هر وقت به اوج ناامیدی رسیدی،نزدیک ترین روزنامه ای که روی زمین افتاده بردار و
این بار خیلی عمیق تراز هر بار به صفحه تسلیت ها نگاهی بینداز ........صاحبان این چهره ها همه کسانی بودند که یک روز حسابی به سر و صورتشانرسیدند و بهترین لباسهایشان را پوشیدند و برای گرفتن چند قطعه عکس 4×3 بهمعروف ترین آتلیه های عکاسی رفتند.رفتندتا اعلام کنند وجودشان را در پای انواع تصدیق ها ،کارت ها ،گواهی ها و گزینش ها ،تا سندی برای اعلام وجود داشته باشند.اما در آن لحظه که دوربین عکاسی روی چهره های ژست گرفته آن ها فلاش زدهکجافکر می کردند که همین عکس،البته مزین به یک نوار سیاه رنگ اعلام آخرین حضورآنها بر صفحه زنده هاست .
پس این ها همه اسمش زندگی است !
دلتنگی ها دل خموشی ها ثانیه ها دقیقه ها
حتی اگر تعدادشان به دو برابر آن رقمی که برایت نوشته ام برسد
ما زنده ایم چون بیداریم
ما زنده ایم چون می خوابیم ...
و رستگار و سعادتمندیم
زیرا هنوز بر گستره ویرانه های وجودمان پانشینی
برای گنجشک عشق باقی گذاشته ایم
خوشبختیم زیرا هنوز صبح هامان آذین ملکوتی بانگ خروس هاست
سرو ها مبلغین بی منت سر سبزی اند
و شقایق ها پیام آوران ایه های سرخ عطر و آتش
برگچه های پیاز ترانه های طراوتند
و فکر من
واقعا فکر کن که چه هولناک می شد اگر از میان آواها
بانگ خروس رابر می داشتند
و همین طور ریگ ها
و ماه
و منظومه ها
ما نیز باید دوست بداریم ... آری باید
زیرا دوست داشتن حال با روح ماست