بزرگترین سوالی که هر ذهنی را در ارتباط با تاریخ پیش از اسلام ایران مشغول می کند این می باشد که چگونه است که در تاریخ های نوشته شده و منتسب به شرق نامی از سلسله هایی با نام هخامنشی و سلوکی نیست و اگر هم نامی برده شده عبارت " از قول مورخین مغرب" را یدک می کشند در حالی که در آثار مکشوفه در ناحیت ایران بزرگ بسیار به چنین نامها و نشان هایی بر می خوریم!! که همین به ظاهر تناقض موجب سو استفاده برخی میهن ستیزان برای کم اهمیت کردن و تقلبی جلوه دادن بسیاری از آثار مکشوفه منتسب به سلسله هخامنشی، و مستمسک قرار دادن آن جهت پیشبرد اهداف اربابان غربی شان که همانا بی هویت کردن و یا دادن هویت هایی جعلی و ساختگی به نسل های جدید است می باشد.
حال به بررسی ریشه لغوی چهار سلسله حکومتی پیش از اسلام یعنی هخامنشیان، سلوکیان، اشکانیان (پارث ها) و ساسانیان می پردازم.
سر سلسله هخامنشیان شخصی می باشد با نام هخامنش
هخامنش = هخا + منش
منش = منوش = مانوش : نام کوهی است که منوچهر در آن متولد شد
هخا = اکا = اخا = آقا
آقا منوچهر
تصور می کنم نام منوچهر را در تاریخ نوشتاری به اصطلاح شرقی بسیار شنیده اید؟!!!
حال عبارت آقا منوچهر دو مفهوم می تواند داشته باشد. 1- آقای منوچهر یا منوچهر 2- آقای منوچهر یا پدر منوچهر (هنوز در برخی خانواده های سنتی ایرانی فرزندان برای نامیدن پدر خود از لغت آقا استفاده می کنند)
آقا = سرور = ارباب = شاه = خدا
سر سلسله سلوکیان شخصی است با نام سلوکوس
سلوکوس = سلوک + وس
سلوک : در آمدن درجائی, رفتار, روش, سازش، طی مدارج خاص که سالک باید آنها را طی کند تا به مقام وصل و فنا برسد
سالک = فرشته = ایزد = خدا = آقا
در ضمن در گویش یونان امروز این نام را سلوفوس می گویند که باز تغییری در معنی ایجاد نمی کند.
سلوفوس = سلوف + وس
سلوف : پیش رفتن
Self (سلف) در زبان انگلیسی به معنی خود در زبان فارسیمی باشد
سلف = خود = خودا = خدا
پس: سلوک = آقا = خدا = شاه و ...
سر سلسله اشکانیان شخصی است با نام ارشک
اشکانیان = پارتیان
پارت = پارث = پارس
هخامنشیان = پارسیان
در شاهنامه:
چو ضحاکش آورد ناگه به چنگ....یکایک ندادش زمانی درنگ به ارش سراسر به دو نیم کرد....جهان را ازاو پاک بی بیم کرد
ارشک = ارش + ک
کوروش = فریدون و کی خسرو
پیش تر در تاریخ به روایت شاهنامه اشاره ای به این همسانی ها کرده ام که در حال تکمیل آن می باشم و در آینده دیگر دوستان را در جریان قرار خواهم داد.
چند سلسله با نامهای کلدانیان و اکدیان نیز در تاریخ این سرزمین مشاهده می کنیم که لازم است با دقت بیشتری به آنها بنگریم.
از خود بپرسید نشان فروهر در آثار ساسانی کجاست؟! آیا همان کتیبه هایی که در تخت جمشید و نقش رستم به عنوان آثار اخامنشان می بینیم نیستند؟!
تمام کلمات بالا همانند کلمه دیو دارای دو مفهوم متضاد می باشند زیرا توسط دو دسته مخالف هم استفاده می شده اند که امروز بدلیل گسستگی با گذشته خود درک آن برایمان کمی دشوار می نماید.