واقعیت این است که برای فرهنگ تعاریف زیادی ارائه شده و لی این تنوع تعاریف به معنی این نیست که نتوان در ک درستی از فرهنگ و مفهوم آن به دست آورده به تعدادی از این تعریف ها اشاره می شود .
فرهنگ در ابتدا در قرن حدود هجدهم میلادی در ترویج کشاورزی در کشت و کار در انگلیس به کار گرفته شد و یک سیر تکامل دارد و سپس در جهت تهذیب نفس تعریف گردید و در ادامه به ظرفیت های جهان شمول و همگانی آن توجه شد و در قرن بیستم مفهوم و محوری کلیدی در انسان شناسی و شناخت پدیده های انسانی یافت و نهایتاً با موضوع شهروندی و آموزش های شهروندی و قوانین و مقررات جدید برای تسهیل زندگی شهری و استفاده از وسایل و فن آوریهای نو ظهور ارتباط تنگاتنگ یافت در اینجا به تعاریفی از فرهنگ می پردازیم.
1- در فرهنگ نامه معین فرهنگ ترکیبی از دو کلمه فر و هنگ ذکر شده است که منظور از آن را آداب و رسوم و علم و دانش ذکر کرده است (گردآوری : انجمن ناجی)
2- یکی از قدیمی ترین و در عین حال جامع ترین تعاریف ار دانشمند مردم شناس «تایلور» می باشد که در قرن هجدهم میلادی ارائه شده است بر اساس این تعریف فرهنگ عبارت از مجموعه پیچیده ای از علوم، دانش ها، هنرها، افکار، اعتقادات، قوانین و مقررات، آداب و رسوم، سنت ها و کلیه آموخته ها و عادات انسانی می باشد.
3- جامعه شناسی به نام «سمئر» فرهنگ را مجموعه آداب و روسم و سنت ها و نهادهای اجتماعی می داند.
4- دکتر الهی قمشه ای در یکی از سخنرانی های خود که طبیعتاً با دید ادبی و عرفانی است فرهنگ را مجموعه دو کلمه فر به معنی تعالی و شکوه ایزدی و خدایی و هنگ به معنی آهنگ و قصد بیان می کند که البته رفتارها و باورهای مثبت را در بر می گیرد.
5- عده ای فرهنگ را قابل تقسیم می دانند و به انواعی همچون فرهنگ عمومی و خصوصی و غالب و مغلوب تقسیم می کنند یکی از یان تقسیم بندیهای فرهنگ را به فرهنگ نرم افزاری و سخت افزاری قابل تقسیم می داند بر این اساس
فرهنگ سخت افزاری: شامل ابزارها و اشیایی که ساخته اند و به ارث گذاشته اند می باشد
فرهنگ نرم افزاری: شامل رسوم و علوم و هنرها و اعتقادات می باشد و کودک ابتدا با فرهنگ سخت افزاری آشنا می شود و سپس فرهنگ نرم افزاری را می آموزد.
6-فرهنگ در واقع میراث جغرافیایی، محلی و زیستی آدم است که قاعدتاً هم نرم افزار و هم سخت افزار را شامل می شود اگر توجه کنیم متوجه می شویم که با وجود گوناگوه تعاریف وجود مشترک در آن ها به چشم می خورد که مجموعه باورها، رفتارها و اعتقادات و برخورد ها با شرایط مختلف را در بر می گیرد.
پس تا اینجا گفتیم، فرهنگ دارای تعاریف متعددی است گرچه در همه تعاریف وجوه مشترک زیادی را می توان یافت، اما پذیرفتن هر تعریف می تواند در عمل تفاوتهای رفتاری را به وجود آورد.
1-اگر تعریف تایلور ملاک باشد عده ای شاید در عمل قبول کنند که در واقع فرهنگ همانی است که در هر جامعه ای وجود دارد قضاوتی برای آن نیست باید با آداب و رفتار و افکار و اعتقادات هر جامعه ای کنار آمد همین هست که هست. از دید مردم شناسی این تفکر درست است ولی آیا یک جامعه باید بر آنچه به عنوان فرهنگ آن تلقی می شود تا ابد باقی بماند؟ شرایط زمان و مکان و جهان در نظر نباید گرفته شود؟ توسعه شهرها، ارتباطات، تغیر شغل های و منابع در آمدی جامعه و نیاز به ارتباط با جامعه های دیگر خارج از جامعه خودی نباید تغییراتی را در فرهنگ افراد به وجود آورد آیا باید همچنان در لاک خود بود و طبق سنت های قدیمی و فرهنگی های تاریخ مصرف گذشته عمل کرد و یا باید در فرهنگ هر جامعه پالایش صورت گیرد و تغییر به وجود آید و اصطلاحاً به روز شود و ساکنین هر منطقه لازم است با تیزهوشی و توجه به شرایط منطقه ای و جهان و روابط جدید اقتصادی برخی رویه های و اعمال قدمی خود را کنار بگذارند و همچنان که لباس خود را نو می کنند، فرهنگ خود را هم نو کنند
2-اگر به ضرورت چنین چیزی رسیدیم آیا ملاک های تغییر چیست؟ چه چیز را باید کنار گذاشت و چه چیزی را باید جانشین کرد؟ تهاجم فرهنگی و فرهنگ های بیگانه در این میان نمی توانند در خلا احتمالی ایجاد شده نفوذ کنند و تهدیدی برای جامعه بشوند و از طرف دیگر اگر ما فرهنگ خود را غنی نکنیم خطری برای هجوم فرهنگ های بیگانه در نسل های جدید نیست؟ نتیجه اینکه هر جامعه لازم است در آنچه طبق تعریف تایلور و دانشمندانی مانند او به عنوان فرهنگ آن جامعه محسوب می شود، نگاه نقادانه کنند و دست از رفتارها و اعمال نامناسب بردارند و رفتارهای درست جایگزین کنند که قاعدتاً درست و نادرست بودن آن را آموزه های دینی و حقوق شهروندی و ضرورتهای زندگی امروزی تعیین می کنند و شاید اصلی ترین وظیفه شوراهای فرهنگی در سطح کلان و در سطح شهرستان خمینی شهر همین باشد که فرهنگ های نامناسب را بیابند و راه های مناسب حذف آنها از طریق آموزش و آگاهی و آماده سازی بسترها را فراهم کنند و فرهنگ درست را شناسایی و آن را ترویج کنند و در واقع فرهنگ سازی نمایند و راه های چنین کاری را هم بشناسند.
در برداشت دکتر الهی قمشه ای از فرهنگ که آن را مجموعه فر به معنی تعالی و هنگ قصه می داند فرهنگ وقتی فرهنگ است که جنبه ای تعالی و رشد و خدا گونه شدن و تکامل و پیشرفت داشته باشد و هر گونه رویه رفتار، حرکت، برنامه در هر زمینه ای باید جنبیه مثبت داشته باشد و به رشد و ترقی همه جانبه انسان بینجامد. پس کسی که در مصرف زیاده روی می کند را نمی شود گفت فرهنگ او این طور است این دیگر فرهنگ حساب نمی شود کسی که بوق زبانی می کند، زباله پراکنی می کند، حقوق شهروندان را رعایت نمی کند را نمی شود گفت فرهنگ او این طور است؛ چون اساسا رفتار او فرهنگ حساب نمی شود و چون جنبه مثبت ندارد اهمیت این برداشت این است که اگر مثلا قرار است شورای فرهنگ عمومی و یا هر نهادی کار فرهنگی انجام دهد باید وقت و هزینه خود را صرف ترویج رفتار و اعمال و برنامه های بکند که یک تفکر، رفتار، حرکت مثبت را در جامعه و افراد ترویج می دهد و نهادینه می کند و گر نه آب در هاون کوبیدن است (گردآوری : انجمن ناجی)
3-اگر تعریفی که برای فرهنگ دو وجه سخت افزاری و نرم افزاری قائل است را بپذیریم به این برداشت می رسیم که سخت افزارها می توانند در کاربرد فرهنگ هایی را به وجود آورند و تغییراتی در ذهن و باورها و رفتارهای آدمی به وجود آورند و یا در استفاده از آنها لازم است به وجود آید و بدین ترتیب هر سخت افزاری که همان فن آوریهای نوین و ابزارها و وسائل ساخته شده از آنها همچون گوشی های همراه، رایانه ها و غیره باشد می تواند فرهنگ ساز باشد و از طرف دیگر نرم افزارهای قوی مثل باورها و اعتقادات و جهان بینی محکم و درست می تواند در استفاده از سخت افزارها و ابزار و وسائل چهارچوب های و باید ها و نباید هایی را تعیین کند تا از آثار مخرب احمال وسیله جدید بر فرهنگ جامعه و تولید رفتارهای ناهنجار جلوگیری کند، مثلاً پیشرفت های ارتباطی و نظایر آن مثل تلفن های همراه فرهنگ جدید حاصل می کنند یعنی نوع تعاملات و رفتارها و برنامه ها و آداب معاشرت را دچار تغییر می کند و فرهنگ جدیدی می سازد. یعنی مثلاً قبلاً فقط با نامه و کارت پستال می توانستی عید را تبریک بگویی حالا می توانی با یک پیامک هم این کار را بکنی اما از طرف دیگر آداب خاص خود را دارد که می تواند منجر به اعمال نامتعارف در فرد و نیز روابط با دیگران گردد که اینجا فرهنگ نرم افزاری قوی مثل باورها و آموزه های دینی و اخلاقی و حقوق شهروندی می تواند حدود استفاده از فن آوری جدید را تعیین کند. لذا فرهنگی در فرد در استفاده از سخت افزار به وجود می آید که باقی آن سخت افزار بود و فرهنگ نرم افزاری غنی و با ظرفیت می تواند آن را سر و سامان بدهد و مانع آثار غرب و ورود فرهنگ های بیگانه به فرهنگ بومی، خانواده ادبیات شعر و هنر بومی و آموزه های صحیح دینی و مراسم آن به عنوان فرهنگ های نرم افزاری کارگشا خواهند بود و از طرف دیگر تحجر و سنت های غلط و ماندند در آنها می تواند افراد را در استفاده از فن آوریهای جدید دچار مشکل سازد و حتی آنها را در مقابل جامعه قرار دهد