انجمن ناجی,شبکه سالم,سایتهای زنجیره ای ناجی تالار گفتگوی ناجی,ناجی,رفیق چت,چت سالم,چتکده,بهترین چت,چت مذهبی,چت ایرانیان ناجی فروم,وبلاگ ناجی ,ناجی,naji,سایت مذهبی ناجی,ناجی سایت,تالار ایرانیان پرامکانات ترین انجمن ایران,سایت پرامکانات,سایت خوب,بهترین سایت|جامعه مجازی سالم| انجمن علمی و عمومی ناجی,معرفی سایت,naji,سایت سالم,سایت مفید,سایت بدون تنش انجمن کاربردی ناجی,بهترین سایت ایران,امپراطور سایتها,امپراطوری ناجی,یک سایت مناسب @najiforum : @najibook & @najiforumbot صفحه: 1 نتایج : جملات زیبا درباره عاشورا موضوع / نویسندهکلمات کلیدی زبان حال حضرت زینب کبری(س) در غروب عاشورا - yasna جملات زیبا درباره عاشورا, جملات زیبا درباره محرم, جملات زیبا درباره حضرت زینب علیه السلام, جملات شام غریبان حسین و غروب عاشورا, زبان حال حضرت زینب کبری(س) در غروب عاشورا به دشت کربلا، جمعی پریشان ماند و من ماندم فراز نیزهها، آوای قرآن ماند و من ماندم من غارتزده خسته، ز هر سو راه من بسته ز یاران خیمهها خالی، بیابان ماند و من ماندم به گوش من طنینافکن، صدای اکبر و قاسم که دائم اشکریزانم، به دامان ماند و من ماندم دلم خون شد خداوندا، از این اشک عزاداران به دنبال پدر یک طفل گریان ماند و من ماندم به خاک و خون دو بازوی بلند و پرچم و مَشکی میان شعلهها یک فوج عطشان ماند و من ماندم ز تیری بسته شد راه گلوی تشنهلب اصغر رباب از این جفای خصم، حیران ماند و من ماندم ... کلمات کلیدی موضوع مشابه جملات زیبا درباره محرم, پرسیدن کلمات کلیدیهیچ. Simple TagCloud Plugin by Kupo v 0.9a - Najlepsze Serwery Counter Strike صفحه: 1 تماس با ما فروشگاه ناجی وبلاگسازی ناجی کوتاه کننده لینک ناجی پشتیبانی نسخه موبایل {ساخت کد موسیقی} rss خوراک (آراِساِس) ناجی بازگشت به بالا
زبان حال حضرت زینب کبری(س) در غروب عاشورا به دشت کربلا، جمعی پریشان ماند و من ماندم فراز نیزهها، آوای قرآن ماند و من ماندم من غارتزده خسته، ز هر سو راه من بسته ز یاران خیمهها خالی، بیابان ماند و من ماندم به گوش من طنینافکن، صدای اکبر و قاسم که دائم اشکریزانم، به دامان ماند و من ماندم دلم خون شد خداوندا، از این اشک عزاداران به دنبال پدر یک طفل گریان ماند و من ماندم به خاک و خون دو بازوی بلند و پرچم و مَشکی میان شعلهها یک فوج عطشان ماند و من ماندم ز تیری بسته شد راه گلوی تشنهلب اصغر رباب از این جفای خصم، حیران ماند و من ماندم ...