۲۸-۳-۱۳۹۲, ۰۷:۳۵ عصر
با زنت شوخی کن
سر به سرش بگذار
از غذایش بچش
از دستپختش تعریف کـטּ
سر به سرش بگذار
از غذایش بچش
از دستپختش تعریف کـטּ
و بداטּ
که اگــر گاهـے
هم ظــرف ها را تــو بشوری
آسماטּ
آسماטּ
خُــدا به زمیـטּ
نمے
آید!...
آخر می دانے
آخر می دانے
؟
او هماטּ
او هماטּ
دختر رویاهای دیروزت است
کــہ
کــہ
به آشپز خانهء زندگـے
امروزت آمده!...
باور کـטּ
باور کـטּ
بدوטּ
او
اجاق خانه ات حسابـے
اجاق خانه ات حسابـے
کور کور است!وزن چراغ خونست هیچ خونه ایی بی چراغ نمونه
(به افتخارخانومای خونه
)