۲۴-۳-۱۳۹۲, ۱۱:۴۷ صبح
مقدمه
سخن گفتن از قرآن شاید مصداق «توضیح واضح» باشد چرا که قرآن منبع وحی الهی و بزرگترین میراث معنوی رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ و کتاب جهانی امت اسلامی بوده، به گونهای که مسلمانان علیرغم اختلاف دیدگاه در مسایل گوناگون به هیچ عنوان در سندیت این کتاب کوچکترین اختلافی با هم نداشته و همگی به حقانیت آیات بیناتش سر تسلیم فرود آوردهاند.
با مطالعه تاریخ صدر اسلام به خوبی به اهتمام ویژه و فوقالعاده پیامبر و یارانش پی میبریم؛ زیرا عظمت قرآن و احترامی که به واسطهی تاکیدات مکرر پیامبر ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ در بین صحابه پیدا کرده بود، آنان را سخت شیفته و علاقهمند به این «حبلالمتین» نموده بود. ثواب بزرگی که برای حفظ، تلاوت، تعلیم و تعلم قرآن از سوی آن حضرت ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ بیان میگشت و نیز منزلت و شخصیتی که ایشان برای حاملان آیات خدا قائل بود، همه و همه موجب پیشی گرفتن مسلمانان صدر اسلام از یکدیگر شده بود. تا جایی که در بخش حفظ قرآن حافظه آنان مورد ستایش قرار گرفته و در بخش کتابت و جمعآوری قرآن توجه ویژه آنان علیالخصوص بزرگان صحابه زبانزد خاص و عام گردیده است (گردآوری : انجمن ناجی)
بنابراین طبیعی است نشانههای این برتری و اهتمام به حفظ قرآن و نگارش آن از همان زمان حیات پیامبر ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ و عهد رسالت دیده شود.
الف) حفظ قرآن
نخستین گام در راه پاسداری از ساحت مقدس قرآن، که بر حسب مقتضیات زمان و به منظور فراهم آمدن امکان تأمل و تدبر بیشتر و حفظ آن برای مردم امّی، به تدریج نازل میشد، حفاظت از آیات الهی در اذهان و سینههای مستعد مسلمانان بود که ضرورت اجرای این مهم به دلیل کمبود امکانات نگارش، شمار اندک با سوادان و مهمتر از همه، قدرت حافظه عرب که در تیزهوشی و قدرت حفظ ضربالمثل بودهاند، چند برابر مینمود.
در رأس همه شیفتگان حفظ قرآن، شخص پیامبر ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ وجود دارد که آیات و سورهها را هر چه هم که طولانی بودند به نحو احسن فرا میگرفت و به دیگران میآموخت. آن حضرت به اندازهای در این امر حریص و کوشا بود که خداوند به او وعده داد قرآن را در سینهاش جمع نموده و قرائت و فهم آن را برایش آسان میکند، لذا دیگر نیازی به تعجیل در فراگیری آن نیست؛ چنانکه آیات شریفه «لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ * إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ * فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ»[1] به همینگونه تفسیر شده است (گردآوری : انجمن ناجی)[2]
طبرسی در تفسیر آیه «سنقرئک فلاتنسی» مینویسد که خداوند به پیامبر خود میگوید: ما از تو میخواهیم که قرآن را بخوانی تا فراموش نکنی.[3]
افزون بر پیامبر، تعدادی از صحابه نیز بودهاند که در راه حفظ قرآن از هیچ تلاشی فرو گذار نکردهاند و در مباحث علوم قرآنی با نام «جمّاعالقرآن» از آنان یاد میشود.[4] این نام از آیه 19 سوره قیامه « إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَه» گرفته شده که به اتفاق مفسرین، «قرآن» در این آیه به معنای «تلاوت» است و «جمع» به معنای «حفظ».[5]
شایان ذکر است عنایت و اهتمام پیامبر ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ و یارانش در حفظ قرآن چنان حساب شده و دقیق بود که حتی کم یا زیاد کردن یک «واو» دقیقاً بررسی میشد و مؤاخذه آنان را موجب میگردید.
در مورد تعداد حافظان قرآن در عصر پیامبر ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ سخنهای فراوانی گفته شده و از هفتاد نفر به بالا و یا کمتر یاد شده و چنانکه از بیان قرطبی استفاده میشود شمار حافظان قرآن در عهد رسالت، از هفتاد نفر متجاوز بود. وی از شهادت هفتاد نفر از حافظان قرآن در واقعه «بئرمعونه» استدلال میکند بر اینکه تعداد حافظان در زمان حیات رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ از هفتاد نفر بیشتر بوده که از میان آنها این تعداد به شهادت رسیدند.[6]
در پارهای از روایات از حافظان قرآن در عهد نبوی به تعداد انگشتان یک دست و حتی کمتر یاد شده تا جایی که در صحیح بخاری از طریق حفص بن عمر آمده که پیامبر فرمود: «قرآن را از چهار نفر فرا بگیرید: عبدالله بن مسعود، سالم مولی أبی حذیفه، معاذ بن جبل و ابیّ بن کعب.»[7]
با بررسی تاریخ اسلام و مجموعه روایات گوناگون آنچه به دست میآید این است که تعداد حافظان قرآن، تعداد مشخصی نیست و هر کس به فراخور استعداد و اشتیاق خود به حفظ کل یا بخشی از آیات و سورههای نازل شده اقدام میکرد.
از عبادة بن صامت منقول است که: اگر مردی هجرت میکرد، پیامبر او را نزد مردی از ما میفرستاد تا قرآن بیاموزد و در مسجد نبوی همواره صداهایی به جهت تلاوت قرآن بلند بود تا جایی که رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ دستور داد صداهایشان را پایین آورند که به اشتباه نیفتند.[8]
از این روایت نیز معلوم میشود که شمار زیادی از مسلمانان عصر پیامبر ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ در اوقات گوناگون به حفظ، تلاوت و آموزش قرآن مشغول بودهاند؛ البته تعدادی از آنان همچون: معصب بن عمیر، بلال، عمّار، سعد بن معاذ و... نیز به طور رسمی مأموریتهایی برای عزیمت به نقاط مختلف به منظور تعلیم قرآن داشتهاند. رویدادهای دردناک «رجیع» و «بئرمعوفه» یادآور شهادت مظلومانه تعداد زیادی از این مأمورین تبلیغی است که هرگز فراموش نشده و نخواهد شد.[9]
ب) نگارش قرآن در عهد رسالت
دکتر سید محمدباقر حجتی میگوید: «یکی از عواملی که به حفظ و صیانت قرآن از هر گونه تصحیف و تحریف مدد میکرد، نگارش آن بوده است» وی میافزاید: «رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ به نگارش وحی، سخت اهتمام میورزید».[10]
رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ بسیاری از صحابه را جهت نگارش وحی به منظور صیانت نصوص قرآنی تعیین کرده بود که طبق بررسیهای انجام گرفته توسط پژوهشگران علوم قرآنی و برخی از خاورشناسان، تعداد کاتبان وحی به 43 یا 45 نفر میرسد که مشهورترین آنها عبارتند از:
خلفای راشدین، زید بن ثابت، ابی بن کعب، زبیر به عوام، عبدالله بن ارقم، سعد بن ابیوقاص، مغیرة بن شعبه، عبدالله بن رواحه، عامر بن فهیره، شرحبیل بن حسنه، طلحة بن عبیدالله، عمرو بن عاص، مصعب بن عمیر و... .[11]
البته در اینکه نگارش قرآن چه مراحلی را پشت سر گذاشته سخنان فراوانی گفته شده است؛ برخی از محققان، آن را به زمان پیامبر و برخی به عهد خلیفه اول نسبت دادهاند، چنانکه عدهای نیز عثمان را آغازگر و مبتکر این کار سترگ دانستهاند. همچنین بعضی شخص حضرت ابوبکر ـ رضیاللهعنه ـ را متصدی این امر شمردهاند همانگونه که بعضی دیگر، سایر خلفا یا افرادی مثل زید بن ثابت را مباشر این عمل معرفی نمودهاند. ضمن تأکید بر دشواری دستیابی به یک نظریهی قطعی در این خصوص، بیان این نکته ضروری است که نگارش قرآن و کتابت وحی دارای مراحل و معانی گوناگونی است و این شاید بتواند وجه جمعی میان دیدگاههای مختلف باشد.
بهر حال مقصود از کتابت قرآن امکان دارد یکی از مراحل یا معانی زیر باشد:
1ـ نوشتن قرآن بر ابزارهای نگارشی آن زمان، به این صورت که آیات هر سورهای به طور مرتب بر لوح، پوست، شاخه نخل، استخوان، سنگ و ابزار خاص دیگری نوشته گردد، یا اصولاً آیه یا آیاتی بر آنها نوشته شود، ولی تمام آیات و سورهها یک جا گردآوری نشده باشد؛
2ـ کتابت قرآن به این معنی که تمام آیات و سورهها به طور مرتب و یکجا جمعآوری شده باشد؛
3ـ نگارش قرآن ممکن است مرحله تکمیلی آن یعنی، توحید و یکسانسازی تمام مصاحف و نسخهها و تعیین نقطه و اعراب باشد؛ چنانکه میدانیم خط کوفی (که خط مرسوم آن دورانها بوده و در کتابت قرآن از آن استفاده میشده) دارای نقایص و نارساییهایی مثل: نداشتن نقطه و اعراب بوده است که قهراً به بروز مشکلاتی از قبیل: قرائت نادرست و اختلاف در قرائت میانجامید.
با این مرحلهبندی، اینک جای هیچگونه تردیدی نیست که با قاطعیت بگوییم: نگارش قرآن به معنای اول یقیناً از زمان شخص پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ آغاز گردیده است؛ زیرا این احتمال برای عقل سلیم بعید و بسیار سخت است که پیامبری که تمام ثمره رسالت و زحماتش را در قرآن خلاصه میدید و دعوت جاویدانش با معجزه قرآن به اثبات میرسید به فکر ثبت قرآن بر الواح ماندگار نباشد!
شواهد فراوانی نیز از روایات و تاریخ اسلام در دسترس است که جمعآوری و تدوین قرآن و نگارش آن را در زمان رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ تأیید مینماید و بر آن صحه میگذارد، و تنها چیزی که ممکن است مورد تردید قرار گیرد نگارش قرآن به معنای دوم ـ در یکجا و به طور مرتب ـ است که محل بحث فرقههای اسلامی بوده و هر یک دلایلی را ارایه دادهاند.
ابتدا به ذکر دلایل موافقان جمعآوری کامل و مرتب قرآن در زمان رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ میپردازیم که مؤید تدوین قرآن به صورت یک «کتاب» در عهد رسالت میباشد:
1ـ همانگونه که قبلاً اشاره شد، تعداد زیادی از صحابه ملقّب به «کاتب وحی» بودهاند که بر اساس روایات موجود هر گاه آیهای نازل میشد، پیامبر (ص) کاتبان وحی را احضار نموده و به آنها دستور کتابت میداد؛ و آنان با دقت آیات را مینوشتند و بر پیامبر ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ قرائت میکردند.[12]
2ـ در صحیح بخاری از ابن عمر روایت شده که: «انّ رسول الله (ص) نهی ان یسافر بالقرآن الی ارض العدو».[13]
3ـ از زید بن ثابت نقل شده که: «کنّا عند رسول الله (ص) نؤلف القرآن من الرقاع».[14]
از این گفته استنباط میشود که گروهی در زمان پیامبر ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ مشغول تألیف یعنی جمعآوری و تنظیم قرآن بودهاند؛ زیرا تألیف منحصر به معنای نگارش نیست، بلکه ترتیب و تنظیم را هم شامل میشود، همانگونه که برخی پژوهشگران بر اساس قراینی خاطرنشان کردهاند که مراد از تألیف قرآن از رقاع در گفته زید بن ثابت، مرتب ساختن سورهها و آیات بر حسب دستور پیامبر ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ میباشد.[15]
4ـ در برخی آیات نظیر: «ذالکالکتاب»، «تلک آیات الکتاب»، «هذا کتاب انزلناه» و نیز در پارهای از روایات مثل: حدیث ثقلین و حدیث قرطاس، از قرآن به «کتاب» تعبیر شده است (گردآوری : انجمن ناجی)
5ـ احادیثی که فضیلت و ثواب قرائت بدون نگاه به مصحف و با نگاه به آن را بیان کردهاند؛ چنانکه در روایتی از معجم طبرانی آمده که آن حضرت ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ فرمود: «ثواب قرائت بدون نگاه به مصحف (یعنی از حفظ) هزار درجه و با نگاه به مصحف، دو هزار درجه است (گردآوری : انجمن ناجی)»[16]
از این روایت معلوم میشود که صحیفههای مکتوب و نوشته شده قرآن در عهد رسالت نزد صحابه وجود داشته است؛ و گرنه قرائت با نگاه به آن طبق این روایت چه معنایی میتواند داشته باشد؟![17]
نکته مهمی که باید در نظر داشت این است که قاطبه علمای اسلام معتقدند که قرآن با تواتر ثابت میشود و لذا این امر مستلزم آن است که زمان تدوین و جمع قرآن را همان عهد رسالت بدانیم؛ و الاّ تواتر با شیوهای که برای نگارش قرآن پس از پیامبر ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ نقل شده، حاصل نمیشود.
بنابراین بسیاری از دانشمندان اسلام با توجه به دلایل و شواهدی که بیان شد معتقدند که قرآن، در زمان حیات پیامبر ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ جمعآوری و مرتب گردید.
البته با توجه به استدلالات مخالفان جمع و ترتیب و تدوین قرآن در عهد نبوی، این دلایل، قطعی به نظر نمیرسند.
دلایل مخالفان جمع و تدوین قرآن در زمان پیامبر ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ عبارتند از:
1ـ سیوطی از محمد بن سیرین چنین روایت میکند که چون پیامبر وفات نمود و آغاز خلافت ابوبکر شد علی در خانه خود نشست. به ابوبکر گفتند: علی نمیخواهد با تو بیعت کند. ابوبکر پس از ملاقات علی به او فرمود: از بیعت با من کراهت داری؟ علی در پاسخ اظهار داشت:
«ألیتُ ان لا أخُذَ ردائی الا ّلصلوة جمعة حتی أجمع القرآن، فجمعتُه»؛ «سوگند یاد کردم تا قرآن را جمعآوری نکردهام، رداء بر دوش نگرفته و از خانه بیرون نروم جز برای نماز جمعه؛ و چنین نیز کردم.» ابوبکر گفت: کار شایستهای را انجام دادهای![18]
میگویند: حضرت علی ـ رضیاللهعنه ـ ظرف سه روز یا شش ماه این کار مهم را به پایان رساند.[19]
و نخستین مصحفی بود که مجموع قرآن در آن فراهم آمد.[20]
2ـ به نقل از زهری گفتهاند: «نبی اکرم وفات یافت و قرآن جمع نشده بود؛ بلکه در شاخههای خرما و خرمابُنها بود.[21] دکتر سید محمدباقر حجتی مینویسد: از زید بن ثابت نقل شده است که گفته بود: پیغمبر از دنیا رفت در حالی که قرآن در مصحف واحدی جمعآوری نشده بود.[22]
3ـ خطّابی میگوید: چون رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ همواره در انتظار وحی بسر میبرد و این احتمال وجود داشت که آیاتی نازل شود تا آیات دیگر را نسخ کند و یا تلاوت آنها را منسوخ سازد و با وجود چنین اوضاع و احوالی ـ که وحی استمرار داشت ـ چگونه ممکن بود در زمان آن حضرت به جمع و ترتیب قرآن اقدام گردد. بدیهی است که این کار پس از انقطاع وحی ـ که همزمان با پایان عمر آن حضرت بود ـ امکان داشت. لذا پس از رحلت رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ هر یک از صحابه به نوبه خود به این کار اقدام نمودند. خطابی سپس میگوید: تمام قرآن در زمان پیغمبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ نگارش یافت لکن در یکجا جمعآوری نشد، و سورههای آن مرتب نگردید.[23]
4ـ در صحیح بخاری، اقدام حضرت ابوبکر ـ رضیاللهعنه ـ در خصوص جمعآوری و تدوین قرآن طی روایتی از زید بن ثابت بدینگونه بازگو شده است که: به دلیل شهادت تعداد زیادی از قرّاء و حافظان قرآن در نبرد با مسیلمة کذّاب ـ که نهایتاً منجر به شکست وی گردید ـ حضرت عمر ـ رضیاللهعنه ـ نگران از دست رفتن بخشی از قرآن با شهادت سایر قاریان و حافظان گردید و بالاخره با اصرار خویش حضرت ابوبکر ـ رضیاللهعنه ـ را که میپرسید: چگونه کاری را که پیامبر نکرده، میتوان انجام داد؟ قانع ساخت تا دستور جمعآوری قرآن را صادر نماید، ایشان نیز زید بن ثابت را احضار و مسئولیت اجرای این مهم را بدو واگذار کرد.
راوی ـ زید بن ثابت ـ در ادامه میگوید: «سوگند به خدا، اگر مرا به جابجایی کوهی مکلّف میساختند برایم سنگینتر از آن نبود که به جمعآوری قرآن فرمانم دادند. به آنها ـ ابوبکر و عمر ـ گفتم: چگونه کاری را که پیامبر ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ انجام نداده، انجام میدهید؟»
در نهایت با مراجعه مکرر و اصرار فراوان حضرت ابوبکر ـ رضیاللهعنه ـ زید بن ثابت شرح صدر مییابد و به جمع و تدوین قرآن میپردازد.[24]
از روایت فوق به ویژه از تصریح گفتار حضرت ابوبکر ـ رضیاللهعنه ـ خطاب به حضرت عمر ـ رضیاللهعنه ـ که: «چگونه کاری را که پیامبر نکرده، میتوان انجام داد؟» و نیز از ظاهر سخن زید که به حضرت ابوبکر و حضرت عمر میگوید: «چگونه کاری را که رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ انجام نداده، انجام میدهید؟». معلوم میشود که قرآن در عهد رسالت، یکجا و به صورت منظم و مرتب جمعآوری نشده بود و نخستین گام عملی در این زمینه در عهد خلافت ابوبکر با پیشنهاد جناب عمر برداشته شد.
ج) سرگذشت جمعآوری قرآن پس از عهد رسالت
کسانی که تدوین قرآن به صورت کتابی منسجم و منظم در عهد رسالت را نپذیرفتهاند با استناد به برخی روایات و آثار تاریخی ـ که به برخی اشاره گردید ـ معتقدند که این مهم پس از رحلت پیامبر انجام گرفت. و چنانکه گفته شد پس از شهادت تعدادی از قاریان در جنگ با مسیلمه در یمامه، حضرت عمر ـ رضیاللهعنه ـ از بیم فقدان بخش زیادی از قرآن با شهادت قاریان دیگر به خلیفه اول پیشنهاد جمعآوری قرآن را میدهد و او نیز زید بن ثابت را احضار و مأمور این کار بزرگ میسازد.
زید بن ثابت با کمک برخی دیگر و با احتیاط و سختگیری فراوان به جمع قرآن پرداخت و با اینکه خود تمام قرآن را حفظ و بر پیامبر ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ قرائت کرده بود، آیات ارایه شده توسط صحابه و حافظان را پس از فراخوان عمومی تنها در صورت وجود «دو شاهد» در قرآن مجید جای میداد و حتی گفتهاند: مقصود از دو شاهد ممکن است «حفظ در اذهان (شاهد ذهنی) و وجود آن در الواح زمان پیامبر ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ (شاهد مکتوب) بوده باشد.[25]
بهر حال این نسخه که به «مصحف» نامگذاری شد با احتیاط فراوانی نوشته و به صورت کامل به خلیفه اول تحویل داده شد، او نیز به هنگام وفات، قرآن کامل را به حضرت عمر ـ رضیاللهعنه ـ و ایشان نیز به دخترش حفصه سپرد.
البته در تهیه این مصحف، منافاتی با ادامه استفاده و تلاوت از نسخههای متعدد دیگری که حاوی تمام یا بخشی از قرآن بوده و در دست صحابه وجود داشت، دیده نمیشد؛ و هر کس مجاز بود از آنچه خود تهیه کرده و یا از راه دیگری به دست آورده است بهرهبرداری نماید.
این امر یعنی استفاده مجاز هر کس از مصحف خود، موجب پیدایش اختلاف قرائات و مشکلات دیگری شد که با گسترش روز افزون قلمرو حکومت اسلامی سازگاری نداشت. دامنه این اختلافات به درگیریهای شدید و حتی تکفیر یکدیگر رسید و پیروان هر یک از قاریان معروف، تنها قرائت خود را درست پنداشته و دیگران را تخطئه میکردند و همین امر موجب سرگردانی تازه مسلمانان به ویژه غیر اعراب در عرصه قرآنخوانی گشته و چهره نامناسبی از اسلام را به نمایش مینهاد.
خطر بالاتر اینکه، رفته رفته، سنت سیئه تبدیل کلمات مترادف به یکدیگر منجر به تحریف و زیادت یا نقصان در قرآن میشد چنانکه گفتهاند: عبدالله بن مسعود در مصحف خود به جای «أنظرونا» در آیه «للذین آمنوا انظرونا» «امهلونا» میگفت، یا «کالعهن المنفوش» را به «کالصوف المنفوش» مبدل ساخته بود، همان گونه که نقل کردهاند در مصحف خود فاتحةالکتاب را نیز ننوشته و یا معوذتین را از قرآن نمیدانست.[26]
نمونه دیگر مصحف ابیّ بن کعب است که افزون بر تبدیل الفاظ و کاستن برخی موارد، دو سوره به نامهای «سوره خلع» و «سوره حفد» بر قرآن فعلی اضافی داشت.[27]
این مسایل هر چند که برخی علما توجیهاتی برای آن ذکر کردهاند، موجب پیدایش اندیشه توحید مصاحف و یکسانسازی نسخههای قرآن گردید.
خلیفه سوم به تشویق حذیفه بن یمان که از باز تابهای منفی اختلاف قرائات در برخی مناطق سخت رنجیده بود، مصحف جمعآوری شده به دستور خلیفه اول را از حفصه دختر خلیفه دوم به امانت گرفته دستور داد گروهی به ریاست زید بن ثابت از آن نسخههایی تهیه کرده و به تمام مناطق و بلاد اسلامی ارسال نمایند. پس از آن وی دستور داد تا همه از آن نسخه که به «امّ» و «مصحف امام» معروف گشت پیروی کنند و در نهایت سایر نسخهها را از بین بُرد.
این اقدام خلیفه سوم به «توحید مصاحف» یا همان یکسانسازی نسخهها مشهور است (گردآوری : انجمن ناجی)
آنچه مهم است این است که «مصحف امام» و اقدام عثمان ـ رضیاللهعنه ـ مورد تأیید همه مسلمانان و صحابه به ویژه حضرت علی ـ رضیاللهعنه ـ قرار گرفت.[28]
مصحف تهیه شده به دستور خلیفه سوم گر چه توانست تا اندازهای به اختلاف قرائات خاتمه دهد و مورد استقبال عمومی قرار بگیرد به اندازهای که تا امروز مورد عمل قرار گرفته است، اما کاستی مهم دیگری را هنوز جبران نکرده بود و آن فقدان نقطه و اعراب بود که بدیهی است تا چه اندازه میتوانست مؤثر باشد به ویژه آنکه گفتهاند حتی حروف علّت در آن نیز نوشته نمیشده است (گردآوری : انجمن ناجی)
از اینرو نَقْط و إِعجام قرآن (یعنی نقطهگذاری و زدودن گنگی و ابهام از آن) کاری ضروری و مهم بود که ابوالاسود دوئلی و شاگردانش ـ یحیی بن یعمر عدوانی و نصر بن عاصم لیثی ـ را پیشگام این امر شمردهاند.[29]
مشهور است که او شنید فردی با صدای بلند کلمه «رسوله» در آیه «ان الله برئٌ من المشرکین و رسوله» را به جای مرفوع، مجرور قرائت میکرد. ابوالاسود این جریان را با آشفتگی و اندوه به حضرت علی ـ رضیاللهعنه ـ گزارش داد و ایشان نیز اصول علم نحو را به ابوالاسود تعلیم داد و نسبت به رفع این اشکال وی را راهنمایی کرد.[30]
علامه طباطبایی در این باره میفرمایند: «قرآن مجید در زمان پیغمبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ و قرنهای اول و دوم هجری با خط کوفی استنساخ میشد و ابهام خط کوفی (چنان که گذشت) پیدایش سازمان حفظ و روایت و قرائت را ایجاب میکرد در عین حال اشکال ابهام به طور کلیت و عموم حل نمیشد و تنها حفاظ و روات بودند که تلفظ صحیح قرآن را آشنا بودند و برای هر کسی که مصحف را باز میکرد و میخواست تلاوت نماید قرائت صحیح آسان نبود. از این روی در اواخر قرن اول هجری ابوالاسود دوئلی از اصحاب علی علیهالسلام به راهنمایی آن حضرت دستور زبان عربی را که نوشته بود به امر عبدالملک خلیفه اموی نقطهگذاری حروف را بنا گذاشت و به این ترتیب ابهام خط تا اندازهای رفع شد ولی باز مشکل ابهام فیالجمله حل میشد نه بالجمله. تا اینکه خلیل بن احمد نحوی معروف که واضع علم عروض بود اشکالی برای کیفیات تلفظ حروف وضع کرد.»[31]
نتیجه
با مطالعات و بررسیهای به عمل آمده در تاریخ قرآن، موضوع تدوین و جمعآوری قرآن به همان روزهای نخست که آیات و سورهها به تدریج نازل میشد بر میگردد که در دورههای بعدی نیز مفهوم گستردهتری مییابد بدین شرح که:
الف) جمع قرآن در عهد رسالت، در ابتدای امر به معنای حفظ در اذهان و به خاطر سپردن در سینهها بود، سپس به نوشتن آیات و جادادن آن در مکانهای مورد نظر از سورهها بر ابزارهای نگارشی زمان پیامبر ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ و در نهایت، تنظیم و تهیه مجموعههایی از آن ـ چه نزد خود پیامبر و چه پیش صحابه ـ معنی میشود که بنابر تصریح برخی محققان، واژه «تألیف» که در پارهای از روایات جمع قرآن آمده به عهد رسالت اختصاص دارد.
ب) در عهد خلیفه اول، گردآوری و مرتب ساختن آیات و نوشتن آن در صحیفهها با اعمال شرایطی همچون: تواتر، مفهوم دیگری از جمع قرآن را میرساند که مقصود تنها تدوین یک نسخه کامل از قرآن پس از فراهم آوردن صحیفههای شخصی به منظور جلوگیری از زوال آن در اثر شهادت حافظان و قاریان بوده است (گردآوری : انجمن ناجی)
ج) جمع قرآن در عهد خلیفه سوم به معنای توحید مصاحف و یکسانسازی نسخههاست که عبارت بود از: نقل صحیفهها در یک مصحف و نوشتن چند مصحف از روی مصحف عهد خلیفه اول و نسخهبرداری از آن و ارسال به مراکز مهم قلمرو اسلام تا همگان با یک رسمالخط معین به قرائت قرآن بپردازند و هدف اصلی این اقدام جلوگیری از اختلاف قرائات بوده است (گردآوری : انجمن ناجی)
منابع:
1ـ ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ، دارالصادر، بیروت، 1979م.
2ـ احمدی، حبیبالله، پژوهشی در علوم قرآن، انتشارات فاطمیا، قم، 1381ه.ش.
3ـ بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیحالبخاری، قدیمی کتبخانه، کراچی، چاپ دوم، 1381ه.ق.
4ـ خوی، سید ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، المطبعةالعلمیة، قم، 1394ه.ق.
5ـ رامیار، محمود، تاریخ قرآن، موسسه انتشارات امیرکبیر، تهران، چاپ چهارم، 1379ه.ش.
6‑ رشیدرضا، محمد، تفسیرالقرآن الحکیم الشهیر بتفسیر المنار، دارالمعرفة، بیروت، چاپ دوم، بیتا.
7ـ زرقانی، محمد عبدالعظیم، مناهلالعرفان فی علومالقرآن، داراحیاءالتراث العربی، بیروت، بیتا.
8ـ زرکشی، بدرالدین محمد بن عبدالله، البرهان فی علوم القرآن، دارالمعرفة، بیروت، 1410ه.ق.
9ـ سیوطی، جلالالدین عبدالرحمن بن ابیبکر، الاتقان فی علوم القرآن، دارالکتبالعلمیة، بیروت، 1407ه.ق.
10ـ صبحی صالح، مباحث فی علوم القرآن، دارالعلم للملایین، بیروت، 1974م.
11ـ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، مؤسسةالاعلمی، بیروت، 1403ه.ق.
12ـ طباطبایی، سید محمدحسین، قرآن در اسلام، انتشارات طلوع، مشهد، بیتا.
13ـ طبرسی، شیخ ابیعلی الفضل بن حسن، مجمعالبیان فی تفسیر القرآن، المکتبةالاسلامیه، تهران، چاپ پنجم، 1395ه.ق.
14ـ عاملی، سید جعفر مرتضی، حقائق هامة حول القرآن الکریم، دفتر انتشارات اسلامی، قم.
15ـ عثمانی، مولانا محمدتقی، به ترجمه محمدعمر عیدیدهنه، علوم قرآن، انتشارات شیخالاسلام، تربت جام، 1386ه.ش.
16ـ معارف، مجید، درآمدی بر تاریخ قرآن، انتشارات نبأ، تهران، 1383ه.ش.
17ـ معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القرآن، موسسه النشر الاسلامی، قم، 1417ه.ق.
18ـ معرفت، محمدهادی، علوم قرآنی، مؤسسه فرهنگی تمهید، قم، 1380ه.ش.
19ـ مکارم شیرازی، آیتالله ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ بیست و ششم، 1373ه.ش.
20ـ میرمحمدی زرندی، سید ابوالفضل، تاریخ علوم قرآن، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ چهارم، 1375ه.ش.
با مطالعه تاریخ صدر اسلام به خوبی به اهتمام ویژه و فوقالعاده پیامبر و یارانش پی میبریم؛ زیرا عظمت قرآن و احترامی که به واسطهی تاکیدات مکرر پیامبر ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ در بین صحابه پیدا کرده بود، آنان را سخت شیفته و علاقهمند به این «حبلالمتین» نموده بود. ثواب بزرگی که برای حفظ، تلاوت، تعلیم و تعلم قرآن از سوی آن حضرت ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ بیان میگشت و نیز منزلت و شخصیتی که ایشان برای حاملان آیات خدا قائل بود، همه و همه موجب پیشی گرفتن مسلمانان صدر اسلام از یکدیگر شده بود. تا جایی که در بخش حفظ قرآن حافظه آنان مورد ستایش قرار گرفته و در بخش کتابت و جمعآوری قرآن توجه ویژه آنان علیالخصوص بزرگان صحابه زبانزد خاص و عام گردیده است (گردآوری : انجمن ناجی)
بنابراین طبیعی است نشانههای این برتری و اهتمام به حفظ قرآن و نگارش آن از همان زمان حیات پیامبر ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ و عهد رسالت دیده شود.
الف) حفظ قرآن
نخستین گام در راه پاسداری از ساحت مقدس قرآن، که بر حسب مقتضیات زمان و به منظور فراهم آمدن امکان تأمل و تدبر بیشتر و حفظ آن برای مردم امّی، به تدریج نازل میشد، حفاظت از آیات الهی در اذهان و سینههای مستعد مسلمانان بود که ضرورت اجرای این مهم به دلیل کمبود امکانات نگارش، شمار اندک با سوادان و مهمتر از همه، قدرت حافظه عرب که در تیزهوشی و قدرت حفظ ضربالمثل بودهاند، چند برابر مینمود.
در رأس همه شیفتگان حفظ قرآن، شخص پیامبر ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ وجود دارد که آیات و سورهها را هر چه هم که طولانی بودند به نحو احسن فرا میگرفت و به دیگران میآموخت. آن حضرت به اندازهای در این امر حریص و کوشا بود که خداوند به او وعده داد قرآن را در سینهاش جمع نموده و قرائت و فهم آن را برایش آسان میکند، لذا دیگر نیازی به تعجیل در فراگیری آن نیست؛ چنانکه آیات شریفه «لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ * إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ * فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ»[1] به همینگونه تفسیر شده است (گردآوری : انجمن ناجی)[2]
طبرسی در تفسیر آیه «سنقرئک فلاتنسی» مینویسد که خداوند به پیامبر خود میگوید: ما از تو میخواهیم که قرآن را بخوانی تا فراموش نکنی.[3]
افزون بر پیامبر، تعدادی از صحابه نیز بودهاند که در راه حفظ قرآن از هیچ تلاشی فرو گذار نکردهاند و در مباحث علوم قرآنی با نام «جمّاعالقرآن» از آنان یاد میشود.[4] این نام از آیه 19 سوره قیامه « إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَه» گرفته شده که به اتفاق مفسرین، «قرآن» در این آیه به معنای «تلاوت» است و «جمع» به معنای «حفظ».[5]
شایان ذکر است عنایت و اهتمام پیامبر ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ و یارانش در حفظ قرآن چنان حساب شده و دقیق بود که حتی کم یا زیاد کردن یک «واو» دقیقاً بررسی میشد و مؤاخذه آنان را موجب میگردید.
در مورد تعداد حافظان قرآن در عصر پیامبر ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ سخنهای فراوانی گفته شده و از هفتاد نفر به بالا و یا کمتر یاد شده و چنانکه از بیان قرطبی استفاده میشود شمار حافظان قرآن در عهد رسالت، از هفتاد نفر متجاوز بود. وی از شهادت هفتاد نفر از حافظان قرآن در واقعه «بئرمعونه» استدلال میکند بر اینکه تعداد حافظان در زمان حیات رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ از هفتاد نفر بیشتر بوده که از میان آنها این تعداد به شهادت رسیدند.[6]
در پارهای از روایات از حافظان قرآن در عهد نبوی به تعداد انگشتان یک دست و حتی کمتر یاد شده تا جایی که در صحیح بخاری از طریق حفص بن عمر آمده که پیامبر فرمود: «قرآن را از چهار نفر فرا بگیرید: عبدالله بن مسعود، سالم مولی أبی حذیفه، معاذ بن جبل و ابیّ بن کعب.»[7]
با بررسی تاریخ اسلام و مجموعه روایات گوناگون آنچه به دست میآید این است که تعداد حافظان قرآن، تعداد مشخصی نیست و هر کس به فراخور استعداد و اشتیاق خود به حفظ کل یا بخشی از آیات و سورههای نازل شده اقدام میکرد.
از عبادة بن صامت منقول است که: اگر مردی هجرت میکرد، پیامبر او را نزد مردی از ما میفرستاد تا قرآن بیاموزد و در مسجد نبوی همواره صداهایی به جهت تلاوت قرآن بلند بود تا جایی که رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ دستور داد صداهایشان را پایین آورند که به اشتباه نیفتند.[8]
از این روایت نیز معلوم میشود که شمار زیادی از مسلمانان عصر پیامبر ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ در اوقات گوناگون به حفظ، تلاوت و آموزش قرآن مشغول بودهاند؛ البته تعدادی از آنان همچون: معصب بن عمیر، بلال، عمّار، سعد بن معاذ و... نیز به طور رسمی مأموریتهایی برای عزیمت به نقاط مختلف به منظور تعلیم قرآن داشتهاند. رویدادهای دردناک «رجیع» و «بئرمعوفه» یادآور شهادت مظلومانه تعداد زیادی از این مأمورین تبلیغی است که هرگز فراموش نشده و نخواهد شد.[9]
ب) نگارش قرآن در عهد رسالت
دکتر سید محمدباقر حجتی میگوید: «یکی از عواملی که به حفظ و صیانت قرآن از هر گونه تصحیف و تحریف مدد میکرد، نگارش آن بوده است» وی میافزاید: «رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ به نگارش وحی، سخت اهتمام میورزید».[10]
رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ بسیاری از صحابه را جهت نگارش وحی به منظور صیانت نصوص قرآنی تعیین کرده بود که طبق بررسیهای انجام گرفته توسط پژوهشگران علوم قرآنی و برخی از خاورشناسان، تعداد کاتبان وحی به 43 یا 45 نفر میرسد که مشهورترین آنها عبارتند از:
خلفای راشدین، زید بن ثابت، ابی بن کعب، زبیر به عوام، عبدالله بن ارقم، سعد بن ابیوقاص، مغیرة بن شعبه، عبدالله بن رواحه، عامر بن فهیره، شرحبیل بن حسنه، طلحة بن عبیدالله، عمرو بن عاص، مصعب بن عمیر و... .[11]
البته در اینکه نگارش قرآن چه مراحلی را پشت سر گذاشته سخنان فراوانی گفته شده است؛ برخی از محققان، آن را به زمان پیامبر و برخی به عهد خلیفه اول نسبت دادهاند، چنانکه عدهای نیز عثمان را آغازگر و مبتکر این کار سترگ دانستهاند. همچنین بعضی شخص حضرت ابوبکر ـ رضیاللهعنه ـ را متصدی این امر شمردهاند همانگونه که بعضی دیگر، سایر خلفا یا افرادی مثل زید بن ثابت را مباشر این عمل معرفی نمودهاند. ضمن تأکید بر دشواری دستیابی به یک نظریهی قطعی در این خصوص، بیان این نکته ضروری است که نگارش قرآن و کتابت وحی دارای مراحل و معانی گوناگونی است و این شاید بتواند وجه جمعی میان دیدگاههای مختلف باشد.
بهر حال مقصود از کتابت قرآن امکان دارد یکی از مراحل یا معانی زیر باشد:
1ـ نوشتن قرآن بر ابزارهای نگارشی آن زمان، به این صورت که آیات هر سورهای به طور مرتب بر لوح، پوست، شاخه نخل، استخوان، سنگ و ابزار خاص دیگری نوشته گردد، یا اصولاً آیه یا آیاتی بر آنها نوشته شود، ولی تمام آیات و سورهها یک جا گردآوری نشده باشد؛
2ـ کتابت قرآن به این معنی که تمام آیات و سورهها به طور مرتب و یکجا جمعآوری شده باشد؛
3ـ نگارش قرآن ممکن است مرحله تکمیلی آن یعنی، توحید و یکسانسازی تمام مصاحف و نسخهها و تعیین نقطه و اعراب باشد؛ چنانکه میدانیم خط کوفی (که خط مرسوم آن دورانها بوده و در کتابت قرآن از آن استفاده میشده) دارای نقایص و نارساییهایی مثل: نداشتن نقطه و اعراب بوده است که قهراً به بروز مشکلاتی از قبیل: قرائت نادرست و اختلاف در قرائت میانجامید.
با این مرحلهبندی، اینک جای هیچگونه تردیدی نیست که با قاطعیت بگوییم: نگارش قرآن به معنای اول یقیناً از زمان شخص پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ آغاز گردیده است؛ زیرا این احتمال برای عقل سلیم بعید و بسیار سخت است که پیامبری که تمام ثمره رسالت و زحماتش را در قرآن خلاصه میدید و دعوت جاویدانش با معجزه قرآن به اثبات میرسید به فکر ثبت قرآن بر الواح ماندگار نباشد!
شواهد فراوانی نیز از روایات و تاریخ اسلام در دسترس است که جمعآوری و تدوین قرآن و نگارش آن را در زمان رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ تأیید مینماید و بر آن صحه میگذارد، و تنها چیزی که ممکن است مورد تردید قرار گیرد نگارش قرآن به معنای دوم ـ در یکجا و به طور مرتب ـ است که محل بحث فرقههای اسلامی بوده و هر یک دلایلی را ارایه دادهاند.
ابتدا به ذکر دلایل موافقان جمعآوری کامل و مرتب قرآن در زمان رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ میپردازیم که مؤید تدوین قرآن به صورت یک «کتاب» در عهد رسالت میباشد:
1ـ همانگونه که قبلاً اشاره شد، تعداد زیادی از صحابه ملقّب به «کاتب وحی» بودهاند که بر اساس روایات موجود هر گاه آیهای نازل میشد، پیامبر (ص) کاتبان وحی را احضار نموده و به آنها دستور کتابت میداد؛ و آنان با دقت آیات را مینوشتند و بر پیامبر ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ قرائت میکردند.[12]
2ـ در صحیح بخاری از ابن عمر روایت شده که: «انّ رسول الله (ص) نهی ان یسافر بالقرآن الی ارض العدو».[13]
3ـ از زید بن ثابت نقل شده که: «کنّا عند رسول الله (ص) نؤلف القرآن من الرقاع».[14]
از این گفته استنباط میشود که گروهی در زمان پیامبر ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ مشغول تألیف یعنی جمعآوری و تنظیم قرآن بودهاند؛ زیرا تألیف منحصر به معنای نگارش نیست، بلکه ترتیب و تنظیم را هم شامل میشود، همانگونه که برخی پژوهشگران بر اساس قراینی خاطرنشان کردهاند که مراد از تألیف قرآن از رقاع در گفته زید بن ثابت، مرتب ساختن سورهها و آیات بر حسب دستور پیامبر ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ میباشد.[15]
4ـ در برخی آیات نظیر: «ذالکالکتاب»، «تلک آیات الکتاب»، «هذا کتاب انزلناه» و نیز در پارهای از روایات مثل: حدیث ثقلین و حدیث قرطاس، از قرآن به «کتاب» تعبیر شده است (گردآوری : انجمن ناجی)
5ـ احادیثی که فضیلت و ثواب قرائت بدون نگاه به مصحف و با نگاه به آن را بیان کردهاند؛ چنانکه در روایتی از معجم طبرانی آمده که آن حضرت ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ فرمود: «ثواب قرائت بدون نگاه به مصحف (یعنی از حفظ) هزار درجه و با نگاه به مصحف، دو هزار درجه است (گردآوری : انجمن ناجی)»[16]
از این روایت معلوم میشود که صحیفههای مکتوب و نوشته شده قرآن در عهد رسالت نزد صحابه وجود داشته است؛ و گرنه قرائت با نگاه به آن طبق این روایت چه معنایی میتواند داشته باشد؟![17]
نکته مهمی که باید در نظر داشت این است که قاطبه علمای اسلام معتقدند که قرآن با تواتر ثابت میشود و لذا این امر مستلزم آن است که زمان تدوین و جمع قرآن را همان عهد رسالت بدانیم؛ و الاّ تواتر با شیوهای که برای نگارش قرآن پس از پیامبر ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ نقل شده، حاصل نمیشود.
بنابراین بسیاری از دانشمندان اسلام با توجه به دلایل و شواهدی که بیان شد معتقدند که قرآن، در زمان حیات پیامبر ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ جمعآوری و مرتب گردید.
البته با توجه به استدلالات مخالفان جمع و ترتیب و تدوین قرآن در عهد نبوی، این دلایل، قطعی به نظر نمیرسند.
دلایل مخالفان جمع و تدوین قرآن در زمان پیامبر ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ عبارتند از:
1ـ سیوطی از محمد بن سیرین چنین روایت میکند که چون پیامبر وفات نمود و آغاز خلافت ابوبکر شد علی در خانه خود نشست. به ابوبکر گفتند: علی نمیخواهد با تو بیعت کند. ابوبکر پس از ملاقات علی به او فرمود: از بیعت با من کراهت داری؟ علی در پاسخ اظهار داشت:
«ألیتُ ان لا أخُذَ ردائی الا ّلصلوة جمعة حتی أجمع القرآن، فجمعتُه»؛ «سوگند یاد کردم تا قرآن را جمعآوری نکردهام، رداء بر دوش نگرفته و از خانه بیرون نروم جز برای نماز جمعه؛ و چنین نیز کردم.» ابوبکر گفت: کار شایستهای را انجام دادهای![18]
میگویند: حضرت علی ـ رضیاللهعنه ـ ظرف سه روز یا شش ماه این کار مهم را به پایان رساند.[19]
و نخستین مصحفی بود که مجموع قرآن در آن فراهم آمد.[20]
2ـ به نقل از زهری گفتهاند: «نبی اکرم وفات یافت و قرآن جمع نشده بود؛ بلکه در شاخههای خرما و خرمابُنها بود.[21] دکتر سید محمدباقر حجتی مینویسد: از زید بن ثابت نقل شده است که گفته بود: پیغمبر از دنیا رفت در حالی که قرآن در مصحف واحدی جمعآوری نشده بود.[22]
3ـ خطّابی میگوید: چون رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ همواره در انتظار وحی بسر میبرد و این احتمال وجود داشت که آیاتی نازل شود تا آیات دیگر را نسخ کند و یا تلاوت آنها را منسوخ سازد و با وجود چنین اوضاع و احوالی ـ که وحی استمرار داشت ـ چگونه ممکن بود در زمان آن حضرت به جمع و ترتیب قرآن اقدام گردد. بدیهی است که این کار پس از انقطاع وحی ـ که همزمان با پایان عمر آن حضرت بود ـ امکان داشت. لذا پس از رحلت رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ هر یک از صحابه به نوبه خود به این کار اقدام نمودند. خطابی سپس میگوید: تمام قرآن در زمان پیغمبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ نگارش یافت لکن در یکجا جمعآوری نشد، و سورههای آن مرتب نگردید.[23]
4ـ در صحیح بخاری، اقدام حضرت ابوبکر ـ رضیاللهعنه ـ در خصوص جمعآوری و تدوین قرآن طی روایتی از زید بن ثابت بدینگونه بازگو شده است که: به دلیل شهادت تعداد زیادی از قرّاء و حافظان قرآن در نبرد با مسیلمة کذّاب ـ که نهایتاً منجر به شکست وی گردید ـ حضرت عمر ـ رضیاللهعنه ـ نگران از دست رفتن بخشی از قرآن با شهادت سایر قاریان و حافظان گردید و بالاخره با اصرار خویش حضرت ابوبکر ـ رضیاللهعنه ـ را که میپرسید: چگونه کاری را که پیامبر نکرده، میتوان انجام داد؟ قانع ساخت تا دستور جمعآوری قرآن را صادر نماید، ایشان نیز زید بن ثابت را احضار و مسئولیت اجرای این مهم را بدو واگذار کرد.
راوی ـ زید بن ثابت ـ در ادامه میگوید: «سوگند به خدا، اگر مرا به جابجایی کوهی مکلّف میساختند برایم سنگینتر از آن نبود که به جمعآوری قرآن فرمانم دادند. به آنها ـ ابوبکر و عمر ـ گفتم: چگونه کاری را که پیامبر ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ انجام نداده، انجام میدهید؟»
در نهایت با مراجعه مکرر و اصرار فراوان حضرت ابوبکر ـ رضیاللهعنه ـ زید بن ثابت شرح صدر مییابد و به جمع و تدوین قرآن میپردازد.[24]
از روایت فوق به ویژه از تصریح گفتار حضرت ابوبکر ـ رضیاللهعنه ـ خطاب به حضرت عمر ـ رضیاللهعنه ـ که: «چگونه کاری را که پیامبر نکرده، میتوان انجام داد؟» و نیز از ظاهر سخن زید که به حضرت ابوبکر و حضرت عمر میگوید: «چگونه کاری را که رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ انجام نداده، انجام میدهید؟». معلوم میشود که قرآن در عهد رسالت، یکجا و به صورت منظم و مرتب جمعآوری نشده بود و نخستین گام عملی در این زمینه در عهد خلافت ابوبکر با پیشنهاد جناب عمر برداشته شد.
ج) سرگذشت جمعآوری قرآن پس از عهد رسالت
کسانی که تدوین قرآن به صورت کتابی منسجم و منظم در عهد رسالت را نپذیرفتهاند با استناد به برخی روایات و آثار تاریخی ـ که به برخی اشاره گردید ـ معتقدند که این مهم پس از رحلت پیامبر انجام گرفت. و چنانکه گفته شد پس از شهادت تعدادی از قاریان در جنگ با مسیلمه در یمامه، حضرت عمر ـ رضیاللهعنه ـ از بیم فقدان بخش زیادی از قرآن با شهادت قاریان دیگر به خلیفه اول پیشنهاد جمعآوری قرآن را میدهد و او نیز زید بن ثابت را احضار و مأمور این کار بزرگ میسازد.
زید بن ثابت با کمک برخی دیگر و با احتیاط و سختگیری فراوان به جمع قرآن پرداخت و با اینکه خود تمام قرآن را حفظ و بر پیامبر ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ قرائت کرده بود، آیات ارایه شده توسط صحابه و حافظان را پس از فراخوان عمومی تنها در صورت وجود «دو شاهد» در قرآن مجید جای میداد و حتی گفتهاند: مقصود از دو شاهد ممکن است «حفظ در اذهان (شاهد ذهنی) و وجود آن در الواح زمان پیامبر ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ (شاهد مکتوب) بوده باشد.[25]
بهر حال این نسخه که به «مصحف» نامگذاری شد با احتیاط فراوانی نوشته و به صورت کامل به خلیفه اول تحویل داده شد، او نیز به هنگام وفات، قرآن کامل را به حضرت عمر ـ رضیاللهعنه ـ و ایشان نیز به دخترش حفصه سپرد.
البته در تهیه این مصحف، منافاتی با ادامه استفاده و تلاوت از نسخههای متعدد دیگری که حاوی تمام یا بخشی از قرآن بوده و در دست صحابه وجود داشت، دیده نمیشد؛ و هر کس مجاز بود از آنچه خود تهیه کرده و یا از راه دیگری به دست آورده است بهرهبرداری نماید.
این امر یعنی استفاده مجاز هر کس از مصحف خود، موجب پیدایش اختلاف قرائات و مشکلات دیگری شد که با گسترش روز افزون قلمرو حکومت اسلامی سازگاری نداشت. دامنه این اختلافات به درگیریهای شدید و حتی تکفیر یکدیگر رسید و پیروان هر یک از قاریان معروف، تنها قرائت خود را درست پنداشته و دیگران را تخطئه میکردند و همین امر موجب سرگردانی تازه مسلمانان به ویژه غیر اعراب در عرصه قرآنخوانی گشته و چهره نامناسبی از اسلام را به نمایش مینهاد.
خطر بالاتر اینکه، رفته رفته، سنت سیئه تبدیل کلمات مترادف به یکدیگر منجر به تحریف و زیادت یا نقصان در قرآن میشد چنانکه گفتهاند: عبدالله بن مسعود در مصحف خود به جای «أنظرونا» در آیه «للذین آمنوا انظرونا» «امهلونا» میگفت، یا «کالعهن المنفوش» را به «کالصوف المنفوش» مبدل ساخته بود، همان گونه که نقل کردهاند در مصحف خود فاتحةالکتاب را نیز ننوشته و یا معوذتین را از قرآن نمیدانست.[26]
نمونه دیگر مصحف ابیّ بن کعب است که افزون بر تبدیل الفاظ و کاستن برخی موارد، دو سوره به نامهای «سوره خلع» و «سوره حفد» بر قرآن فعلی اضافی داشت.[27]
این مسایل هر چند که برخی علما توجیهاتی برای آن ذکر کردهاند، موجب پیدایش اندیشه توحید مصاحف و یکسانسازی نسخههای قرآن گردید.
خلیفه سوم به تشویق حذیفه بن یمان که از باز تابهای منفی اختلاف قرائات در برخی مناطق سخت رنجیده بود، مصحف جمعآوری شده به دستور خلیفه اول را از حفصه دختر خلیفه دوم به امانت گرفته دستور داد گروهی به ریاست زید بن ثابت از آن نسخههایی تهیه کرده و به تمام مناطق و بلاد اسلامی ارسال نمایند. پس از آن وی دستور داد تا همه از آن نسخه که به «امّ» و «مصحف امام» معروف گشت پیروی کنند و در نهایت سایر نسخهها را از بین بُرد.
این اقدام خلیفه سوم به «توحید مصاحف» یا همان یکسانسازی نسخهها مشهور است (گردآوری : انجمن ناجی)
آنچه مهم است این است که «مصحف امام» و اقدام عثمان ـ رضیاللهعنه ـ مورد تأیید همه مسلمانان و صحابه به ویژه حضرت علی ـ رضیاللهعنه ـ قرار گرفت.[28]
مصحف تهیه شده به دستور خلیفه سوم گر چه توانست تا اندازهای به اختلاف قرائات خاتمه دهد و مورد استقبال عمومی قرار بگیرد به اندازهای که تا امروز مورد عمل قرار گرفته است، اما کاستی مهم دیگری را هنوز جبران نکرده بود و آن فقدان نقطه و اعراب بود که بدیهی است تا چه اندازه میتوانست مؤثر باشد به ویژه آنکه گفتهاند حتی حروف علّت در آن نیز نوشته نمیشده است (گردآوری : انجمن ناجی)
از اینرو نَقْط و إِعجام قرآن (یعنی نقطهگذاری و زدودن گنگی و ابهام از آن) کاری ضروری و مهم بود که ابوالاسود دوئلی و شاگردانش ـ یحیی بن یعمر عدوانی و نصر بن عاصم لیثی ـ را پیشگام این امر شمردهاند.[29]
مشهور است که او شنید فردی با صدای بلند کلمه «رسوله» در آیه «ان الله برئٌ من المشرکین و رسوله» را به جای مرفوع، مجرور قرائت میکرد. ابوالاسود این جریان را با آشفتگی و اندوه به حضرت علی ـ رضیاللهعنه ـ گزارش داد و ایشان نیز اصول علم نحو را به ابوالاسود تعلیم داد و نسبت به رفع این اشکال وی را راهنمایی کرد.[30]
علامه طباطبایی در این باره میفرمایند: «قرآن مجید در زمان پیغمبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ و قرنهای اول و دوم هجری با خط کوفی استنساخ میشد و ابهام خط کوفی (چنان که گذشت) پیدایش سازمان حفظ و روایت و قرائت را ایجاب میکرد در عین حال اشکال ابهام به طور کلیت و عموم حل نمیشد و تنها حفاظ و روات بودند که تلفظ صحیح قرآن را آشنا بودند و برای هر کسی که مصحف را باز میکرد و میخواست تلاوت نماید قرائت صحیح آسان نبود. از این روی در اواخر قرن اول هجری ابوالاسود دوئلی از اصحاب علی علیهالسلام به راهنمایی آن حضرت دستور زبان عربی را که نوشته بود به امر عبدالملک خلیفه اموی نقطهگذاری حروف را بنا گذاشت و به این ترتیب ابهام خط تا اندازهای رفع شد ولی باز مشکل ابهام فیالجمله حل میشد نه بالجمله. تا اینکه خلیل بن احمد نحوی معروف که واضع علم عروض بود اشکالی برای کیفیات تلفظ حروف وضع کرد.»[31]
نتیجه
با مطالعات و بررسیهای به عمل آمده در تاریخ قرآن، موضوع تدوین و جمعآوری قرآن به همان روزهای نخست که آیات و سورهها به تدریج نازل میشد بر میگردد که در دورههای بعدی نیز مفهوم گستردهتری مییابد بدین شرح که:
الف) جمع قرآن در عهد رسالت، در ابتدای امر به معنای حفظ در اذهان و به خاطر سپردن در سینهها بود، سپس به نوشتن آیات و جادادن آن در مکانهای مورد نظر از سورهها بر ابزارهای نگارشی زمان پیامبر ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ و در نهایت، تنظیم و تهیه مجموعههایی از آن ـ چه نزد خود پیامبر و چه پیش صحابه ـ معنی میشود که بنابر تصریح برخی محققان، واژه «تألیف» که در پارهای از روایات جمع قرآن آمده به عهد رسالت اختصاص دارد.
ب) در عهد خلیفه اول، گردآوری و مرتب ساختن آیات و نوشتن آن در صحیفهها با اعمال شرایطی همچون: تواتر، مفهوم دیگری از جمع قرآن را میرساند که مقصود تنها تدوین یک نسخه کامل از قرآن پس از فراهم آوردن صحیفههای شخصی به منظور جلوگیری از زوال آن در اثر شهادت حافظان و قاریان بوده است (گردآوری : انجمن ناجی)
ج) جمع قرآن در عهد خلیفه سوم به معنای توحید مصاحف و یکسانسازی نسخههاست که عبارت بود از: نقل صحیفهها در یک مصحف و نوشتن چند مصحف از روی مصحف عهد خلیفه اول و نسخهبرداری از آن و ارسال به مراکز مهم قلمرو اسلام تا همگان با یک رسمالخط معین به قرائت قرآن بپردازند و هدف اصلی این اقدام جلوگیری از اختلاف قرائات بوده است (گردآوری : انجمن ناجی)
منابع:
1ـ ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ، دارالصادر، بیروت، 1979م.
2ـ احمدی، حبیبالله، پژوهشی در علوم قرآن، انتشارات فاطمیا، قم، 1381ه.ش.
3ـ بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیحالبخاری، قدیمی کتبخانه، کراچی، چاپ دوم، 1381ه.ق.
4ـ خوی، سید ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، المطبعةالعلمیة، قم، 1394ه.ق.
5ـ رامیار، محمود، تاریخ قرآن، موسسه انتشارات امیرکبیر، تهران، چاپ چهارم، 1379ه.ش.
6‑ رشیدرضا، محمد، تفسیرالقرآن الحکیم الشهیر بتفسیر المنار، دارالمعرفة، بیروت، چاپ دوم، بیتا.
7ـ زرقانی، محمد عبدالعظیم، مناهلالعرفان فی علومالقرآن، داراحیاءالتراث العربی، بیروت، بیتا.
8ـ زرکشی، بدرالدین محمد بن عبدالله، البرهان فی علوم القرآن، دارالمعرفة، بیروت، 1410ه.ق.
9ـ سیوطی، جلالالدین عبدالرحمن بن ابیبکر، الاتقان فی علوم القرآن، دارالکتبالعلمیة، بیروت، 1407ه.ق.
10ـ صبحی صالح، مباحث فی علوم القرآن، دارالعلم للملایین، بیروت، 1974م.
11ـ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، مؤسسةالاعلمی، بیروت، 1403ه.ق.
12ـ طباطبایی، سید محمدحسین، قرآن در اسلام، انتشارات طلوع، مشهد، بیتا.
13ـ طبرسی، شیخ ابیعلی الفضل بن حسن، مجمعالبیان فی تفسیر القرآن، المکتبةالاسلامیه، تهران، چاپ پنجم، 1395ه.ق.
14ـ عاملی، سید جعفر مرتضی، حقائق هامة حول القرآن الکریم، دفتر انتشارات اسلامی، قم.
15ـ عثمانی، مولانا محمدتقی، به ترجمه محمدعمر عیدیدهنه، علوم قرآن، انتشارات شیخالاسلام، تربت جام، 1386ه.ش.
16ـ معارف، مجید، درآمدی بر تاریخ قرآن، انتشارات نبأ، تهران، 1383ه.ش.
17ـ معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القرآن، موسسه النشر الاسلامی، قم، 1417ه.ق.
18ـ معرفت، محمدهادی، علوم قرآنی، مؤسسه فرهنگی تمهید، قم، 1380ه.ش.
19ـ مکارم شیرازی، آیتالله ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ بیست و ششم، 1373ه.ش.
20ـ میرمحمدی زرندی، سید ابوالفضل، تاریخ علوم قرآن، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ چهارم، 1375ه.ش.