در زمان امام مجتبي عليه السلام مردي به دروغ مدعي شد كه:
«من هزار درهم از حسن بن علي عليه السلام مي خواهم.»
حضرت با آن مرد براي محاكمه به نزد شريح قاضي رفتند، شريح رو به امام حسن عليه السلام كرده و گفت:
«شما قسم مي خوريد كه بدهكار نيستيد؟»
حضرت فرمودند:
«اگر اين مرد قسم بخورد، من پول را به او مي دهم.»
شريح رو به آن مرد كرده، گفت: «بگو:
«بالله الذي لا اله الا هو عالم الغيب و الشهاده.»
«سوگند بدان خدايي كه معبودي جز او نيست داناي غيب و شهود.»
حضرت مجتبي عليه السلام به آن مرد فرمود:
«نه، نمي خواهم اين گونه قسم بخوري، زيرا در آن خداوند را با وحدانيت و عظمت ياد مي كني و خداوند حيا مي كند كه بندهاش را در اين فرض گرفتار كند،
پس بگو:
«بالله ان لك علي هذا؛ و خذ الالف.»
«به خدا قسم من اين مبلغ را از تو طلبكارم؛ و دنبال آن هزار درهم را بگير.»
مرد همان گونه قسم خورد و پول را گرفت ولي به محض آن كه از جا برخاست به صورت بر زمين افتاد و مرد
منبع.کتاب کرامات و مقامات عرفانی امام حسن مجتبی علیه السلام