با توجه به این واقعیت که اشیاء و وسایل بدست آمده در کاوشهای باستانشناسی نمی تواند تصاویر حتی مبهمی از زندگی بشر را در دورانی دورتر از هفت هزار سال پیش برای ما به تماشا بگذارد چگونه می توان با قاطعیت در این گونه مسایل اظهار نظر کرد؟
آنچه مسلم است؛ اشیا و آثار باستانی مشکوفه در دل خاکهای املش، پیرکوه، مارلیک و سایر نقاط گیلان نیز آن را تأئید می کند، وجود تمدن عظیم چند هزار ساله در گیلان و قسمتهای وسیعی از کناره های خزر است (گردآوری : انجمن ناجی)
در کاوشهای علمی نقاط مزبور آثاری از ظروف سفالین به رنگهای مختلف وظروف سنگی ومفرغی، ابزار و وسایل خانه، انواع واقسام وسایل زینتی و حتی اشیاء بسیار ظریفی مانند سوزن کشف گردیده است که در تعلق برخی از آنها به دو هزار سال قبل از میلاد مسیح یعنی چهار هزار سال قبل تردید نمی توان داشت.
ویلیام کالیکان از شرق شناسان بزرگ استرالیا، در اثر خود مادیها و پارسیها با پژوهشگرانی که گفته اند: گیلان و برخی از سرزمینهای ساحل جنوبی خزر دارای تمدن عظیم و درخشان سه هزار ساله و سلسله های پادشاهی بوده و مردمی آشنا به دقایق فرهنگ هنر هستند موافق است (گردآوری : انجمن ناجی)
کالیکان می نوسید: «در اطراف دومنطقه گیلان بنامهای املش و دیلمان تعدادی ظروف نقره و طلا و تکمه های زینتی و اسلحه یافته شد که نتیجه حفاری های جاهلانه دهقانان محلی بوده است و آنچه نصیب موزه ها یا آنتیک فروشان معتبر شده، هماهنگی فوق العاده با غنائمی که از تپه مارلیک بدست آمده داردو چنین استنباط می شود که همه متعلق به یک دوره و محصول فرهنگی واحد در حدود 900 سال قبل از میلاد است، یعنی همزمان با وقتی که دامنه های شمالی و غربی کوههای البرز گیلان، مقر قومی با سلیقه و پیشرفته و عالی مقام، صاحب ذوق هنری مختص و مشخص به خود و دور از نفوذ اثر بین النهرین بوده اند.»
ویلیام کالیکان آشنائی مردم نواحی املش و دیلمان را به ظرافت شاهکارهای هنری تأئید نموده و با این توضیح که اشیاء بدست آمده از جمله ظرفهای قرمز جگری رنگ و صیقلی شده که روی آنها شکل گاومیشهای اهلی، یا گوزن سرخ رنگ نقش شده است، می گوید: تهیه چنین آثاری جزء از دست استادانی کار آمد بر نمی آید و سازندگان چنین شاهکارهای هنری به یقین استادان فن کوزه گری و پیکر سازی بوده اند.
کالیکان اظهار می دارد: جامهای بلند و مخروط شکل و باریک مناطق املش و دیلمان را که از طلا ساخته شده و دارای بر آمدگیهای دندانه ای شکل و افقی می باشند درست همانند ظرفهائی می داند که در«زولوآب» در لرستان کشف شده است، با این تفاوت که کارهای املش هنرمندانه تر و دقیق تر از کار صنعتگران لرستان بوده است و این خود می تواند دلیلی باشد که چنین هنری از شمال «املش» به آن سو رفته نه بالعکس.
در اثری به نام «هنر ایران» تألیف پرفسور آندره گدار آمده است: «در فاصله صد کیلومتری کلاردشت، آنجائیکه بر حسب تصادف کاسه طلائی مشهور کشف شد، قبرستانهای نواحی املش، پیرکوه ودیلمان توسط کاوشگران غیر مجاز مورد کاوش قرار گرفته که هیچگونه اطلاعی در مورد آنچه کشف کرده اند بدست ندارد. بیشتر اشیاء مزبور قطعاتی از سفال سرخ رنگ هستند که با گلی نرم ساخته شده و دارای اشکال خاص هستند. - آندره گدار می گوید: ارزش تزئینات بدست آمده از گورستانهای نواحی املش و دیلمان قابل مقایسه با هنر یونان قدیم شناخته شده، همچنین علاوه بر سفالینه های سرخ رنگ، مقدار زیادی اشیاء از طلا و نقره از گورستانهای نواحی ییلاقی املش کشف شده که نشان می دهد تزئینات آنها گاهی با هنر یونانی ها وابسته بوده است (گردآوری : انجمن ناجی)»
هنر صنعتگران مناطق شمالی خصوصاً گیلان و املش در سه هزار سال قبل نه تنها بر هنر سایر مناطق برتری داشتنه اند، بلکه چنان دقیق و زیبا که موجبات اعجاب هنرمندان معاصر ما را نیز فراهم می سازد.
رومان گیرشمن، یکی از باستانشناسانی که در زمینه شناساندن تاریخ و فرهنگ ایران باستان کوشش و تلاش قابل توجهی نشان داده است، در همین زمینه می نویسد: هنر املش که ما تصور می کنیم متعلق به قرن نهم و هشتم پیش از میلاد است، فقط از شصت سال پیش شناخته شده، اطلاعاتی که از ایران دوران آغاز تمدن ایرانی به ما رسیده نتیجه کشفیات اتفاقی دهقانان در ناحیه کوهستانی جنوب دریای خزر است (گردآوری : انجمن ناجی) و عبارت است از اشیائی که همراه مردگان در قبرهای متعلق به دوران مگالتیک اند.
گیرشمن در ستایش از هنر املش می نویسد: «املش یکی از مراکزی است که تحت تأثیر جریانهای هنری زمان خود قرار گرفته ولی در عین حال شخصیت بخصوصی دارد که نشانۀ درجه بلندی هنر آن است (گردآوری : انجمن ناجی)
کوزه گر و پیکره ساز ابتکارات بدیعی از خود نشان داده اند و اندام انسانی و شکل حیوانات را به بهترین وجهی مجسم نموده اند و خصوصآً گاوهان داری که از خود به یادگار گذاشته اند حتی انسان قرن حاضر را تحت تأثیر قرار می دهد. وی ضمن این ترکیب اشکال ایده آل خود را در این شاهکار سه هزار سال پیش به آسانی می یابد.
در میان این جمعیت زارع و چوپان ایرانی، که با همسایگان خود روابطی داشتند، کوزه گر که در عین حال پیکر ساز نیز هست روح ابتکار و اختراعی از خود نشان داده که موجب حیرت می گردد. این محقق به سبب بالا بودن مقام هنری املش تمدن پیش از تاریخ ایران را «تمدن املش» نام نهاده است (گردآوری : انجمن ناجی)