسمه های مریم عذرا و مسیح کودک .
هنر گوتیک واژه گوتیک برای توصیف سبک معماری و هنر اروپای باختری در حدود سده های دوازدهم تا شانزدهم به کار برده می شود . ( در سده ی هفدهم ، این سبک را با لحنی تحقیر آمیز به گُت ها - یکی از اقوام بربر اروپایی - نسبت دادند . )
معماری گوتیک از فرانسه آغاز شد ؛ و به انگلستان و آلمان و اسپانیا راه یافت . ایتالیا از این جریان به دور ماند .
عناصر عمودی ، بلندی ساختمان ، قوس تیزه دار ، پشتبند معلق ، طاق و تُویزه ، و پنجره های شیشه ای بارز ترین مشخصاتی هستند که معماری گوتیک را از معماری جسیم و وزین پیشین [ هنر رومی وار ] متمایز می کنند.
عناصر صعودی و خطوط پویا در این معماری ، عرفانگرایی جدید در مسیحیت را بز می تابند. ( کلیسای آمین در شمال فرانسه نمونه ی شاخص این نوع معماری است .)
در مورد نقاشی و مجسمه سازی - نسبت به معماری - اصطلاح گوتیک ، دوران محدود تری را شامل می شود . گاه ، برای توصیف نقاشی آلمانی - که دیرتر تحت تاثیر ایده های رنسانس قرار گرفت - عبارت گوتیک پسین را به کار می برند .
آغاز واقعی مجسمه سازی گوتیک را باید از مجسمه های وابسته به معماری در کلیساهای رایمس و بامبِرگ دانست ( حدود اوایل سده سیزدهم ) . وقار کلاسیک و وفاداری به طبیعت ، وجه تمایز بارز این ها با مجسمه های خشک رومی وار است . گاه چنین آثاری را با نمونه های مجسمه سازی رنسانس آغازین ( مثلا آثار نیکلا پیزانو ) مقایسه می کنند .
در تحول بعدی ، بیان عاطفی مورد تاکید قرار گرفت ، و جامه پردازی لطیف تر شد . به خصوص مجسمه سازان آلمانی با انتخاب موضوع هایی چون "باکره ی داغدار " ، نهایت اخلاص فردی و تعمق عرفانی را در آثارشان منعکس کردند . در اواخر سده ی چهاردهم ، سلوتر با طبیعتگرایی پرتوانش زمینه را برای واپسین مرحله ی پیکره سازی گوتیک - که با جامگان پرشکن و حرکات زاویه دار مشخص می شد - هموار ساخت . این دوره ی اولویت کنده کاری چوب بر مجسمه های سنگی بود .
کاهش دیواره های داخلی در معماری گوتیک ، محلی برای نقاشی دیواری باقی نگذاشت . ولی شیشه نگاره در پنجره ها ، تخته نگاره برای پشت محراب کلیسا و پرده نقشبافت [ تاپیسری ] ، این کمبود رنگ و طرح را جبران کرد . در عرصه ی مصور سازی کتاب ، شاید یافتن مرزی مشخص میان دوران رومی وار و دوران گوتیک چندان آسان نباشد . با این حال ، " پیچ و تاب گوتیک " و ظرافت تغزلی در پیکرها ، ملاکی برای تشخیص و تمایز است ( مثلا در تصاویر کتاب مزامیر اینسبرگ حدود 1200 ) . چنین حالتی در پیکر ها را می توان از ویژگی های شاخص در نقاشی گوتیک به شمار آورد . همچنین ، در تصاویر برخی کتاب ها عناصری از معماری گوتیک ( چون قوس پنجره ، ستون بلند و تیزه دار ) دیده می شود . به طور کلی ، توجه به فرد انسانی و منظره طبیعی ، کاربست خط های پیچان و رنگ های درخشان ، و علاقه به ریزه کاری و تزیین ، از مشخصات هنر تصویری گوتیک است .