انجمن علمی عمومی ناجی

نسخه‌ی کامل: محاکمه
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
[تصویر:  137597232461291.gif]

جلسه محاکمه عشق بود و قاضی عقل و عشق رو محکوم به تبعید به دورترین نقطه مغز یعنی فراموشی قلب کرده بود.


قلب تقاضای عفو
عشق را داشت


ولی همه اعضا مخالف با او بودند


قلب شروع به دفاع از
عشق را کرد


آهای چشم تو نبودی که هر روز آرزوی دیدن او را داشتی


آی گوش مگر تو نبودی که همیشه در آرزوی شنیدن صدایش بودی


و شما پاها..............


که همیشه آماده رفتن به سویش بودید




حالا چرا چنین با او می کنید؟؟؟؟؟؟؟


چرا با او مخالفید؟؟؟؟؟؟؟


اعضا روی بر گرداندند و به نشانه اعتراض جلسه را تر ک کردند.


تنها عقل و قلب در جلسه ماندند.


عقل:دیدی قلب همه از
عشق بیزارند.


ولی من متحیر م که با وجودی
عشق تو را بیشتر از همه آزرده


چرا هنوز از او حمایت می کنی؟!؟!؟


قلب نالید:


که من بدون وجود
عشق دیگر نخواهم بود و


تنها تکه گوشتی هستم که لحظه قبل را تکرار می کنم


و فقط با وجود
عشق می توانم یک قلب حقیقی باشم


پس همیشه از او حمایت میکنم.




حتی اگر نابود شوم......



[تصویر:  137597232474092.gif]
لینک مرجع