بازی روزگار نوشته ای از دکتر
حسابیبازی روزگار را نمی
فهمم! من تو را دوست می دارم... تو دیگری را... دیگری مرا... و
همه ما تنهاییم ... ؛داستان غم
انگیز زندگی این نیست که انسانها فنا می شوند، این است که
آنان از دوست داشتن باز می مانند. همیشه هر چیزی را که
دوست داریم به دست نمی آوریم پس بیاییم آنچه را که به دست
می آوریم دوست بداریم. انسان عاشق زیبایی نمی شود، بلكه
آنچه عاشقش می شود در نظرش زیباست!؛انسان های بزرگ دو دل دارند: دلی که درد
می کشد و پنهان است، دلی که میخندد و آشکار است. همه دوست...