“چرا وقتی خشمگین میشوید”نه از واقعیت مطمئنی، نه خوشحالکننده است و نه مفید”
“چرا وقتی خشمگین میشوید”نه از واقعیت مطمئنی، نه خوشحالکننده است و نه مفید”
استادی از شاگردانش پرسید: چرا وقتی مردم خشمگین هستند ، صدایشان را بلند میکنند و با وجود اینکه طرف مقابل کنارشان قرار دارد، سرهم داد میکشند؟
شاگردان هرکدام جوابهایی دادند اما هیچکدام از پاسخها استاد را راضی نکرد.
عصبانی
سرانجام او چنین پاسخ داد: هنگامی که دو نفر از هم عصبانی هستند، قلبهایشان از یکدیگر فاصله میگیرد. آنها برای اینکه فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند. هر چه میزان عصبانیّت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آنها باید صدایشان را بلندتر کنند.
سپس استاد پرسید: هنگامی که دو نفر عاشق یکدیگر باشند، چه اتفاقی میافتد؟ آنها سر هم داد نمیزنند بلکه خیلی به آرامی با هم صحبت میکنند.
چون قلبهایشان خیلی به هم نزدیک است (گردآوری : انجمن ناجی)
استاد ادامه داد: هنگامی که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقی میافتد؟ آنها حتی حرف معمولی هم با هم نمیزنند و فقط در گوش هم نجوا میکنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر میشود.
سرانجام حتی از نجوا کردن هم بینیاز میشوند و فقط به یکدیگر نگاه میکنند. این هنگامی است که دیگر هیچ فاصلهای بین قلبهای آنها باقی نمانده باشد.
شخصی نزد همسایه اش رفت و گفت: گوش کن، میخواهم چیزی برایت تعریف کنم. دوستی به تازگی در مورد تو میگفت …
همسایه حرف او را قطع کرد و گفت:
قبل از اینکه تعریف کنی، بگو آیا حرفت را از میان سه صافی گذراندهای یا نه؟
اول از میان صافی واقیعت . آیا مطمئنی چیزی که تعریفمیکنی واقعیت دارد؟
آن شخص پاسخ داد: نه! من فقط آن را شنیده ام . شخصی آن را برایم تعریف کرده است (گردآوری : انجمن ناجی)
همسایه سری تکان داد و گفت:
پس حتما آن را از میان صافی دوم یعنی خوشحالیگذراندهای.
یعنی چیزی را که میخواهی تعریف کنی باعث خوشحالی ام میشود؟
- دوست عزیز، فکر نمیکنم تو را خوشحال کند.
- بسیار خوب، پس اگر مرا خوشحال نمی کند، حتما از صافی سوم، یعنی فایده، رد شده است (گردآوری : انجمن ناجی)
آیا چیزی که میخواهی تعریف کنی، برایم مفید است و به دردم میخورد؟
- نه، به هیچ وجه!
همسایه گفت: پس این حرف را
- که نه از واقعیت آن مطمئنی، نه خوشحالکننده است و نه مفید -