انجمن علمی عمومی ناجی

نسخه‌ی کامل: داستانی در مورد صله ی رحم
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
قبلش این نکته را هم بگم که در ماه رمضان به صله ی رحم سفارش شده:
مرحوم محدث عالى مقام ) نورى طبرسى ( در مستدرك نقل نموده است كه در بنى اسرائيل مردى صالح و شايسته بود اين مرد يك شب در خواب ديد كه به او مى گويند: خداوند عمر تو را در دو قسمت كرده است مدت قسمت اول عمر تو اين مقدار است و مدت قسمت دوم اين مقدار، نصف عمرت را خداوند در رفاه و وسعت روزى قرار داده است و نصف ديگر را در مضيقه و تنگدستى كدام قسمت را اول مى خواهى ؟


مرد گفت مرا زنى است صالح و شايسته او شريك زندگى من است مرا مهلت دهيد تا با او در اين مورد ملباسمو كنم بعد بيائيد تا شما را خبر دهم كه كدام قسمت را اول مى خواهم وقتى كه صبح كرد مرد به زنش گفت در خواب اين چنين ديدم بعد از ملباسمو با زن ، او گفت : اى مرد اختيار كن در نصف اول حالت وسعت مالى را شايد خداوند به ما رحم كرد و نعمتش را به ما تمام كرد و ادامه داد وقتى كه شب دوم شد در خواب به او گفتند كدام قسمت را اول اختيار كردى مرد گفت قسمت رفاه و وسعت روزى را گفت قبول است نعمتهاى دنيا به او اقبال كرد و وسعت مال فراوان پيدا كرد وقتى كه نعمت فراوان به دست آنها رسيد زنش گفت اى مرد!

از خويشاوندان و مستمندان صله مالى به جاى بياور و به وضع آنها رسيدگى كن و به آنها احسان كن و همسايه ها و برادرانت را فراموش مكن وقتى كه نصف اول عمرش به پايان رسيد مرد همان كسى را كه در خواب ديده بود رويت نمود و گفت اين خيرات و احسانات شما، مورد قبول خداوند عالم قرار گرفت و خداوند عالم در تمام عمرت ، وسعت روزى ، و فراوانى نعمت را به تو مرحمت فرمود....  

http://najiforum.ir/mazhabi

 
ممنونم محسن خیلی زیبا بود:flower:موفق باشی خوب شروع کردی:flower::flower:
داستانی در مورد صله ی رحم
http://najiforum.ir/thread-6207.html
**********************************

صفوان جمال گوید: میان امام صادق (ع ) و عبداللّه بن حسن ، سخنى در گرفت تا به جنجال کشید به طورى که مردم اجتماع کردند، امام با عبداللّه با این وضع از هم جدا شدند.
صبح بعد دنبال کارى بیرون رفتم ، ناگاه امام صادق (ع ) را در خانه عبداللّه بن حسن دیدم که مى فرماید: ((اى کنیز! به عبداللّه بگو بیاید، او بیرون آمد و گفت : ((یا اباعبد اللّه چرا بامداد زود به اینجا آمده اى ؟)).
امام صادق (ع ) فرمود: ((من دیشب آیه اى از قرآن تلاوت کردم که مرا پریشان کرد)).
عبداللّه گفت : کدام آیه ؟
امام صادق (ع ) فرمود: این آیه (21 سوره رعد) را که مى فرماید:
والذین یصلون ما امراللّه به ان وصل و یخشون ربهم و یخافون سوء الحساب .
ترجمه :
((صاحبان اندیشه ، کسانى هستند که پیوندهائى را که خداوند به آن امر کرده است ، برقرار مى دارند و از پروردگارشان مى ترسند و از بدى حساب روز قیامت ، بیم دارند)).
عبداللّه گفت : ((راست گفتى ، گویا من این آیه را هرگز در کتاب خدا نخوانده بودم ، سپس عبداللّه با امام صادق (ع ) دست به گردن هم انداختند و گریه کردند)).
به این ترتیب مى بینیم این حدیث حاکى است که صله رحم و نبریدن از خویشاوند - اگر چه خویشان در حد گمراهى و فسق باشند - لازم است .
تا آنجا که طبق حدیث دیگر، شخصى به امام صادق (ع ) عرض کرد: پسر عموئى دارم که هر چه به او مى پیوندم او را با من قطع رابطه مى کند، تا اینکه تصمیم گرفتم ، من هم از او ببرم ، امام (ع ) فرمود: ((اگر تو رعایت پیوند را بکنى خداوند بین شما پیوند ایجاد خواهد کرد، وگرنه خداوند از هر دو شما ببرد)).
لینک مرجع