کتاب حجاب شناسي (چالشها و كاوشهاي جديد) مؤلف: حسين مهدي زاده
فصل پنجم
کارآمدي چادر و حجاب مشکي
علاوه بر فوايد بسيار زياد فردي و اجتماعي حجاب در شكل چادر، حجاب چادري بانوان در انقلابهاي ديني، يك سمبل و نماد مبارزه با اهداف استعماري و استكباري نيز هست. قبلاً در فصل اول كلامي از فرانتس فانون دربارهي سمبل و نماد ضد استعماري بودن حجاب چادري زنان در انقلاب الجزاير بر ضد دولت فرانسه نقل شد. به اعتراف دشمنان انقلاب اسلامي، اين سمبل و نماد بودن در مورد حجاب چادري بانوان ايراني نيز وجود دارد. ريون كركت (ادوارد شرلي) صهيونيست و مسئول سابق شبكه جاسوسي سياه در ايران ميگويد: «چادر نمادي است كه وجود انقلاب را در سر هر چهار راه به نمايش ميگذارد؛ با چادر ميتوان اين احساس را پديد آورد كه انقلاب اسلامي هنوز زنده و جاويد است»[1] به رغم اينكه دشمنان چنين صريح خشم خود را دربارهي چادر اظهار ميدارند، متأسفانه عدهاي در داخل در صدد مخدوش جلوه دادن كارآمدي حجاب در شكل چادر هستند؛ از اين رو، فصل پنجم اين اثر به بررسي كارآمدي حجاب و پوشش اسلامي در غالب چادر و چادر مشكي پرداخته است (گردآوری : انجمن ناجی)
مسئلهي دست و پاگير بودن حجاب در شكل چادر
شبهه: بعضي در كارآمدي چادر اين گونه شبهه كردهاند كه «اين نوع حجاب دستوپاگير است (گردآوری : انجمن ناجی)»[2] آيا ادعاي مذكور صحيح است؟
پاسخ: اولاً، گرچه حجاب در شكل چادر رايج ايراني، ممكن است براي برخي افرادي كه از سنين كودكي استفاده از آن را تمرين نكردهاند، مقداري مشكل باشد، ولي براي همهي زنان، خصوصاً بانواني كه تجربهي كافي استفاده از آن را دارند مشكل نيست. به همين دليل اگر از زنان متديني كه از سنين قبل از بلوغ به استفاده از چادر عادت كردهاند سؤال شود كه آيا استفاده از چادر براي شما دست و پاگير است، پاسخ آنها منفي است (گردآوری : انجمن ناجی)
ثانياً، يكي از علل دست و پاگير دانستن چادرهاي ايراني و سختي كنترل آن براي بعضي از بانواني كه خيلي استفاده از آن را تمرين نكردهاند، باز بودن جلوي آن است، كه براي حل اين مشكل نيز زنان و دختران ميتوانند از «عباءة» چادرهاي مشكي زنان عرب كه داراي آستين است استفاده نمايند كه كنترل آن آسان است (گردآوری : انجمن ناجی) هم اكنون نيز عدهاي از زنان و دختران ايراني از اين نوع چادر استفاده ميكنند.
حجاب مشكي در تابستان
شبهه: بعضي گفتهاند: «چون رنگ مشكي نور را جذب ميكند، پس در تابستان معمولاً نميتوان دختران را به حجاب تيره (مثل چادر مشكي) تشويق كرد».[3] آيا اين ادعا صحيح است؟
پاسخ: اولاًً، پوشش تيره و مشكي در بعضي از مناطق كه داراي تابستان گرم است، اساساً براي دستهاي از بانوان و دختران باعث مشقت نيست و براي دستهاي ديگر، بر فرض مشقتآور بودن، قابل تحمل است (گردآوری : انجمن ناجی)
دسته اول (كساني كه در تابستان گرم، حجاب مشكي براي آنها مشقت ندارد) بانوان و دختران معتقد و مؤمني هستند كه به نقش حجاب برتر، مثل چادر مشكي، اعتقاد و باور راسخ دارند؛ از اين رو نسبت به بعضي مشكلات احتمالي آن، احساس مشقتي ندارند.
اساساً وقتي انسان عملي را از روي عقيدهي راسخ انجام دهد نسبت به عوارض و پيامدهاي سخت آن احساس مشقتي ندارد. در سيرهي انبياي الهي و معصومين(ع)، اصحاب و ياران ائمهي اطهار(ع) و عالمان مجاهد، نمونههاي بسيار زيادي وجود دارد كه در برابر مشقتهاي نشأت گرفته از پذيرش يك عقيده و ايمان، احساس مشقتي نداشتهاند.[4]
در روايتي از امام صادق(ع) نيز تصريح شده است؛ «ما ضَعُفَ بدن عما قوِيت عليه النية»؛[5]جسم و بدن انسان، در مقابل كارهايي كه بر اساس نيت و اعتقاد دروني قوي انجام ميگيرد، احساس ضعف و مشقت نميكند.
در جريان اسارت زنان اهل بيت(ع) پس از قيام خونين عاشورا و همچنين كشف حجاب زنان به وسيلهي رضاخان در ايران، حكايتها و خاطرات تاريخي و ماندگار فراواني از مقاومت و پايداري زنان مؤمن و عفيف در مقابل بيحجابي نقل شده است (گردآوری : انجمن ناجی)[6] مطالعهي اين حكايتها براي بانوان و دختران جوان و عفيف بسيار آموزنده و افتخارآميز است (گردآوری : انجمن ناجی)
از اين قضايا به خوبي استفاده ميشود كه زنان مؤمن، نه تنها احساس مشقتي نسبت به حجاب نداشتهاند، بلكه بر عكس، جدايي آنها از حجاب برتر، مثل چادر مشكي، باعث اذيت و آزار روحي آنان بوده است (گردآوری : انجمن ناجی) در قضيهي كشف حجاب رضاخان نقل شده است كه برداشتن چادر از سر زنان باعث گرديد كه عدهاي از آنها از شدت غصه و ناراحتي دق و فوت نمايند.[7]
اما دستهي دوم (كساني كه ممكن است حجاب تيره و مشكي براي آنها مشقت داشته باشد، ولي سختي و مشقت آن را تحمل ميكنند) بانوان و دختراني هستند كه به دليل قرار داشتن در محيط ديني و مذهبي خانواده و جامعه، از كودكي به اين گونه حجاب عادت نمودهاند؛ لذا در بزرگسالي، سختي احتمالي حجاب مشكي براي آنها قابل تحمل است (گردآوری : انجمن ناجی)
در علم روانشناسي و تعليم و تربيت، در مبحث عادت گفته ميشود كه اگر انسان از كودكي به انجام كاري عادت كرد، نه تنها انجام آن برايش مشقتآور نيست، بلكه برعكس، ترك و جدايي از آن عمل برايش مشقت دارد. همين نكتهي مهم، رمز و راز توصيهي ائمهي اطهار(ع) به والدين در عادت دادن فرزندان به كارهاي شايستهاي، مثل نماز و اذكار آن و روزهي ناقص در سنين كودكي است (گردآوری : انجمن ناجی)[8] بر اساس همين تأثير شگرف مقولهي تمرين و عادت متربي به كارهاي شايسته، و به موازات آن آگاهي بخشي دربارهي آثار مثبت كارهاي خير است كه معمولاً در كتابهاي تربيت اسلامي از روشهاي تربيتي، هم چون «تلقين به نفس» و «تحميل بر نفس» در كنار ديگر روشهاي تربيتي مهم، مثل «اعطاي بينش» بحث ميشود.[9]
بنابراين، با اسثثنا شدن دو دستهي قبل نميتوان به طور مطلق و كلي ادعا نمود كه حجاب مشكي در تابستان مناطق گرم، براي همهي بانوان و دختران، فارغ از هر مقدار اعتقاد ديني و هر نوع محيط تربيتي مشقت دارد و نميتوان به آن تشويق كرد.
ثانياً، اجمالاً ميپذيريم كه ممكن است حجاب مشكي در تابستان برخي از مناطق بسيار گرم براي بعضي از افرادي كه از دو دستهي قبل نيستند مشقتآور باشد، ولي نميپذيريم تحمل هر گونه مشقت و سختي به طور مطلق غير معقول و نامطلوب باشد. طبق آموزههاي معصومين(ع) كه تجربهي زندگي انسانها و واقعيت خارجي نيز مؤيد آن است، اساساً زندگي دنيا بدون سختي و مشقت وجود خارجي ندارد. در احاديث، دنيا خانهي محنت و سختي معرفي شده است: «الدنيا دار المحنة»[10]و «دار بالبلاء محفوفة».[11] فلسفه و رمز و راز آميختگي دنيا با سختي و مشقت نيز اين است كه انسان در وصول به سعادت الهي كه براي آن خلق شده است به تحمل سختيهايي كه سازندهي كمال انساني هستند نيازمند است و به تعبير قرآن، چه بسا كاري داراي سختي باشد و انسان از انجام آن اكراه داشته باشد، ولي خداوند خير و نيكي انسان را در آن قرار ميدهد:
علاوه بر اين در متون ديني، دستيابي به كرامتها و بهشت جاودان در گرو تحمل سختي دانسته شده است:
المكارم بالمكاره[13] بالمكاره تنال الجنة.[14]
اساساً فلسفهي همراهي بعضي از احكام و تعاليم، مثل روزه، حجاب و جهاد با كلفت و سختي، در واقع، براي تأمين نيازمندي مذكور بدون هيچگونه تبعيض بين زن و مرد است؛ مثلاً اگر استفاده از حجاب كامل در تابستان مناطق گرم براي برخي بانوان و دختران با سختي و مشقت همراه است، طبق گفتهي قرآن كريم، بعضي از احكام الهي ويژهي مردان، مانند جهاد نيز با سختي و مشكلات همراه است:
نكتهي جالب اين است كه همان گونه كه بعضي افراد، امروزه به بهانهي گرما، در حجاب و پوشش زنان در تابستان تشكيك مينمايند، طبق فرمودهي قرآن، عدهاي راحتطلب براي جهاد مردان در هواي گرم نيز تشكيك ميكردهاند و ميگفتند در هواي گرم براي جهاد كوچ و هجرت نكنيد «قالُوا لا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ»[16] كه خداوند به پيامبر(ص) ميفرمايد در جواب آنها بگو:
نارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كانُوا يَفْقَهُونَ؛[17] اگر ميدانستند حرارت آتش جهنم از حرارت گرماي تابستان بيشتر است (گردآوری : انجمن ناجی)
علاوه بر نقل، عقل نيز در مواردي كه تحمل سختي در زندگي دنيا باعث دستيابي به هدف والاتر و بالاتر است، حكم به مطلوبيت آن ميكند؛ مثلاً اگر تأمين سلامت جسماني انسان، به عنوان هدفي مهم، به انجام عمل جراحي سخت يا خوردن فلان داروي بسيار تلخ و مشقتآور نيازمند باشد. عقل و نقل هر دو حكم به لزوم تحمل سختي ومشقت ميكنند، تا غرض بالاتر، كه حفظ سلامتي جسماني است، تأمين گردد.
چون شارع مقدس به عنوان يك طبيب روحاني[18] تشخيص داده است كه سلامت روحي و رواني افراد جامعه متوقف بر رعايت حجاب برتر، مثل چادر مشكي در مقابل نامحرم است، لذا پوشش چادر مشكي، حتي در هواي گرم، عقلاً و نقلاً امري راجح و مطلوب است؛ و برخلاف شبهاتي كه بعضي با تبليغات القايي منفي، به منظور فرهنگسازي بر ضد چادر مشكي منتشر ميكنند، تجربهي بيش از بيست سال پس از انقلاب اسلامي و گسترش سريع استفاده از چادر مشكي در بين زنان و دختران مؤمن و عفيف، خود بهترين شاهد است كه استفاده از اين نوع حجاب مشكل نيست، و لذا قابل تشويق است (گردآوری : انجمن ناجی) براساس نظرسنجي و تحقيقي كه به تازگي صورت گرفته است 65 درصد از پاسخگويان، استفاده از چادر مشكي را در مجامع عمومي پسنديدهاند.[19]
علاوه بر عقل، ائمه(ع) و خاندان اهل بيت نيز نظراً و عملاً انسان را به تحمل مشكلاتي، كه در راستاي سعادت و تكامل جسماني و روحاني اوست، تشويق نمودهاند. در بُعد نظري، امام علي(ع) در وصيتي به فرزند خود، امام حسن(ع) فرمودهاند:
عَوِّدْ نفسَك التصبّر علي المكروه؛[20] نفس خود را به صبر و بردباري بر كار سخت عادت بده.
در روايت ديگري، ايشان كارهايي را كه انسان با اكراه و سختي بر خويشتن تحميل مينمايد از بهترين اعمال دانستهاند:
اَفضَلُ الاعمالِ ما اَكرَهْتَ نفسَك عليه.[21]
در بُعد عملي نيز، فرزند امام سجاد(ع) ميفرمايد:
وقتي جدم امام حسين(ع) شهيد شد، زنان بني هاشم در عزاي حضرت، لباس مشكي پوشيدند و اين لباس را در گرما و سرما تغيير نميدادند.[22]
حاصل اين كه صرف سخت بودن بعضي از احكام، مانند پوشيدن چادر مشكي در هواي گرم، باعث نميشود كه اين گونه حجاب قابل ترويج و تشويق نباشد.
رابطهي حجاب مشكي و بيماريهاي استخواني
شبهه: بعضي اين گونه ادعا كردهاند كه استفاده از لباسهاي با رنگ سياه (مانند مقنعه و چادر مشكي) روي سلامتي خانمها تأثير منفي دارد و باعث بيماريهاي استخواني ميگردد.[23] آيا ادعاي مذكور صحيح است؟
پاسخ: اولاً، اگر گويندهي محترم با استناد به پژوهشهاي ميداني مشخص و متعدد ادعا كرده بود كه پوشش لباسهاي مشكي، علت ايجاد بيماريهاي استخواني است، آن وقت در حد يك احتمال ميتوانستيم به ادعاي مذكور توجه و آن را مورد مطالعه و بررسي بيشتر قرار دهيم؛ ولي از آن جايي كه ادعا كننده هيچ دليل و مدرك علمي معتبري براي ادعاي خود ارائه نكرده است؛ بنابراين، ادعاي ايشان فاقد دليل و مدرك، و در نتيجه، فاقد ارزش و اعتبار علمي است (گردآوری : انجمن ناجی)
ثانياً، برعكس ادعاي فوق، كارشناسان، وجود رابطهي بين پوشش لباسهاي مشكي و ايجاد بيماريهاي استخواني را انكار كردهاند. «استفاده از چادر و مقنعه ـ كه مصداق بارز و رايج آن در جامعهي امروزي ما چادر و مقنعهي مشكي است ـ بيماري استخواني ايجاد نميكند.»[24]
رابطهي حجاب مشكي و افسردگي و اندوهناكي
شبهه: بعضي افراد اين گونه ادعا كردهاند كه استفادهي مكرر از لباسهايي با رنگ تيره و سياه (مثل مقنعه و چادر مشكي) ميتواند به افسردگي بينجامد.[25] آيا ادعاي مذكور صحيح است؟
پاسخ: از دو كلمهي «مكرر» و «ميتواند» فهيمده ميشود كه ايشان دو مطلب را قبول دارد.
مطلب اول: ادعا كنندهي محترم قبول دارد كه اگر استفاده از پوشش و لباس سياه، مثل چادر مشكي، به طور مكرر و دايمي نباشد، بلكه فقط در بيرون از منزل و در مواجهه با نامحرم باشد، باعث افسردگي نخواهد بود.
مطلب دوم: از كلمهي «ميتواند» ميفهميم ادعا كنندهي محترم قبول دارند كه حتي استفاده مكرر و دايمي از لباس سياه فقط، به طور احتمالي ممكن است به افسردگي منجر شود؛ يعني اين گونه نيست كه بين پوشش مكرر و دايمي لباس تيره و مشكي و افسردگي رابطهي قطعي و لزومي باشد.
بنابراين، مدعاي ايشان مبين يك رابطهي احتمالي بين استفادهي مكرر از لباس سياه و افسردگي است؛ ولي همين رابطهي احتمالي نيز نادرست است؛ زيرا:
اولاً، ادعا كنندهي محترم، حتي براي اثبات همين رابطهي احتمالي نيز دليل و مدرك ارائه نكرده است؛ بنابراين، كلام ايشان مدعايي بدون دليل و مدرك و در نتيجه، فاقد ارزش و اعتبار علمي است (گردآوری : انجمن ناجی)
ثانياً، همين رابطهي احتمالي و بدون دليل و مدرك گويندهي محترم نيز نادرست است؛ زيرا يكي از روانپزشكان معتقد است «اين حرف كه پوشش تيره بانوان يا آقايان در جامعه دليل افسردگي است كاملاً سخن غلطي است و هيچ پايهي علمي ندارد»؛[26] همچنين بر اساس نتايج ملباسموهاي علمي كه نگارنده با بعضي از روانشناسان و روانپزشكان انجام داده، ممكن است افسردگي بعضي از افراد، علت تمايل آنها به پوشش سياه باشد، ولي پوشش سياه افراد علت ايجاد افسردگي آنها نيست؛[27] و بين اين دو نكته تفاوت بسيار ظريفي است و خلط بين آن دو باعث اظهار نظر نادرست ادعا كنندهي محترم گرديده است (گردآوری : انجمن ناجی)
اگر ادعا شود كه همين تمايل احتمالي بعضي افراد افسرده به پوشش سياه نيز مبين نوعي رابطهي اجمالي بين افسردگي و پوشش تيره و مشكي است، بايد گفت:
اولاً، رابطهي فوق نيز، مانند رابطهي قبلي، احتمالي و بدون ارائهي دليل و مدرك است و در نتيجه فاقد ارزش و اعتبار علمي است (گردآوری : انجمن ناجی)
ثانياً، بر فرض كه رابطهي احتمالي مذكور، با پژوهشهاي ميداني تأييد شود، باز هم نتيجهي اين پژوهشها قطعي و قابل اعتماد نخواهد بود؛ زيرا كنترل تمامي عوامل و علايم تأثيرگذار در نتايج پژوهشهاي ميداني بسيار مشكل است (گردآوری : انجمن ناجی)
توضيح مختصر اينكه، افسردگي از بيماريهاي روحي و رواني بسيار پيچيدهاي است كه داراي عوامل و علايم و تظاهرات رفتاري مختلف و حتي متضاد است؛ مثلاً بعضي افراد افسرده ممكن است به بياشتهايي و عدهاي ديگر به پرخوري متمايل شوند. در خصوص پوشش نيز ممكن است بعضي از افراد افسرده، به پوشيدن لباس تيره و عدهاي نيز به لباسهايي با رنگ غير تيره تمايل پيدا كنند؛ بنابراين، حتي استناد به پژوهشهاي ميداني نيز اثبات كنندهي مدعاي مذكور نخواهد بود.
پس استفاده از چادر مشكي برخلاف ادعاهاي به ظاهر علمي بعضي از افراد، نه تنها عارضهي منفي ندارد، بلكه با فلسفهي حجاب و پوشش زنان در مقابل نامحرم، يعني عدم تهييج و تحريك و ايجاد آرامش رواني در جامعه نيز سازگار است (گردآوری : انجمن ناجی) امروزه در روانشناسي رنگها، اين كه رنگ مشكي رنگي صامت و غير فعال است و باعث تحريك و جلب توجه نميشود، يك واقعيت مسلم است (گردآوری : انجمن ناجی) در كتاب روانشناسي رنگها دربارهي رنگ سياه گفته شده است كه «سياه نمايانگر مرز مطلق است»؛[28] بنابراين، فردي كه در مقابل نامحرم و در بيرون منزل، از حجاب مشكي استفاده ميكند با اين كار، مرز مطلق و كاملي بين خود و افراد نامحرم ايجاد مينمايد. وقتي كه خانمي در بيرون منزل چادر مشكي به سر ميكند، ميخواهد نشان دهد كه نامحرم حق ندارد به اين حريم نزديك شود؛ زيرا اين حريم، حريم حيا و عفت است، نه جاي بيحيايي و هرزگي و هوسبازي؛ او با حجاب مشكي خود ميخواهد نگاه تيز هرزگي و ابتذال را بشكند و نگذارد نامحرمي در حريم عفت و پاكي و نجابت او وارد شود و حرمت او را از بين ببرد.
همچنين در روانشناسي رنگها آمده است كه سياه به معناي «نه» بوده و نقطهي مقابل «بله» يعني رنگ سفيد است؛[29] بنابراين، وقتي بانوان در مقابل نامحرم از حجاب مشكي استفاده ميكنند، در واقع ميخواهند به او «نه» بگويند؛ و در مقابل، آنهايي كه لباس سفيد ميپوشند، در واقع راه نگاهها را به سوي خود باز ميگذارند و آنهايي كه لباسهاي رنگارنگ و جذاب ميپوشند خواسته يا ناخواسته خود را در معرض نگاههاي هرزه و آلوده قرار ميدهند. از نظر رواني نيز وقتي انسان پارچهي مشكي را ميبيند، ديگر چندان رغبتي براي نگاه كردن ندارد و خودبهخود نظر را برميگرداند؛ و در مقابل، نگاه به رنگهاي روشن چشم را باز ميكند و براي ديدن و استمرار آن رغبت ايجاد ميكند؛ و استفادهي بانوان از لباسهاي رنگارنگ نيز باعث جلب توجّه مردان نامحرم ميگردد.
در حديثي نقل شده است:
حضرت موسي(ع) در يكي از مجالس خود نشسته بود كه ناگهان ابليس در حالي كه كلاه رنگين بر سر داشت وارد شد؛ وقتي به حضرت موسي(ع) نزديك شد، كلاه رنگين خود را برداشت و به حضرت موسي(ع) سلام كرد. حضرت موسي(ع) پرسيد: تو كيستي؟ گفت: من ابليس هستم. حضرت موسي(ع) گفت: خدا تو را هلاك كند، براي چه نزد من آمدهاي؟ ابليس گفت: به خاطر مقام و منزلت تو در نزد خدا، آمدم سلامي به تو بگويم. آن حضرت سؤال كرد: آنچه بر سر داري (كلاه رنگارنگ) براي چيست؟ ابليس در پاسخ گفت: به وسيلهي آن قلوب فرزند آدم را ميربايم.[30]
بدون ترديد، همانگونه كه دنيا، در شكل كلاه رنگارنگ ابليس، باعث فريفته شدن عدهي فراواني ميگردد، مظاهر رنگين دنيا، مثل لباسهاي رنگارنگ در اندام زنان و دختران جوان نيز، باعث فريفتگي مردان و جوانان ميگردد و هيچ انسان منصفي در اين مطلب ترديد ندارد.
با توجّه به آنچه در مباحث قبل گذشت كه رنگ حجاب قرآني (خمار و جلباب) نيز - آنگونه كه از شواهد لغوي، حديثي و تاريخي استنباط ميگردد ـ مشكي بوده است؛ و با عنايت به آنچه بيان شد كه از نظر روانشناسي، رنگ مشكي رنگي صامت و غير فعال است و اين ويژگي در تأمين فلسفهي حجاب بانوان نقش بسيار مؤثري دارد. بايد به نگاه روانشناسانهي عميقِ وحي قرآني و به انتخاب زنان مسلمان و ايراني آفرين گفت كه در زماني كه هنوز روانشناسي در غرب از مادر علم متولد نشده بود، مادران و بانوان مسلمان و ايراني به بركت تقواي الهي و نورانيت تعاليم دين مبين اسلام، روانشناسانهتر از دانشمندان امروزي، چادر مشكي را براي حجاب بيرون از منزل خويش انتخاب نمودهاند.[31]
شبهه: برخي با اين عبارت كه «فرياد شاديام را آواي شوم ميدانند. چشمهايم را به روي شادي ميبندند. من ميخواهم سپيد بپوشم، شاد باشم، شادي كنم.»[32] خواستهاند ادعا نمايند كه سفيدپوشي شاديآور و بالعكس سياهپوشي، باعث حزن و اندوه ميگردد. آيا ادعاي مذكور صحيح است؟
پاسخ: اوّلاً، وارد نمودن اتهامِ مخالفت با شادي به عدّهاي نامعلوم، روش معقول و منطقي نيست. اي كاش گويندهي محترم مرجع ضميرهاي «ميدانند» و «ميبندند» در عبارت فوق را مشخص مينمود، تا به طور صريح و شفاف ميتوانستيم با ايشان گفتوگوي منطقي داشته باشيم؛ به هر حال چون مخاطب اتهام ياد شده معلوم نيست، از بررسي آن صرفنظر ميكنيم.
ثانياً، اين كه گفتهاند ميخواهند لباس سپيد بپوشند، بايد گفت نوع و رنگ پوشش افراد، اعم از زن و مرد، در هر جامعهاي، متأثّر از عوامل و شرايط مختلف شغلي، زماني، مذهبي و غيره است؛[33] مثلاً پزشكان و پرستاران در محيط كار خود از لباس سفيد استفاده ميكنند؛ دختران جوان، هنگام عروس شدن لباس سپيد ميپوشند و سپس آن را كنار ميگذارند؛ رهبران ديني و طلّابي كه از سلسلهي جليلهي سادات هستند، به طور دايمي از عمامهي سياه رنگ استفاده ميكنند؛ براي مردان در مراسم احرام حج مستحب است لباس سپيد بپوشند، ولي به دليل حساسيت بيشتر نسبت به حجاب و پوشش زنان، به آنها شرعاً اجازه داده شده از همان لباس معمولي، ولو اينكه رنگ آن سپيد نباشد، استفاده كنند.[34]
علاوه بر اين، همهي افراد، اعم از زن و مرد، از پوشيدن لباس شهرت؛ يعني لباسي كه مطابق شأن افراد نيست و باعث انگشتنما شدن آنان ميگردد منع شدهاند؛[35] و واضح است كه رنگهاي غيرمتعارف يكي از عوامل تحقق لباس شهرت ميباشد.
حاصل اينكه ايشان، همانند هر فرد ديگري، خواه به عنوان يك فرد متدين و خواه به عنوان يك شهروند ايراني، در مورد استفاده از لباس سپيد، متأثّر از عوامل مختلف ياد شده هستند و اين مطلب منحصر به ايشان نيز نميباشد، بلكه همهي افراد در همهي جوامع در انتخاب نوع و رنگ پوشش، متأثّر از عوامل و شرايط متعددي شبيه عوامل و شرايط فوق هستند.
اينكه گفتهاند ميخواهند شاد باشند و ديگران را نيز شاد كنند، بسيار مطلوب است (گردآوری : انجمن ناجی) از نظر اسلام عزيز و احكام نوراني و مترقي آن نيز، شاد بودن و شاد كردن ديگران بسيار مورد تشويق و توصيه قرار گرفته است،[36] ولي آنچه در اينجا شايستهي توضيح ميباشد دو نكتهي بسيار مهم است:
نكتهي اوّل: عدّهاي با پذيرش اين پيشفرض كه استفاده از لباس مشكي، لزوماً نشانهي عزا و فقدان شادي است، تلاش ميكنند افراد استفاده كننده از لباسهاي مشكي را افراد غمگين، و افراد استفاده كننده از لباسهاي رنگين را افراد شاد بدانند؛[37] حال آنكه اين تصور و پيشفرض، نادرست است؛ زيرا نه همهي افرادي كه از لباسهاي مشكي استفاده ميكنند، لزوماً افراد غمگيناند، و نه همهي افرادي كه از لباسهاي رنگين استفاده ميكنند، لزوماً افراد شادي هستند؛ زيرا در جوامع و گروههاي مختلف، لباس مشكي علامت و نشانهي امور مختلفي قرار گرفته است؛ گاهي لباس مشكي علامت و شعار عدهي خاصي بوده است، مثل بنيعباس كه پوشش مشكي شعار آنان بوده است، يا مثل سلسلهي جليلهي سادات روحاني كه استفاده از عمامهي مشكي، علامت سيادت براي آنان است (گردآوری : انجمن ناجی) براساس روايات، پيامبر اكرم(ص) نيز از عمامهي مشكي استفاده ميكردند.[38]
گاهي از نظر عدهاي پوشيدن لباس مشكي نشانهي زيبايي است؛[39] گاهي پوشش مشكي، نشانهي وقار و سنگيني است، مثل هنگامي كه بانوان از اين پوشش در بيرون منزل استفاده ميكنند؛ پس اينكه بعضي خيال ميكنند التزام به پوشيدن چادر مشكي، منافي با شادماني و ملازم با غم و اندوه و افسردگي است، تصور صحيحي نيست؛ دين و مذهب و پايبندي به احكام آن، مثل رعايت حجاب برتر و استفاده از چادر مشكي، باعث آرامش روحي و رواني خود بانوان و ديگر افراد جامعه است (گردآوری : انجمن ناجی) قبلاً دربارهي يافتههاي روانشناسي رنگها در باب مطلوبيت رنگ مشكي براي حجاب بانوان در بيرون منزل و مطلوبيت اين نوع حجاب از نظر متون ديني مطالبي نقل شد. ديل كارنگي دربارهي هماهنگي و تناسب بين يافتههاي علوم جديدي، مثل روانپزشكي و تعاليم پيامبران(ص) چنين گفته است:
امروز جديدترين علم، يعني روانپزشكي همان چيزهايي را تعليم ميدهد كه پيامبران به مردم آموختند؛ زيرا آنان دريافتهاند كه داشتن يك ايمان محكم، نگراني، تشويش، هيجان و ترس را برطرف ميكند.[40]
نكتهي دوّم: عدم آگاهي از مفهوم جامع و كامل شادماني باعث شده است كه برخي شادي و نشاط را فقط در بُعد مادي و زودگذر آن منحصر نمايند و از شادمانيهاي اصيل كه از اعتقاد به امور معنوي و پايدار به دست ميآيد غفلت نمايند.
يكي از پژوهشگراني كه ساليان دراز در غرب زيسته و دربارهي شادي تحقيقات فراواني كرده است، به دخالت عنصر معنويت و اعتقادات در ازدياد شاديهاي اصيل و پايدار تأكيد فراوان دارد. ايشان معتقد است انسان براي نجات از مشكلات كنوني و دستيابي به شادي هميشگي بايد اعتقاد و باور خود را تصحيح كند و بپذيرد كه در زندگي شاديهايي به مراتب عميقتر از شاديها و لذتهاي جسماني وجود دارند كه دستيابي به آنها نيازمند صرف وقت، تلاش و صبر و حوصله است (گردآوری : انجمن ناجی) وي معتقد است با تقويت ارزشهاي انساني، همچون: عشق خدمت به مردم، خوشبيني، خيرخواهي، سپاسگزاري، رضايت، قناعت، گذشت و زدودن رذايل اخلاقي، ميتوان به شادي دست يافت.[41]
آيا بانوان مشكي پوش نميتوانند رنگهاي غير مشكي را بشناسند؟
شبهه: پدرم هيچ وقت مرا بيرون خانه نميشناسد، ميگويد همهي شما سياه پوشيدهايد. راست ميگويد، يكدست سياهيم سياه... از رنگها تنها سياه را ميشناسيم، نه قرمز را، نه آبي را، نه سبز را و نه بنفش را،[42] گويندهي محترم در عبارت فوق دو ادعا نموده است (گردآوری : انجمن ناجی)
ادّعاي اوّل: همهي زنان در بيرون منزل لباس سياه ميپوشند.
پاسخ ادعاي اوّل: اوّلاً، واقعيت عيني و مشهود روزانهي همهي ما حاكي از اين است كه ادعاي سياهپوش بودن همهي زنان ادعاي درستي نيست. نگاهي به پوششهاي رنگين خانمها در سطح جامعه، اعم از شهرهاي بزرگي مثل تهران و غير آن و پوشش زنان روستايي استانهاي مختلف، تكذيب كنندهي ادعاي مذكور است (گردآوری : انجمن ناجی)
ثانياً، فرض كنيم همهي زنان در بيرون منزل و در مواجههي با نامحرم از مصاديق مختلف حجاب مشكي، مثل مانتو، مقنعه و چادر مشكي استفاده ميكنند، پوششهاي ياد شده، به دليل تأمين حجاب و پوشش بهتر و بيشتر براي زنان، قابل دفاع عقلي و شرعي است (گردآوری : انجمن ناجی) طبق تصريح فقها به عنوان كارشناسان مسائل ديني و اسلامي، بانوان در مواجهه با نامحرم نبايد از رنگهاي مهيج و تحريك كننده استفاده نمايند.[43] واضح است كه يكي از بهترين رنگهاي پوشش بانوان كه حالت تهييج و تحريك نامحرم در آن وجود ندارد رنگ مشكي است (گردآوری : انجمن ناجی) همانگونه كه قبلاً گذشت، در روانشناسي رنگها اين مطلب از مسلمات است كه رنگ مشكي، رنگي صامت و غيرفعال و در مواجهه با نامحرم نگاهشكن است؛ و ترديدي نيست كه اين ويژگي رنگ مشكي، فلسفه و حكمت حجاب را كه عبارت است از عدم تحريكپذيري و ايجاد آرامش روحي و رواني در سطح جامعه، بيشتر تأمين ميكند.
برخي مطبوعات و نويسندگان آنها بايد به اين پرسش جدي پاسخ دهند كه چرا بدون ارائهي هيچ دليل معقول و منطقي و با سوء استفاده از زبان شعر و ادب، جنگ روحي و رواني را بر ضد حجاب و چادر مشكي آغاز كردهاند.
ادعاي دوّم: استفاده از لباس و حجاب مشكي بانوان در بيرون منزل باعث ميشود كه استفاده كنندگان از حجابهاي مشكي، رنگهاي غير مشكي را نشناسند.
پاسخ ادعاي دوّم: اوّلاً، از نظر منطقي تلازمي بين استفاده از لباسهاي مشكي به طور مستمر در خارج از منزل و نشناختن رنگهاي غيرمشكي نيست؛ زيرا استفاده از لباسهاي رنگين در مجالس زنانه، در داخل منزل و در مقابل افراد محرم، امكان شناختن رنگهاي مختلف را فراهم ميكند.
ثانياً، علاوه بر داخل منزل، در خارج از آن نيز ايشان و ديگر بانوان ميتوانند از لباسهاي داراي رنگهاي متنوع استفاده نمايند، البته به شرط اينكه به طريقي، مثل استفاده از چادر مشكي، در مواجهه با نامحرم آنها را بپوشانند؛ زيرا ترديدي نيست كه لباسهاي رنگين به دليل زيبايي خيره كننده، از مصاديق عرفي زينت به شمار ميآيند و بانوان و دختران براساس دستور قرآن، از تبرج و نمايش زينتها به نامحرمان منع شدهاند:
ولا تبرجن تبرج الجاهلية الاولي[44] و غير متبرجات بزينة.[45]
البتّه در مجالسي كه افراد نامحرم حضور ندارند، مثل مجالس زنانه و همچنين در حضور شوهر و افراد محرم، ميتوانند از زيورآلات و زينتها استفاده نمايند: «وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ...»[46] حتي بالاتر از جواز در روايات به استفاده از زينتها ترغيب و تشويق شدهاند؛[47] زيرا همانگونه كه حجاب و پوشش، نياز فطري انسان، خصوصاً زنان است، استفاده از زيورآلات و خودآرايي نيز نياز فطري انسان، مخصوصاً بانوان است (گردآوری : انجمن ناجی)
اين از امتيازات احكام نوراني و مترقي اسلام است كه ضمن توجّه و ضرورت پاسخگويي به دو نياز مذكور، از طرفي با دستور الزامي زنان به رعايت حجاب و پوشش و از طرفديگر با تشويق آنان به استفاده از زيورآلات و زينتها، به شرط عدم تبرّج و نمايش زينتها به نامحرمان، جلوي سوء استفاده را گرفته است، تا از اين طريق زمينهي سلامت روحي و رواني افراد جامعه فراهم گردد.
-------------------------------------------------------------------------------- پی نوشت ها :
[1] . هفتهنامهي فيضيه، كشف حجاب به روش مدرن، 15 بهمن 1379 ص1. [2] . زيبا مير حسيني، پيام زن، شمارهي 49. ص 45. لازم به تذكر است كه پاسخ شبههي مذكور، به طور مختصر در خود مجله نيز آمده است (گردآوری : انجمن ناجی) [3] . عباس اللهياري، روزنامهي ايران، شمارهي 1623، 28 شهريور ماه 79، ص 6. [4]. به عنوان نمونه ر.ك: سيد اسماعيل گوهري، آرزوي شهادت در بيان معصومين(ع)، ص 75. [5] . محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، ج 10، ص 270. [6] . ر.ك: احمد عابديني، «عاشورا حفظ كرامت و حجاب» مجلهي پيام زن، شمارهي 69، ص 38 و حكايت كشف حجاب، از سري كتابهاي تاريخ تهاجم فرهنگي، نشر مؤسسهي فرهنگي قدر ولايت. [7] . غلامعلي حداد عادل، فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي، ص 48. [8] . براي آشنايي با توصيههاي مذكور به عنوان نمونه ر.ك: فروع كافي، ج 3، ص 409، و ج 4، ص 124. [9] . براي اطلاع از روشهاي مذكور و نقش تربيتي آنها ر.ك: دكترخسرو باقري، نگاهي دوباره به تربيت اسلامي، ص 68 ـ 86. [10] . آمدي، غرر الحكم و درر الكلم، ص 131. [11] . همان. [12] . سورهي نساء (4)، آيهي 19. [13] . سيد اصغر ناظم زادهي قمي، جلوههاي حكمت، گزيدهي موضوعي كلمات امير المؤمنين علي(ع)، ص 504. [14] . همان. [15] . سورهي بقره (2)، آيهي 216. [16] . سورهي توبه (9)، آيهي 81. [17] . همان. [18] . ر. ك: ديباچهي كتاب، روايت «يا عباد الله انتم كالمرضي و ربّ العالمين كالطبيب...». [19]. زنان و تازههاي انديشه، ماهنامهي تحليلي ـ خبري زنان، مهرماه 1380، پيششمارهي 2، ص 51، به نقل از روزنامهي ايران 30/5/80. [20] . نهج البلاغه، تحقيق صبحي صالح، نامهي 31. [21] . همان، حكمت 249. [22] . البحراني، الحدائق الناضرة في احكام العترة الطاهرة، ج 7، ص 118. [23] . فاطمه خاتمي، روزنامهي ايران، شمارهي 1627، 2 مهر ماه 1379، ص 4. [24] . دكتر طباطبايي، روزنامهي ايران، 28 شهريور ماه 1379. [25] . ر.ك: عليرضا امير پور، روزنامهي ايران، 3 مهر ماه 79، ص 4، و مجلهي زنان شمارهي 22، بهمن و اسفند ماه 73، ص 4؛ بر خلاف ايشان كه خيلي با احتياط اظهار نظر كردهاند، مجلهي زنان طي مصاحبهاي با مردم كوچه و بازار، با روش تبليغ تلقيني و القايي، به طور صريح، ولي بدون ارائهي هيچ دليل و مدرك معتبري اين فكر را ترويج نموده است كه سياهپوشي باعث افسردگي است (گردآوری : انجمن ناجی) برخلاف مجلهي زنان در روزنامهي آفتاب، در تاريخ 24 شهريور 1380، ص 6، آمده است: «ثابت شده است كه رنگ سياه ناخواسته روحيهي افسردگي و نااميدي را در افراد تشديد ميكند». خوشبختانه ايشان نيز همانند روزنامهي ايران، مقداري با احتياط اظهار نظر كرده است؛ چون از واژهي «تشديد» به خوبي آشكار ميگردد كه ايشان نيز قبول دارند پوشش سياه، سبب ايجاد افسردگي نيست، بلكه فقط ممكن است بعضي از افرادي كه در اثر عوامل ديگر دچار افسردگي شدهاند، استفاده از لباس مشكي باعث تشديد افسردگي آنها گردد؛ البته دو نكته دربارهي اين ادعا به نظر ميرسد. نكتهي اول اين كه، ايشان ادعا نمودهاند براي استفاده از لباسهاي رنگ سياه چنين اثري ثابت شده است، اما متأسفانه همانند همهي افرادي كه چنين ادعاهايي ميكنند، هيچ سند و مدركي از كارشناسان قابل اعتماد و پژوهشهاي قابل اطمينان ارائه ندادهاند. نكته دوم اين كه، اگر روانشناسان متخصص و متعهد دربارهي فردي كه دچار افسردگي است تشخيص دادند كه پوشش سياه در مورد اين فرد خاص باعث تشديد افسردگي او ميگردد، در چنين موردي عقل و شرع به هيچ é ê وجه او را ملزم به استفاده از لباس مشكي نميكنند؛ كما اين كه دربارهي افرادي كه دچار افسردگي نميباشند نيز چنين الزامي وجود ندارد. آنچه كه مطرح است اين است كه براساس يافتههاي روانشناسي رنگها، چون رنگ مشكي، رنگ صامت و غير فعال است، استفادهي زنان از اين رنگ در مقابل نامحرم، باعث آرامش روحي و رواني افراد جامعه ميگردد و به همين دليل استفاده از چادر و پوشش مشكي براي بانوان در خارج از منزل و در مقابل نامحرم رجحان و مطلوبيت دارد. [26] . دكتر برهاني (متخصص اعصاب و روان)، هفتهنامهي 19 دي (قم) شمارهي 155، 28/5/81، ص9. [27] . يكي از قراين و شواهدي كه مؤيد اين ادعاست كه پوشش سياه علت ايجاد افسردگي نيست اين است كه بسياري از بانوان روانپزشك و روانشناس نيز از پوششهاي مشكي استفاده ميكنند. [28] . دكتر ماكس لوشر، «روانشناسي رنگها»، ترجمهي ويدا ابيزاده، ص 97. [29] . همان. [30]. فيض كاشاني، المحجة البيضاء في تهذيب الاحياء، ج 5، ص 177. [31]. حجتالله رحماني، «اعجاز رنگ سياه، چرا چادر مشكي؟» نشريهي فيضيه، ص 3، دوشنبه 7 آذر 1379 (با دخل و تصرّف). [32]. مانا دشتگلي، «نكند پدرم مرا نشناسد»، روزنامهي نوروز، 24 شهريور، 1380، ص 8. [33]. يكي از افرادي كه در زمينهي عوامل و انگيزههاي افراد در انتخاب نوع، جنس و رنگ لباس تحقيقات خوبي نموده است، نويسندهي زن عرب زبان كتاب «دراسات في سيكولوجية الملابس» است (گردآوری : انجمن ناجی) وي در فصل پنجم كتاب خود (ص 123 ـ 132) عواملي همچون é ê محيط، ارزشهاي حاكم بر يك جامعه، عادتها، تقليدها، و بالاخره معيارها و قوانين را از عوامل مؤثر در انتخاب پوشش ذكر ميكند. وي همچنين در فصل هشتم (ص 179) جلب توجّه ديگران، زينت و خودآرايي، احتشام و حيا، برخورد و ارتباط با ديگران، مورد حمايت قرار گرفتن، تحقق ذات و بالاخره مدگرايي را از جمله انگيزههاي روحي و رواني افراد در انتخاب نوع، جنس و رنگ پوشش ذكر ميكند. براي آگاهي بيشتر ر. ك: دكترعلية عابديني، دراسات في سيكولوجيه الملابس. [34]. حر عاملي، وسائل الشيعه الي تحصيل مسائل الشريعة، ج9، كتاب الحج، روايات باب 33 از ابواب احرام، ص41؛ و صدوق، المقنع، ص 229. [35]. حر عاملي، وسائلالشيعه، كتاب الصلاة، ج3، ص354؛ و سيد محمد كاظم طباطبايي، العروة الوثقي، فصل شرايط لباس مصلي، مسئلهي 42. [36]. به عنوان نمونه ر.ك: ميزانالحكمة، ج 4، ص 438، ذيل واژهي سرور؛ همچنين ر.ك. به كتابهاي احاديث، ذيل واژههاي سرور، بهجت، نشاط، فرح. [37]. به عنوان نمونه، مجلهي زنان، شمارهي 22، طي مصاحبهاي كوچه و بازاري و عوامانه با عنوان «خانم چرا سياه ميپوشيد؟» با روش تبليغ القايي، تلاش نموده است اين تفكر را به مخاطبان خود تلقين نمايد. [38]. حر عاملي، وسائلالشيعه، ج 3، كتاب الصلاة، روايت 10، ص 379. [39]. ناصر فرزان، رنگ و طبيعت، دانش رنگها، ص 42. [40]. مجلهي زندگي، دفتر شادابي، ص 50، بهار 1379، به نقل از كتاب آيين زندگي، ص 37. [41]. مجلهي زندگي، دفتر شادابي، ص 77، به نقل از مهدي بهادرينژاد، كتاب شادي و زندگي. [42]. مانا دشتگلي، «نكند پدرم مرا نشناسد»، روزنامهي نوروز، 24 شهريور 1380، ص 8. [43]. ر. ك: توضيح المسائل فقها و مراجع تقليد، ذيل مباحث مربوط به پوشش محرم و نامحرم؛ و استفتائات آخر كتاب. [44]. سورهي احزاب (33)، آيهي 33. [45]. سورهي نور (24)، آيهي 60. [46]. همان، آيهي 31. [47]. حر عاملي، وسائل الشيعه، كتاب الطهارة، ابواب آداب الحمام باب 52. باب كراهة ترك المرأة للحلي و خضاب اليد.