خیانت واژه ی تلخی ست ، حقیقتی زهرآگین ،
فرود دشنه، پی در پی ، بر پیکره ی دوستت دارمها ،
هرگز تبرئه ای نیست
آنکه را که را چنین به کشتن قلب آهنگین عشق برخاست و دلی را که پژمرد …
.
با عشق به من به من خیانت کردی
دل دادم و تو رد امانت کردی
رفتی و چه آسوده ز من دل کندی
هر دو قلمت خورد اگر برگردی !! …
.
کسی که رنگ پریدگی خزان را ادراک کرده باشد به نیرنگ گل های رنگ رنگ دل نخواهد بست
به خیانتکاری چون تو دیگر هرگز اعتماد نخواهم کرد
.
هر که را دیدم خیانت کرد و رفت
هر که با من بود یار من نبود
هر که آمد بر دلم زخمی گذاشت
خود ندانستم از این غمها چه سود
.
دانه هایی از عشق کاشتم
و خوشه هایی از غم برداشتم
خیانت
تکرار
و رویش نفرت. …
.
هرچه ها میکنم
گرم نمیشود خاطرم
بوی تعفن خیانت از دهانم میآید
هــــــــــا….
خاطر من و
خیال تو و
خیل خیانت …
.
همیشه تاریکی کریه نیست !
آبروی نور را برده این خیانت روشن.
.
خیانت تنها این نیست که شب را با دیگری بگذرانی ، خیانت می تواند دروغ دوست داشتن باشد ، خیانت تنها این نیست که دستت را در خفا در دست دیگری بگذاری ، خیانت می تواند جاری کردن اشک بر دیدگان معصومی باشد . (شکسپیر)
.
ای نارفیق.. به کدامین گناه ناکرده.. تازیانه می زنی بر اعتمادم
زیر پایم را زود خالی کردی . سلام پر مهرت را باور کنم.یا پاشیدن زهر خیانتت را
.
نمی بخشمت به خاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی ، به خاطر تمام غم هایی که بر صورتم نشاندی ، نمی بخشمت به خاطر دلی که برایم شکستی ، به خاطر احساسی که برایم پر پر کردی ، نمی بخشمت به خاطر زخمی که با خیانت بر وجودم تا ابد نشاندی ،
.
چه قدر سخته دلت بخواد سرت رو باز به دیواری تکیه بدی که یه بار زیر آوار خیانتش
همه وجودت له شده ….
.
حیران شده ی گریه ی پنهانی خویشم
آرامشی از لحظه ی طوفانی خویشم
پنهان شدی و فکر خیانت به سرم زد
شرمنده ی این حالت شیطانی خویشم ..
.
اگر کسی یکبار به تو خیانت کرد این اشتباه از اوست ، اگر کسی دوبار به تو خیانت کرد این اشتباه از توست ! (شکسپیر)
.
کاش هرگز در محبت شک نبود ، تک سوار مهربانی تک نبود ، کاش بر لوحی که بر جان دل است ، واژه تلخ خیانت حک نبود .
.
بی وفایی کن وفایت می کنند ، با وفا باشی خیانت می کنند ، مهربانی گرچه آیینه ی خوشیست ، مهربان باشی رهایت می کنند
.
هر آنکه از رفاقت دم میزند / ولی ناخودآگاه از خیانت دم میزند .
.
بلرزید کوه ها از غم ، خیانت را رصد کردند / میان آسمان عشق به ماه من حسد کردند
بغرید رعد ها از خشم ، شهامت خرد شد ، پوسید / قیامت کرد زمین وقتی ، ستاره ماه را دید . . .
.
نفرین به تو که با زیباترین نقاب به چهره دوست درامدی. نفرین بر آن مرامی که اینگونه به اعتمادم خیانت کرد
نمیبخشمت
.
تو روزگار رفته ببین چی سهم ما شد …
از عاشقی تباهی
از زندگی مصیبت
از دوستی شکست و
از سادگی خیانت
.
مرا صد بار از خود برانی دوستت دارم ، به زندان خیانت هم کشانی دوستت دارم ، چه سود از مهر ورزیدن ، چه حاصل از وفا کردن ، مرا لایق بدانی یا ندانی دوستت دارم
اگر یار مرا دیدی به خلوت بگو ای بی وفای بی مروتغمم دادی و غمخوارم نکردی سروکارت به فردای قیامت.* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * من همیشه تشنه ما بودم و تو همیشه از من سیر بودی…* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *بیخودی به خودت زحمت نده!این بذرهای تنفر که در دلم می کاریهرگز جوانه نخواهد زد…* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *شکستنی رفع بلاست (گردآوری : انجمن ناجی).اما…باور نمیکند دلم* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * در عجبم چطور هنوز ستون فقراتت سالم استپوقتی با این انهدام سخت از چشمانم افتادی !* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * می بوسم می گذارم کنار ، تمام ِ چیز هایی که ندارم را ،دست هایت را ، شانه هایت را ، عاشقی ات را ،همه را* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *مگر با باد نسبتی داری؟… چقدر شیبه تو یک لحظه آمد مرا پیچاند و رفت* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *دیگر نکنم ز روی نادانی قربانی عشق او غرورم را
شاید که چو بگذرم از او یابم آن گم شده شادی و سرورم را* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * دلم صاف نمی شود با تــو حالا تو هــی به مهـربانی ام دخیل ببند* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * چگونه در این چشم های زیبا
جا داده ای
این همه دروغ را؟!* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * پشت پا خوردم ز هر کَس که گفت یار منهچون که دیدم روز و شب در پی آزار منههرکه دستی از محبت حلقه کرد بر گردنمدیدم این دست محبت ، حلقه دار منه . . .* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * از چشم هیچ کسی نمی شود خواند که دوستتان دارد یا نه …. !بس که برای نفر قبلی گریه کرده ، حالت چشمانش عوض شده* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * جلوتر نیا!خاکستر می شوی.اینجا دلی را سوزانده اند…* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * تنها گرگها نیستند که لباس میش می پوشندگاهی پرستوها هم لباس مرغ عشق برتن می کنند..عاشق که شدی کوچ میکنند* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * به من نگو نمی خوام اسمی ازت بیارمهر چی که بود تموم شد نگو دوست ندارمهمش نگو نمی خوام به پای تو بسوزممن اشتباه کردم عاشقتم هنوزم* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * با تو از عشق میگفتماز پشیمانیو از اینکه فرصتی دوباره هست یا نه ؟!…در جواب صدایی بی وقفه می گفت:“دستگاه مشترک مورد نظر خاموش می باشد!!!”* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *از آدما دلم شکست واسه همیشهدلم می خواد دعا کنم اما نمی شه
دوسش داشتم دوسش … قد نفسهامبدون اون نمی تونم من خیلی تنهام* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * گفته بودی :
- یا تو یا هیچکس!!!!
ولی من ساده انگار فراموش کرده بودم
که این روزها هیچکس هم برای خودش کسیست…کسی حتی مهم تر از من* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * هنوز نیامده ای خداحافظ ؟تقصیر تو نیستهمیشه همین گونه بوده ، برو اما من پشت سرت دست نه ، دل تکان می دهم* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * بی آشیانه را شوق ماندن نیستسنگ بر زمین ننداز ، من خود پریده ام* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * از حساب و کتاب بازار عشقهیچ گاه سر در نیاوردم !و هنوز نمی دانم چگونه می شودهربار که تو بی دلیل ترکم می کنیمن بدهکارت می شوم ؟* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *نمی بخشمت به خاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی ، به خاطر تمام غم هایی که بر صورتم نشاندی ، نمی بخشمت به خاطر دلی که برایم شکستی ، به خاطر احساسی که برایم پر پر کردی ، نمی بخشمت به خاطر زخمی که بر وجودم نشاندی ، به خاطر نمکی که بر زخمم گذاردی* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *به قلبم نشستی نگفتم چرا ، دلم را شکستی نگفتم چرا ، یکی خواب شبهای من را ربود ، چو دیدم تو هستی نگفتم چرا* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ای دلم دیدی که ماتت کرد و رفت
خنده ای بر خاطراتت کرد و رفت
من که گفتم این بهار افسردنیست
من که گفتم این پرستو رفتنیست
آه عجب کاری به دستم داد دل
هم شکست و هم شکستم داد .* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * اگر می دونستی چقدر دوستت دارم هرگز قلبم را نمی شکستی ، گرچه خانه شیطان شایسته ویرانی است* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * آری این منم ، این منم همان عاشقی که بر تو جان می داد ، و تو کسی هستی که برای رسیدن به خوشبختی به روی جسدهای بی جان غرور انسانها قدم می گذاشتی ولی افسوس ، افسوس که راه ات برای رسیدن به هدف هایت اشتباه بود ، و افسوس که من برای آدمی مثل تو غرورم را شکستم ، افسوس !* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *مطمئن باش و برو ضربه ات کاری بود ، و چه زشت به من و سادگیم خندیدی ، دل من سخت شکست به تو عشقی پاک که پر از یاد تو بود و به یک قلب یتیم که خیالم می گفت تا ابد مال تو بود ، تو برو و برو تا راحتتر تکه های دل خود را سر هم بند زنم* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *نفرین به سادگی ام که بی دل تو ، به یاد تو روح و جسم خود آزردم* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *گفتی که ما به درد هم نمی خوریم!..اما هرگز نفهمیدی…من تو را برای دردهایم نمی خواستم…* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *آنکه بین من و تو شام جدایی آورد ، می کنم نفرینش ، یا الهی ، بکنش چون من زار ، پیش معشوقش خار ، هر دو چشمانش تار ، تا بداند چه به من می گذرد ، از غم دوری آن چشم عزیز