من هم یک مخاطب خاص دارم
مخاطبم هر روز ب من عشق میورزد
او شب ها قبل از خواب برایم قصه میگوید
صبح ها مرا با بوسه خود بیدار میکند
روزی سه بار صدایم میکند تا با او عاشقانه سخن بگویم
او عاشق من است
اما
اما من گاهی دست رد ب سینه ی عشق او میزنم
زمانی ک صدایم میکند تا با او سخن بگویم ،به او اعتنایی
نمیکنم
کتابی پر از نامه های عاشقانه به من داده و از من خواسته
بخوانمش ولی من چیزی از آن نمیدانم
شب ها بدون توجه به او میخوابم و صبح ها بدون یاد او بیدار
میشوم
گاهی به عشقش خیانت میکنم
اما او همچنان عاشق من است.......
...
راستی خدادلم هوای دیروز را کرد
هوای روزهای کودکی را
دلم میخواهد مثل دیروز قاصدکی بردارم
آرزوهایم را به دستش بسپارم تا برای تو بیاورد
دلم میخواهد این بار اگر معلم گفت در دفتر نقاشی تان
هر چه میخواهید بکشیداین بار تنها و تنها نردبانی بکشم به
سوی تو
دلم میخواهد …
می شود باز هم کودک شد؟؟
خدایا!
من گمشده دریای متلاطم روزگارم و تو بزرگواری!
پس خدایا!
هیچ می دانی که بزرگوار آن است که گمشده ای را به مقصد
برساند؟
تا ابد محتاج یاری تو,
رحمت تو,
توجه تو,
عشق تو,
گذشت تو,
عفو تو,
مهربانی تو ...
و در یک کلام محتاج توام ...!!!
خداوندا ، بلندای دعایت را عطایم کن
تو ای معشوقه عالم
از این پس عاشقی را پیشه ام فرما
خدایا راستش من آدمیزادم
گاه گاهی گر گناهی میکنم ، طغیان مپندارش !
کریما من گنهکارم ، تو بخشنده !
خداوندا
تو میدانی که من دلواپس فردای خود هستم
مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را
مبادا گم کنم اهداف زیبا را
مبادا جا بمانم از قصار موهبت هایت
خداوندا مرا مگذار تنها لحظه ای حتی
خدايا بابت هر شبي كه بي شكر تو سر به
بالين نهادم
بابت لحظات شادي كه به يادت نبودم
بابت هرگره كه به دست تو بازشد و من به شانس نسبتش دادم
بابت هرگره كه به دستم كور شد و مقصرتورا ميدانستم مرا
ببخش...
خدا گر پرده
برداردز روی کار آدمهاچه شادیها خورد بر همچه بازیها شود رسوایکی خندد ز آبادییکی گرید ز بر بادییکی از جان کند شادی1313یکی از دل کند غوغاچه کاذب ها شود صادقچه صادق ها شود کاذبچه عابدها شود فاسقچه فاسق ها شود پیدا
خدای من
نه آن قدر پاکم که کمکم کنی و نه آن قدر بدم که رهایم کنی
میان این دو گمم
هم خود را و هم تو را آزار میدهم
هر چه قدر تلاش کردم نتوانستم آنی باشم که تو خواستی
و هرگز دوست ندارم آنی باشم که تو رهایم کنی
آنقدر بی تو تنها هستم که بی تو یعنی “هیچ” یعنی “پوچ”
♥ ♥
از تصادف جان سالم به در برده بود و می گفت
زندگی اش را مدیون ماشین مدل بالایش است
و خدا همچنان لبخند میزد ♥ ♥
خدایا..
ﻫــﺪﺍﯾﺘــﻢ ﮐــﻦ ﺗﺎ ﺑــﻪ ﺍﯾــﻦ ﺑــﺎﻭﺭ...