هجرت لوط عليهالسلام همراه ابراهيم از سرزمين بابل به فلسطين
هنگامى كه حضرت ابراهيم عليهالسلام از سرزمين بابل، به سوى فلسطين، هجرت كرد (يا تبعيد شد) حضرت لوط عليهالسلام و خواهرش ساره همراه حضرت ابراهيم عليهالسلام هجرت نمودند،
و پس از ورود به مصر، در آن جا (چنان كه قبلاً ذكر شد) يك نفر كنيز به نام هاجر بر تعدادشان افزوده شد، و گروه چهارنفرى به طرف فلسطين حركت نمودند.
ابراهيم و ساره و هاجر در بيابانى كنار راه عمومى يمن و شام و... سكنى گزيدند، هر كسى كه از آن جا میگذشت، ابراهيم او را به توحيد و آيين حق دعوت میكرد و خبر در آتش افكندن او و نسوختنش، در دنيا شايع شده بود،
بعضى به او میگفتند: با آيين شاه (نمرود) مخالفت مكن، زيرا او مخالفتش را میكشد، اما ابراهيم به راه خود ادامه میداد.
يكى از كارهاى ابراهيم اين بود كه هر كس از كنار خيمهاش رد میشد، او را مهمان میكرد، و در محل سكونت او تا هفت فرسخ، شهرها و روستاهاى پر از نعمت و درخت و ميوه وجود داشت،
و وفور نعمت در همه جا به چشم میخورد و هر كس از مسافرين از اين شهرها میگذشت، بدون جلوگيرى، از ميوههاى درختان میخورد.
ابليس كه در كمين انسانها است، بخصوص اگر غرق در وفور نعمت باشند،زودتر میتواند آنها را فريب داده و غافل سازد،
از عيش و نوش مردم استفاده كرد و به آنها لواط را ياد داد، نخست خودش به صورت انسانى آماده شد كه با او لواط كنند و كم كم اين كار زشت شايع و عادى گرديد، به طورى كه مردان به مردان و زنان به زنان اكتفا میكردند.
عده اى از مردم از اين وضع بسيار پست ناراحت شده و به حضور ابراهيم عليهالسلام آمدند و به او شكايت كردند،
ابراهيم حضرت لوط را به عنوان مبلّغ به سوى آنها فرستاد تا آنها را نصيحت كند و از عواقب شوم اين اعمال زشت برحذر دارد.
لوط به سوى اين قوم (كه در شهرهاى سدوم و عمورا و دادما و صاعورا و صابورا) بودند روانه شد.( بحار، ج 12،ص 163 و 155)
ابراهيم در قسمت بلند فلسطين، و لوط در قسمت پايين به فاصله هشت فرسخ قرار گرفتند
آنها وقتى كه لوط را ديدند، گفتند: تو كيستى؟ فرمود: من پسر خاله ابراهيم هستم، همان ابراهيم كه شاه (نمرود) او را به آتش افكند، آتش نه تنها او را نسوزاند بلكه براى او سرد و گوارا شد، و او در چند فرسخى، نزديك شما است (گردآوری : انجمن ناجی)
از خدا بترسيد، راه پاكى را بپيماييد، اين كارهاى زشت را نكنيد، خدا شما را هلاك خواهد كرد، گستاخى به خدا نكنيد از او بترسيد و خوددار باشيد و خدا را از ياد نبريد... .
گاه میشد كه مردى كه از آن ديار عبور میكرد، مردم زشتكار آن ديار به سوى او میرفتند تا با او عمل زشت لواط انجام دهند، لوط عليهالسلام او را از دست آنها نجات میداد... .( بحار، ج 12،ص 163 و 155)