نزدیک عید بود و بابا و مامانم رفته بودن واسه خرید و منم خونه تنها بودم ؛ خلاصه خواستم خیر سرم خودمو تحویل بگیرم ورداشتم یه بشکه قهوه درست کردم بعدشم خیلی باکلاس مثه فیلما رفتم جلوی تی وی نشستم که بخورمش ولی هنوز لب نزده بودم که یه قطره قهوه از لیوان چکید پایین ، زیر پامو که نگا کردم دیدم یه لکه قهوه ای کوچیک رو فرشه و از اونجایی که مامانم خیلی رو این مسائل حساسه مثه پلنگ شیرجه زدم روش که پاکش کنم !اول یه قاشق چای خوری اب روش ریختم و سعی کردم با لباسم پاکش کنم ولی نشد ، بعد به مایع ظرفشویی و اسفنج آشپزخونه پناه آوردم ولی بازم پاک نشد !بعدش از رو چیزی که قبلا شنیده بودم یکم شیر و سرکه رو قاطی کردم ریختم روش ولی بدتر شد که بهتر نشد !توی مرحله بعد رفتم اینترنت تحقیقات به عمل آوردم و با توجه به نتیجه تحقیقات ورداشتم یکم ماست ریختم رو فرش اما بازم پاک نشد !در مرحله آخر با کلی بدبختی میز و مبلارو جابه جا کردم و فرشو ۱۸۰ درجه چرخوندم که لکه بره زیر پایه یکی از مبلا و معلوم نشه !بعدش با کلی افتخار به خودم همین که خواستم بشینم دیدم اینور فرشم یه دونه لکه دقیقا مثه اون قبلیه هست ؛ وقتی خوب دقت کردم دیدم ۴طرف فرش از این لکه ها داره و کلا یارو اصلا لکه نبوده و طرح خودِ فرشه !!!!!!در همون حالت بهت و حیرت زدگی چشمم به پاچه شلوارم افتاد که کثیف شده بود و تازه فهمیدم اون یه قطره قهوه ریخته رو شلوار خودم و دراین هنگام بود که بر عقل خویش درود فرستادم و بی درنگ به یاد پت و مت یک دقیقه سکوت اختیار کردم …