۲-۴-۱۳۹۲, ۰۱:۲۹ عصر
من تو را دوست دارم تو اما تو من را دوست نداری
من تو را دوست دارم تو اما تو من را دوست نداری
تو او را دوست داری اما او تو را دوست نداری
او من را دوست دارد اما من او را دوست ندارد
و در حقیقت همه ما در تنهای مطلق به سر میبریم
فکر میکنیم در جهان:
هیچکس،
هیچکس
ما را دوست ندارد
معادل آن:
آنچه ميخواهيم نيستيم، آنچه هستيم نميخواهيم،
آنچه دوست داريم نداريم،
آنچه داريم دوست نداريم، اما عجيب است كه هنوز زندهايم واميدوار
به اينكه
روزى، جايى، دركنار كسى،
بالاخره
خوشبخت خواهيم شد!!
من تو را دوست دارم تو اما تو من را دوست نداری
تو او را دوست داری اما او تو را دوست نداری
او من را دوست دارد اما من او را دوست ندارد
و در حقیقت همه ما در تنهای مطلق به سر میبریم
فکر میکنیم در جهان:
هیچکس،
هیچکس
ما را دوست ندارد
معادل آن:
آنچه ميخواهيم نيستيم، آنچه هستيم نميخواهيم،
آنچه دوست داريم نداريم،
آنچه داريم دوست نداريم، اما عجيب است كه هنوز زندهايم واميدوار
به اينكه
روزى، جايى، دركنار كسى،
بالاخره
خوشبخت خواهيم شد!!