نام اعظم خدا نان است اما این را جایی نمی توان گفت!!
مرد گفت:
نادان شرم کن،چگونه نام اعظم خدا نان است ؟
دیوانه گفت :
در قحطی نیشابور چهل شبانه روز می گشتم،
نه هیچ جایی صدای اذان شنیدم
و نه درب هیچ مسجدی را باز دیدم ،
از آنجا بود که دانستم نام اعظم خدا و بنیاد دین و مایه اتحاد مردم نان است ."
مصیبت نامه عطارنیشابوری
ته نوشت :
شاید شما هم مثل من فکر می کردید که نان بربری مربوط به اسرائیلیه است ، اما این نان همانطور که از نامش پیداست مربوط به قوم بربری می شود و همچنان نام این قوم را با خودش یدک می کشد.نان بربری نانی است که قوم «بربری» آن را در سرتاسر ایران رواج دادهاند.
اما قوم بربری چه کسانی هستند؟ این مردمان همان قوم هزارهی افغانستاناند که در سه مرحله، یعنی زمان نادرشاه افشار، زمان ناصرالدین شاه قاجار، و بعد از کشتار هزارهها بهدست عبدالرحمان در افغانستان به ایران مهاجرت کردهاند. مردم ایران به آنها بربری و منطقهشان را بربر میگفتند؛ احتمالاً بهسبب نام «بند بربر» که مجموعهای از چند آبگیر در شمال منطقهی هزارهجات در حدود ترکستان است که بهصورت سدی طبیعی عمل میکند. البته این منطقه به بند امیر هم شهرت دارد، این منطقه یکی از دیدنیهای توریستی و همچنین زیارتی ولایت بامیان است (گردآوری : انجمن ناجی)
رضاشاه نام این قوم مهاجر به ایران را از «هزاره» و «بربری» به خاوری تغییر داد. اما ظاهراً برای مردم ایران آنها همچنان بربری ماندند و نان خوشمزهشان هم نان بربری شد. این مردمان پوستی زردرنگ و صورتی گرد با چشمهای بادامی و ظاهری درکل بانمک دارند. هرچند که این قوم و نوادگانشان در سرتاسر ایران پراکندهاند هنوز شمارشان در استان خراسان از همهجا بیشتر است و بسیاری از آنها سعی میکنند سنتهای اجدادشان را زنده نگاه دارند. مثلاً آنها در چهارشنبهی آخر ماه صفر حلوایی درست میکنند که بسیار خوشمزه و به حلوای بربری معروف است (گردآوری : انجمن ناجی)