انجمن علمی عمومی ناجی

نسخه‌ی کامل: تو کی هستی؟
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.


روزی شیخ جعفر شوشتری را دیدند که در کنار جویی نشسته و بلند بلند گریه می‌کند.

شاگردان گفتند: ” کسی چیزی به شما گفته؟ لاتی، چاقو کشی چیزی شما را اذیت و آزار کرده؟“

شیخ جعفر در میان گریه ها گفت: ”آری... یکی از لات های این اطراف حرفی به من زد“

همه نگران شدند که بی احترامی به ایشان کرده باشد. گفتند ”چه گفت؟ چه کسی بود؟ چه شد؟“

شیخ جعفر گفت: ”یکی از لات های این اطراف آمد و به من گفت:

”شیخ جعفر! من همونی هستم که همه می‌گن،...
تو هم همونی هستی که همه می‌گن؟“

و باز صدای گریه های شیخ جعفر بلند شد..

ای خدا ما کجا و اونها کجا
خدا خودت دست ما رو بگیر

:flower:
سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان

بخشایش الهی گم شده ای را در مناهی چراغ توفیق فرا راه داشت تا به حلقه اهل تحقیق در آمد به یمن قدم درویشان و صدق نفس ایشان ذمائم اخلاقش به حمائد مبدل گشت دست از هوا و هوس کوتاه کرده و زبان طاعنان در حق او همچنان دراز که بر قاعده اوّلست و زهد و طاعتش نامعوّل

به عذر و توبه توان رستن از عذاب خدای///ولیک می‌نتوان از زبان مردم رست

طاقت جور زبان‌ها نیاورد و شکایت پیش پیر طریقت برد جوابش داد که شکر این نعمت چگونه گزاری که بهتر از آنی که پندارندت

چند گویی که بد اندیش و حسود///عیب جویان من مسکینند
گه به خون ریختنم برخیزند///گه به بد خواستنم بنشینند
نیک باشی و بدت گوید خلق///به که بد باشی و نیکت بینند

لیکن مرا که حسن ظن همگان در حق من به کمالست و من در عین نقصان روا باشد اندیشه بردن و تیمار خوردن

اِنّی لَمُستَتِرٌ مِنْ عَینِ جیرانی///وَ الله یَعلمُ اِسراری و اِعلانی
در بسته بروی خود ز مردم///تا عیب نگسترند ما را
در بسته چه سود و عالم الغیب///دانای نهان و آشکارا
لینک مرجع