بی مقدمه دلم گرفته است
میشود برای من کمی دعا کنید؟
یا اگر خدا اجازه میدهد
یک کمی به جای من خدا خدا کنید
راستی فرشته ها سلامتید؟
حال من که هیچ خوب نیست
جا نماز سبز من دوباره گم شده
شب رسیده توی آسمان دل
ولی ردپای روشن ستاره گم شده
هر کجا که خواستید میپرید
روی ابر...روی باد...روی شانه های ماه...
آسمان هم همیشه از شما راضی است
میدوید بی گناه و بی گناه و بی گناه
راستی به من نگفته اید........
آن طرف کنار لحظه های دوردست
روزهای آسمان چه شکلی است؟
کاش میشد ای فرشته ها
راه خانه ی ستاره را به من نشان دهید
یا که از فراز قله های دور دستی از دعا برای من تکان دهید
راستش دلم مثل یک نماز بین راه خسته و شکسته است
او مسافر است میرود به شهر آفتاب
گرچه راه آفتاب بسته است
کاشکی نمازهای صبح من قضا نمیشدند
دست های من هیچوقت ازآسمان جدا نمیشدند
ای فرشته ها به دست های من کمک کنید
دست های کوچکی که اشتباه میکنند
دور آرزو نشسته است
حیف که برای چیدنش نردبان من شکسته است
پس خدا همیشه حافظ شما
ای فرشته ها ای فرشته ها ای فرشته ها به جای من خدا خدا کنید؟