تو که بی غم نشسته ای گوشه کاخ سبز و زیبایت و آرام و بی دغدغه دوغ سر می کشی و گوشت به نیش ... با تو ام که کودکانت با مداد های رنگی بهشت را نقاشی میکنند هیچ می دانی که گوشه ای از زمین زیرِ پای تو کودکی با مداد سیاه خانه ای بی سقف می کشد؟! و در دفترِ پاره ی مشقش، تنها ،املای "رنج" را درست نوشته است؟ دفترانشای کودکانت را ببین تا کنون چیزی از "درد" بر قلم هایشان جاری نشده! بعد از چرت نیمروزت ماشینت را در کوچه های پایین شهر پارک کن کمی راه برو برای تناسب اندام هم که شده بد نیست!