به ریسه می کشم اشکهایم را …
امشب چقدر کوچه دلم چراغانی ست !!!
.
.
کم کم دارد بِه بغض هایم خمس تعلق میگیرد !
.
.
شمع تصمیمش را گرفت … لبخند زد …
سکوت کرد و برای همیشه خاموش شد تا دیگر هیچ پروانه ای این
چنین عاشقانه نسوزد !
.
.
گاهی آدم ته میکشه … آدم دیگه ساعت شنی نیست که سر و تهش
کنی …
آدم گاهی تموم میشه …
.
.
چه تراژدی غمناکی است وقتی برای کسی همه کس نوست هیچکس
نباشی …
.
.
نیستی ولی نبودنت همه جــــــا هست …
.
.
لیوان که پر باشه با کوچکترین حرکتی سرازیر میشه …
این حال این روزای چشمان من است …
...
شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی تو را با
لهجه ی گل های نیلوفر صدا کردم تمام شب برای با
طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم پس از یک
جستجوی نقره ای در کوچه های آبی احساس تو را از بین
گل هایی که در تنهایی ام رویید با حسرت جدا کردم و
تو در پاسخ موج تمنای دلم گفتی : دلم حیران و سرگردان
چشمانی است رویایی و من تنها برای دیدن زیبایی آن
چشم تو را در دشتی از تنهایی و حسرت رها کردم همین
بود آخرین حرفت و من بعد از عبور تلخ و غمگینت حریم
چشم هایم را به روی اشکی از جنس غروب ساکت و نارنجی خورشید...
http://najiup.ir/gif/6/arezoo/najiforum_najiforum-HM-201398720150569414
51412692809-7601-1-.gif
.......................................
آزارم میدهی ؛ به عمد ...
یا غیرعمد خدا میداند...
اما من آنقدر خسته ام , آنقدر شکسته ام که هیچ نمی گویم ...
حتی دیگر رنجیدن هم از یادم رفته است ...
اشک میریزم...
سکوت میکنم و تو ...
همچنان ادامه میدهی...
نفرینت هم نمی کنم ...
خیالت راحــتـــــ . . .
شکســـــته ها نفرین هم بکــنند ، گیرا نیســـت …!
نـــفرین ، ته ِ دل می خـواهد دلِ شکســـته هـم که دیگر
ســــر و ته ندارد....
واما من فقط دلم را نفرین میکنم که با عشقش تو را آزار
میدهد
کاش میتوانستم کاری برایت بکنم کاش
...
دلیل اینکه
آرومم امید لمس دستاته همین لبخند
پنهانی کنار لحن گیراته
دلیل اینکه تنهایی همین دستای تنهامه همین دنیای تاریکم همین تردید
چشمامه
شبیه حس پژمردن ,دچارشک وبی رنگی من آرومم تو تنهایی حقیقت داره
دلتنگی
هنوزم میشه عاشق شد,هنوزم حال من خوبه ببین دنیا پرازرنگه هنوزم عشق
محکومه
تو دلگیری...نمیدونی چه رویایی به من دادی
...