بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ محمد بن ابى بكر (فرماندار مصر) گروهى از اهالى مصر از جمله عبدالرحمن بن ملجم را به عنوان میهمانان مصر نزد حضرت على علیه السّلام فرستاد، ابن ملجم كه نوشته اى شامل اسامى میهمانان در دست داشت به خدمت حضرت آمد و آن نامه را به حضرت داد، وقتى حضرت نام عبدالرحمن بن ملجم را دید فرمود: عبدالرحمن توئى ؟ خدا لعنت كند عبدالرحمن را! ابن ملجم گفت : بله یا امیرالمؤمنین ، به خدا سوگند كه شما را دوست دارم ! حضرت فرمود: به خدا قسم مرا دوست نمى دارى - و سه بار تكرار نمود - ابن ملجم گفت : یا امیرالمؤمنین من سه بار سوگند یاد مى كنم كه تو را دوست دارم و شما سه بار سوگند یاد مى كنى كه من شما را دوست ندارم ؟ حضرت فرمود: واى بر تو، خداوند ارواح را دو هزار سال قبل از بدنها خلقت نمود و در فضا ساكن نمود، هر كدام آنجا یكدیگر را شناختند در دنیا مأیوس شدند و هر كدام نشناختنددردنیا متفاوت شدند، همانا روح من روح تو را نمى شناسد. وقتى ابن ملجم پشت كرد و رفت ، حضرت فرمود: هر كه مى خواهد قاتل مرا ببیند به این مرد نگاه كند! یكى گفت : چرا او را نمى كشید؟ (آیا اجازه مى دهى او را بكشیم ؟) حضرت فرمود: چه سخن حیرت انگیزى ، مرا امر مى كنید كه قاتل خود را بكشم ، خدا او را لعنت كند.