روزى به مردى از بنى فهد گذر كرد كه بنده اش را مى زد بنده در زير شكنجه م ىگفت: اعوذ بالله، مولايش از او دست بر نمى داشت چون حضرت را ديد گفت: «اعوذ بمحمد» (ص) به محمد (ص) پنام مى برم، مولايش از زدن او دست كشيد.
حضرت فرمود: به خدا پناه مى برد دست بر نمى دارى ولى به محمد (ص) پناه مى برد دست بر مى دارى؟!! خدا از محمد (ص) سزاوارتر است كه پناه آورنده اش را پناه دهد، مرد گفت: براى خدا او را آزاد كردم: «هو حر لوجه الله»فرمود: به خدائى كه مرا بحق مبعوث فرموده، اگر چنين نمى كردى، چهره ات با حرارت آتش جهنم مواجهه مى شد. «والذى بعثنى بالحق نبيا لو لم تفعل لواقع و جهُك حرّالنار