۲۵-۶-۱۳۹۲, ۱۰:۱۶ صبح
بوی دفتر... بوی کیف... بوی خودکار رنگی...
بوی اون منفیایی که گرفتیم از دبیر... بوی کفش و کتابای تازه ی سال جدید...
ترس از اون همه سوال و امتحانای شدید...
با اینا شهریورو سر میکنم.... بااینا شادیهامو دَر میکنم...
روزهای آخره آزادیمونه بچه ها...
بوی اون منفیایی که گرفتیم از دبیر... بوی کفش و کتابای تازه ی سال جدید...
ترس از اون همه سوال و امتحانای شدید...
با اینا شهریورو سر میکنم.... بااینا شادیهامو دَر میکنم...
روزهای آخره آزادیمونه بچه ها...