عنوان : آئين (دكترين) Doctrine
نویسنده : فاطمه عمو عبداللهي
كلمات كليدي : آيين، دكترين,تز
,
ايدئولوژي
,
آيين تحليل
,
آيين تعليم
واژه Doctrine از واژه لاتینی [1]Doctrina به معانی مکتب، آیین،[2] اصول عقیده، سیاست، آموزه و نظریه آمده است (گردآوری : انجمن ناجی)[3] واژه دکترین در زبان یونانی بهمعنای درس گفتن و تعلیم دادن آمده است (گردآوری : انجمن ناجی)[4]
دکترین یا آئین در اصطلاح به مجموعه اصول و عقاید دینی یا علمی یا فقهی که منسوب به یکی از دانشمندان و یا مکتب خاصی است، اطلاق میشود. از خصوصیات دکترین این است که اصول و عقاید آن با عمل توأم است و حقایق نظری محض نیست. بههمین جهت میگویند فرق بین دانش و دکترین این است که دانش؛ مشاهده و تبیین و تفسیر مینماید و دکترین حکم میکند و دستور میدهد و بهکار میبندد.[5] دکترین در سیاست معمولاّ مجموعه اقدامات و خطمشی سیاسی یک دولتمرد است که دارای جنبه ابتکاری بوده و آثاری برجای میگذارد و مشابه اقدامات و سیاستهای دولتمردان دیگر نیست.[6] در منطق، دکترین بر دو نوع آمده است؛ یکی برای کشف حقیقت بهکار میرود که آیین تحلیل یا اختراع نامیده میشود و دیگری بهکار انتقال این حقیقت به دیگران -پس از کشف آن- که به آیین ترکیب یا تعلیم مرسوم است (گردآوری : انجمن ناجی)[7]
اصطلاح دکترین نخستینبار در زمان ریاستجمهوری جیمز مونروئه پنجمین رئیسجمهور آمریکا که از سال 1825-1817 بر آن کشور حکومت کرد، بهکار گرفته شد.[8]
رابطه دکترین و سیاست
بهطور کلی تمایلات مختلف سیاسی، سعی دارند از مجرای دکترینها، جامعهشناسی را بهسوی خود بکشند. بدین ترتیب هر دکترین جامعهشناسی به منظور یک عمل فوری بهوجود آمده است و وسیله وضع قانون محسوب میشود.[9]
در تدوین دکترین ابتدا باید تئوریها که عبارتاند از اندیشههای مجرد که ذهن آنها را قبول کرده و حقانیتشان را باور دارد ولی هنوز در جامعه به آنها عمل نمیشود، پذیرفته شوند و سپس از تئوریهایی که با دلایل تجربی قابل دفاع هستند تزها بهوجود آیند و آنگاه از مجموعه تزهای مختلف و اصول و مقررات که مورد قبول جامعه قرار گرفتهاند و بدان عمل میشود، دکترین بهوجود آید. بهعبارت دیگر پس از اعتقاد علمی و عملی کردن تئوریها، دکترین بهوجود میآید. گاه بعضی دکترینها که حقانیتشان از لحاظ علمی هنوز ثابت نشدهاند نیز در جوامعی پیاده میشوند مانند دکترین سوسیالیسم.[10] بهقول گاستون بوتول (Gaston Bouthoul: 1896-1980): «بهطور مسلم نمیتوان از سیاست انتظار داشت که تا ایجاد یک علمالاجتماع کامل و دارای نتیجه عملی بیکار بماند (البته اگر امکان ایجاد چنین علمالاجتماعی را بپذیریم) زیرا عمل دارای الزامات فوری است و طبعا سیاست ناچار است از علوم سبقت بگیرد، بهخصوص که اغلب انقلابات سیاسی در تحریک و ایجاد اندیشههای جامعهشناسانه و پدید آمدن جنبشهای اساسی تفکر تأثیر داشته است (گردآوری : انجمن ناجی)»[11]
درونمایه دکترینها
سازندگان دکترینها به میزان معینی گرایشهای روانی و تعارضهای درونی خود و اشتغالات و نیازهای جامعه خود را که از درون احساس میکنند را در اثر خویش بازتاب میدهند و بهعبارتی عناصر دکترینهایی که تدوین میکنند از همان جامعهای است که اینان نیازهای آن را بیان میدارند، اما تنها نقش بلندگو یا ثبت کننده این نیازها را ایفا نمیکنند، بلکه جامعه مصالح را برایشان فراهم میکند و سازندگان دکترین با آن مصالح، عمارتها را میسازند. مانند کار یک مهندس معمار. نبوغ شخصی و استعداد آنان برای ترکیب عوامل و عناصر موجود، اهمیت بسیاری دارد. بدین سبب است که ایدئولوژیهایی که اندیشمند درجه بالایی نداشتند تا اجزا را باهم تلفیق کند و از آن ساختار نیرومند و نظامی منسجم بسازند، زیان فراوان دیدهاند. مثلاً فاشیسم[12] کسی در حد کارل مارکس (Karl Marx: 1818-1883) را کم داشت و این نقصان به توسعه آنها لطمه فراوان زد. زیرا دکترینها اگر بهدرستی منطبق با نیازهای اجتماعی باشند، در معرض نوعی "دریافت" توسط جامعه واقع میشوند.[13]
واژههای مرتبط با دکترین
1. ایدئولوژی؛ از واژههای مرتبط و نزدیک به دکترین، ایدئولوژی را باید نام برد که در واقع مجموعههایی از دکترینها است که واقعیات را توضیح میدهند.[14] ایدئولوژی یک تصور کامل و جامعی از جهان، از آنچه هست و آنچه باید باشد، در گذشته و حال و آینده میباشد.[15] ایدلوژیها مجموعه افکار و پندارهای نسبتا سازمانیافتهای است که شیوههای عمل و روابط زندگی اجتماعی را برای پیروان خود معین میکند. ایدئولوژیها معمولا هر گونه بینش و طریقه عمل اجتماعی، خارج از چارچوب خود را باطل میشمارند.[16] تفاوت دکترین با ایدئولوژی در این است که دکترین ضمانت اجرا ندارد ولی در آرا و عقاید اثر میگذارد و در دکترین اصول اعتقادی با تصورات ذهنی در میآمیزد. البته با توجه به معانی بسیار متعدد از واژه ایدئولوژی ضروری است که بین ایدئولوژی در معنای یک مفهوم عام و ایدئولوژی در مقام یک آموزه سیاسی تمایز قائل شویم.[17] بههرحال این دو واژه دارای ارتباط بسیار زیادی هستند و گاهی در یک معنا نیز بهکار میروند که البته تنوع برداشتها از ایدئولوژی از علل آن میباشد.
2. مکتب؛ در بعضی ترجمهها دکترین بهمعنای مکتب هم آمده است که نباید آن را با واژه School به همین معنی یکی دانست. این کلمه برای گروهی از اندیشمندان بهکار میرود که تئوریها و نظریات مشابه هم دارند و برای تایید نظرات خود گرد هم میآیند.[18] مانند مکتب شیکاگو یا مکتب فرانکفورت. معمولا هر مکتبی حول یک محور اندیشه اصلی و به همت بنیانگذار، تشکیل میشود و پیروانش اصول و ضوابط و نحوه تفکر آن را دنبال میکنند. در مکاتب جامعهشناسی بین مکتب و آیین (دکترین) یک ارتباط نامرئی وجود دارد. و چه بسیار مکاتب و دیدگاههایی که حاصل نظریههایی است که با ایدئولوژی و یا دکترین خاص ترکیب شده است و این امر طرح مساله رابطه سیاست و جامعهشناسی و چگونگی تأثیر ایدئولوژی بر نظریه اجتماعی را ضروری میسازد.[19]
[1]. آراستهخو، محمد؛ نقد و نگرش بر فرهنگ اصطلاحات علمی-اجتماعى، تهران، گستره، 1370، ص552.
[2]. تولستوی، لئون؛ هنر چیست؟، کاوه دهقان، تهران، امیرکبیر، 1352، ص47.
[3]. طلوعی، محمود؛ فرهنگ جامع سیاسی، تهران، علم و سخن، 1372، ص458.
[4]. لالاند، آندره؛ فرهنگ علمی و انتقادی فلسفه، علیرضا وثیق، تهران، فردوسی ایران، 1377، ص301.
[5]. صلیبا، جمیل؛ واژهنامه فلسفه و علوم اجتماعی، کاظم برگ نیسی و صادق سجادی، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1370، ص10.
[6]. طلوعی، محمود؛ پیشین، ص458.
[7]. صلیبا، جمیل؛ پیشین، ص10.
[8]. طلوعی، محمود؛ پیشین، ص458.
[9]. بوتول، گاستون؛ جامعهشناسی، علی وکیلی، تهران، صفی علیشاه، 1347، ص100-99.
[10]. فرهیخته، شمسالدین، فرهنگ فرهیخته، تهران، زرین، 1377، ص408.
[11]. بوتول، گاستون؛ پیشین، ص99-100
[12]. عقیده سیاسی در زمان فرمانروایی موسولینی در ایتالیا که نوعی دیکتاتوری است که پیروان آن بهکار بردن هر نوع وسیلهای را برای ایجاد فضای اختناق و از بین بردن مخالفان خود را مجاز میدانند. آنها دارای تعصبات قوی نژادی و قومی هستند و لیبراسیم و دموکراسی را قبول ندارند.
[13]. دوورژه، موریس؛ جامعهشناسی سیاسی، ابوالفضل قاضی شریعت پناهی، دادگستر، تهران، ص109-108.
[14]. شایانمهر، علیرضا؛ دایرةالمعارف تطبیقی علوم اجتماعی، کیهان، تهران، 1377، ج3، ص475.
[15]. همان، ص477.
[16]. همان، ص475.
[17]. وینر، فیلیپ؛ فرهنگ اندیشههای سیاسی، خشایار دیهیمی، تهران، نی، 1385، ص171.
[18]. شعارینژاد، علیاکبر، فرهنگ علوم رفتاری، تهران، امیرکبیر، 1375، ص124.
[19]. توسلی، غلامعباس؛ نظریههای جامعهشناسی، سمت، تهران، 1369، ص25.
دکترین (Doctrine) از واژه لاتینی Doctrina به معانی مکتب، آیین، اصول عقیده، سیاست، آموزه و نظریه گرفته شده است (گردآوری : انجمن ناجی) در زبان یونانی این واژه بهمعنای درس گفتن و تعلیم دادن آمده است (گردآوری : انجمن ناجی)
دکترین همچنین در اصطلاح به مجموعه ای از اصول و عقاید علمی و یا حتی دینی و فقهی که منسوب به یکی از دانشمندان و یا مکتب خاصی است، اطلاق میشود. از خصوصیات دکترین این است که اصول و عقاید آن با عمل توأم است و حقایق نظری محض نیست. بههمین جهت میگویند فرق بین دانش و دکترین این است که دانش؛ مشاهده و تبیین و تفسیر مینماید و دکترین حکم میکند و دستور میدهد و بهکار میبندد. دکترین در سیاست معمولاّ مجموعه اقدامات و خطمشی سیاسی یک سیاستمدار است که دارای جنبه ابتکاری بوده و آثاری برجای میگذارد و مشابه اقدامات و سیاستهای دولتمردان دیگر نیست.
در منطق، دکترین بر دو نوع آمده است؛
1. برای کشف حقیقت بهکار میرود که آیین تحلیل یا اختراع نامیده میشود.
2. بهکار انتقال این حقیقت به دیگران -پس از کشف آن- که به آیین ترکیب یا تعلیم مرسوم است (گردآوری : انجمن ناجی)
برگرفته شده از http://najiforum.ir/thread-24123.html