مامانـــم به مــــــدت یک هفته رفته
خونه خالــــــم
مـــــــام داشتیم از گشنگی میمردیم و کل خونه هــــــم
ریخت و پاش بود.
بـــــــراش اس ام اس دادم:
رفیق من سنگ صبور غم هام
به دیدنم بیا که خیلی تنهام
هیشکی نمیفهمه چه حالـــــــــی دارم
چه دنیایه رو به زوالــــــــــی دارم
مامانـــــــم هـــــــم تو جوابــــــم نوشته بود:
تنهای بـــــــی سنگ صبور
خونه ی ســــــرد و سوت کور
توی شبات سـتاره نیست
مونــــــــدی و راه چاره نیست
اگرچه هیچکس نیومد ســـــــری به تنهاییت نزد
اما تو کوه درد باش طاقت بیار و مـــــــــرد باش
...
یکی از دوستام می گفت:
تاساعت۲:۳۰ نهار نخوردم منتظر داداشم بودم که بیاد با هم
نهار بخوریم
بعد که داداشم اومده بهش میگم داداش تا الان نهار نخوردم
منتظر تو بودما
برگشته میگه من که میدونم چرا تاالان واستادی
میگم چرا؟چرا؟چرا؟چرا؟
میگه وایسادی تامن بیام نهار بخوری سفره رو من جمع کنم
!!!هان؟؟؟