خاطره از سرهنگ خلبان سید نورالدین حسینیاز جالب ترین خاطرات ابتدای جنگ، می
توانم به ورود ستوان مجید عقیقی روان به تنگة نوژیوران
اشاره كنم. تعدادی چادر دونفره در تنگه برپا كرده بودیم
كه چهار خلبان، تا غروب آفتاب، زیر یكی از آنها استراحت
می كرد. همان روز اول جنگ بود كه عقیقی روان با آن قد و
قامت كوتاهش به جمع ما پیوست. تازه از اصفهان به كرمانشاه
منتقل شده بود و بین ما كسی را نمی شناخت. مظلوم روی صخره
ای نشسته بود كه سروان پورزارع، صدای مان كرد و خواست او
را هم به جمع خود بپذیریم. آن قدر معصوم و تنها نشان می داد...
http://najiup.ir/up2/arezo/najiforum_4366436-00914afd1068a7bfa9170801b6
e7eb70-l.jpg دوستان سلامروز وصل دوستداران یاد باد یاد باد آن
روزگاران یاد باددر چنین
روزی در سال 1359 با حمله هواپیماهای دشمن بعثی، جنگ تحمیلی
رژیم بعث عراق علیه كیان جمهوری اسلامی ایران آغاز شد و
كشور عزیزمان ناخواسته وارد جنگی نابرابر شد كه هشت سال
به طول انجامید.هشت سال دفاع
مقدس از كیان نظام اسلامی در خاطره تك تك هموطنان عزیز حك
شده و یادآور رشادتها، مجاهدتها و ایثار و جان فشانی غیور
مردان و زنان كشور عزیزمان است، چه زن و چه مرد، چه جوان و...
روزی که ساپورت برای ما ارزش
بودhttp://najiup.ir/up2/arezo/najiforum_109813846-9fd46bf2c40c182b174885ab
a53c12c5-520.jpg یاد شهدا بخیر... یاد غواصان شهید
کشورمان بخیر...
یاد اروندکنار و کارون پر خروش بخیر .. روزی بر روی کارون،
قایق های شناسایی به سمت مواضع دشمن می رفتند و غواصان را
به داخل کارون پرخروش می انداختند تا با دل دریایی شان
مواضع دشمن سر تا پا مسلح را شناسایی کنند. غواصانی که
ساپورت های غواصی را می پوشیدند اما نه برای خودنمایی و
چشم چرانی!!! بلکه برای دفاع از غیرت و ناموس ملت... برای
آنکه لحظه ای چشم نامحرم به ناموس ایران نیفتد...
...