چون ما را با درد بدنیا میآورد و
بلافاصله با لبخند میپذیرند
چون شیرشیشه را قبل از اینكه توی حلق
ما بریزند ، پشت دستشان میریزند چون وقتی تب میکنیم، آنها هم عرق میریزند چون بعد از گرفتن هدیه روز مادر، تمام فکر
و ذکرش این است که مبادا فروشندگان
بی انصاف سر طفل معصومش را
کلاه گذاشته باشند
چون شبهای امتحان و کنکور پابه پای ما کم
میخوابد اما کسی نیست که برایش قهوه
بیاورد و میوه پوست بکند
به خاطر اینکه موقع سربازی رفتن ما،
گریه میکند و نذر می کند و پوتینهایمان
را در هر مرخصی واکس میزند چون وقتی که موقع مریضیش یک لیوان آب
به دستش می دهیم یک طوری تشکر می کند
که واقعا باور میکنیم شاخ غول شکاندهایم چون موقع مطالعه عینک میزند و پنج دقیقۀ
بعد در حالیكه عینكش به چشمش است
میپرسد:این عینك منو ندیدین؟ چون هیچوقت یادشان نمیرود که از کدام غذا
بدمان میآید و عاشق كدام غذاییم ،حتی وقتی
که روی تخت بیمارستانند و قرار است ناهار
را با هم بخوریم چون همانجا هم تمام فکر و ذکرشان این است
كه وای بچم خسته شد بسكه مریض داری كرد و چون هروقت باهاش بد حرف میزنیم و دلش
رو برای هزارمین بار میشكنیم،چند روز بعد
همه رو از دلش میریزه بیرون وخودش رو
گول میزنه كه :بخشش از بزرگانه چون مادرند