انجمن علمی عمومی ناجی

نسخه‌ی کامل: ریشه‌‌های رواني دزدی و راه‌‌‌های مقابله با آن
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
ریشه‌‌های دزدی و راه‌‌‌های مقابله با آن در گفتگو با یک روان‌شناس‌
اعتماد به نفس فرزندانمان را افزایش دهیم‌
مادرش اصلا نفهمید که چطور اتفاق افتاد. یعنی وقتی رسیدند خانه، دید که پسرک 5 ساله‌اش، اسباب‌بازی دوستش را هم با خودش آورده است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) کل ماجرا خنده‌دار و بامزه بود تا وقتی که اتفاق، بارها و بارها تکرار شد و پسر به کلاس دوم دبستان رسید.
«دزدی» همیشه برداشتن وسیله ارزشمند از کسی نیست، ویدا محمدی روان‌شناس بالینی می‌گوید: «همین که وسیله را بی‌اجازه صاحبش برداریم، دزدی محسوب می‌شود.» او در ادامه گفته‌اش باز تاکید می‌کند که دزدی در خیلی از مواقع نتیجه رفتار و روش‌های تربیتی نامناسب والدین یا شرایط بدمحیطی است (گردآوری :‌ انجمن ناجی)
گفتگوی ما با ویدا محمدی به بهانه دلایل دزدی در کودکان و امکان ادامه یافتن این رفتار در بزرگسالی و تبدیل آن به نوعی ناهنجاری اخلاقی و عملکردی است (گردآوری :‌ انجمن ناجی)
از دزدی تعریف‌های متفاوتی بیان می‌شود اما در نگاه روان‌شناسی دزدی چیست؟

دزدی در تعریف عام، برداشتن وسیله‌های دیگران بدون اجازه آنهاست (گردآوری :‌ انجمن ناجی) در روان‌شناسی ما به جای لفظ دزدی با اصطلاح «اختلال کنترل تکانه» روبه‌رو هستیم. این اختلال به شکل متداول باعث بی‌اختیاری فرد در برابر تکانه‌های مقاومت‌ناپذیر می‌شود، که در نهایت منجر به پشیمانی می‌شود.
البته هرگونه شنیدن حرف‌های دیگران به شکل مخفیانه، دخالت در امور آنها، مثلا خواندن نوشته‌های دیگران بدون کسب اجازه، دزدی است (گردآوری :‌ انجمن ناجی)
ریشه‌های دزدی چیست؟ یعنی نیاز به دزدی کردن چطور شکل می‌گیرد؟
عواملی که در نهایت به دزدی منجر می‌شوند از دیدگاه روان‌شناسی به 2 دسته تقسیم می‌شوند. بخش اول عوامل مربوط به نیازهای اجتماعی، اقتصادی و... است که فرد با دزدی سعی در رفع آنها دارد و گروه دوم که در شرایطی بدون نیاز اقتصادی و اجتماعی اتفاق می‌افتد به روندی مربوط می‌شود که طی آن فرد دزدی‌کننده احساس هیجان و در نتیجه آن لذت می‌کند. در واقع دزدی برای او نوعی جریان لذت‌بخش است (گردآوری :‌ انجمن ناجی)
اصولا بچه‌های چه نوع خانواده و رفتار، رفتار ناهنجار دزدی را بروز می‌دهند؟
یک مساله‌ای که در رابطه با دزدی و خانواده مطرح می‌شود، وراثت است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) طبق آمارهای گرفته شده و تحقیقات وسیعی که در این باره انجام شده است، پژوهشگران به این نتیجه رسیده‌اند که بروز رفتارهای دزدی تا حدود زیادی به وراثت و ژنتیک مربوط است (گردآوری :‌ انجمن ناجی)
خصوصیات رفتاری و تربیتی خانواده‌ها چقدر تاثیرگذار است؟
این عوامل هم در این خصوص مهم هستند. به طور مثال خانواده‌هایی با رفتار طردکننده یعنی گروهی که محبت کافی به فرزندانشان ندارند، با آنها صمیمی نمی‌‌شوند، کودک نسبت به آنها حس نزدیکی ندارد، جزو عوامل بروز دزدی در کودک هستند. همچنین طلاق، تک والد بودن به هر دلیل، استبداد رفتاری والدین در برخورد با کودک و نوجوان، کمبود محبت به دلایل گوناگون از جمله شخصیت والدین، تعداد زیاد فرزندان، مشکلات اقتصادی خانواده، سطح فرهنگ و نوع نگرش آنها، الگوی نادرست تربیت کودک و... می‌‌تواند عامل شروع دزدی باشد؛ البته باید توجه کرد این عوامل تنها به رفتار خانواده مربوط می‌شود و بقیه شرایط را در بر نمی‌گیرد.
عوامل محیطی چگونه‌اند؟
خب زمانی که کودک در خانواده با فقر روبه‌رو باشد، امکان دزدی دارد. باید به این موضوع دقت کنید که همان‌طور که خانواده اولین محل آموزش، فراگیری و تربیت‌پذیری و آماده‌شدن کودک برای ورود به اجتماع است، اولین محل و پایگاه برای دریافت و رفع نیازها هم محسوب می‌شود. کودک توقع دارد نیازهای روانی و معنوی، مالی و... خود را از سوی خانواده برطرف کند. وقتی این اتفاق نیفتد، با تبعیض و نوع دیگر زندگی همسالانش هم روبه‌رو شود، آن‌وقت امکان بروز رفتار ناهنجار را دارد.

آیا امکان دارد کودک دزدی را از دیگران یاد بگیرد؟

بله این هم هست. مثلا زمانی که کودک ما در مهدکودک با همسالی بازی می‌کند که او دزدی می‌کند، فرزند ما هم همین رفتار را بروز می‌‌دهد. از سوی دیگر بچه‌ها در دوره 10 سالگی و این حدود، بشدت پذیرای یادگیری و بعد تکرار رفتار دیگران هستند. در این برهه زمانی و به این رفتار کودک «اختلال سلوک» می‌گوییم. بنابراین در این زمان هم اگر نوجوان ما با فرد دزد همراه شود، این خصوصیت را تکرار می‌کند. برهه زمانی حدود 10 سالگی وقتی است که والدین باید بشدت مراقب اختلالات سلوکی فرزندانشان باشند.

یعنی امکان دارد ما از یک دزدی ساده‌ کودکانه به قتل برسیم؟

بله در صورتی که اختلالات سلوکی ریشه‌یابی و در نهایت درمان نشوند، گسترش می‌یابند. نوجوان ما وقتی دچار اختلال سلوک شد، شرایط هم برای یادگیری و تکرار رفتار نامناسب مهیا بود، به این سمت می‌رود و سعی می‌کند نیازهای روانی و شخصیتی‌اش را که دستخوش انواع کمبودها و محرومیت‌هاست، به این شکل رفع کند. طبیعی است که با افزایش سن نوجوان و گسترده شدن نیازهای روانی، مالی و ... به رفتارهایی دست خواهد زد که بتواند آن نیازها را پاسخ دهد. در این شرایط فرد دچار اختلال سلوکی، بزهکاری بیشتری انجام می‌دهد و این بزه‌ها خیلی از انواع را در برمی‌گیرد یا می‌تواند بگیرد.

به مرور احساس پشیمانی‌شان هم از بین می‌رود؟

البته تا حدودی این رفتار برایشان عادت می‌شود. یک گروه از افراد هم هستند که اصطلاح «پسیکوپات» به آنها اطلاق می‌شود. این گروه فقدان پشیمانی بعد از انجام عمل خلاف عرف، قانون و اخلاق دارند. معمولا درصد زیادی از مجرمین به نوعی پسیکوپات هستند.

خانواده‌ها چطور می‌توانند مانع بروز دزدی در فرزندانشان شوند؟

خانواده‌ها به عنوان اولین مرکزی که کودک به آن وارد می‌شود می‌توانند خیلی موثر باشند. آنها باید سعی کنند الگوهای رفتاری و تربیتی مناسبی داشته باشند. گاهی بعضی از والدین به علت تربیت نادرستی که خودشان داشته اند، با فرزندانشان نادرست رفتار می‌کنند، اینها ابتدا باید روش‌های صحیح تربیتی را شناخته و بیاموزند.

رفتارهای پیشگیرانه دیگر والدین چیست؟

والدین نباید جلوی بچه لفظ دزدی را برای اعمال او استفاده کنند. بلکه باید سعی کنند، رفتارهای درست و نادرست را به کودک بیاموزند. در صورت بروز رفتار هم بعد ریشه‌یابی، با روش‌های درست برخورد کنند. این مواقع تنبیه با کاهش اعتماد به نفس و عزت نفس نوجوان باعث افزایش عمل دزدی می‌شود. در صورتی که رفتارهای تقویت‌کننده مثبت و منفی نتیجه‌ای جز کاهش عمل دزدی ندارند.

اصلا چرا بچه ها دزدی می کنند؟
کودکان به چند دلیل ممکن است گاهی وسایل و اسباب هایی را که مال آنها نیست، بدون اجازه بردارند. این دلایل، هم در کودکان مختلف و در شرایط محیطی متفاوت فرق می کنند.




والدینی که پس از تکرار این رفتار توسط کودک و تعیین پیامد مناسب از سوی آنها، از انجام روش های تنبیهی خودداری می کنند، ممکن است ندانسته این رفتار را تقویت کنند. پس زمانی که والدین متوجه می شوند کودک شان بدون اجازه چیزی را برداشته است، باید تذکرهای لازم را همان موقع به کودک بدهند.برای مثال به او بگویند: «این وسیله مال تو نیست و نباید آن را بدون اجازه برداری» و یا «آن وسیله را پس بده و عذرخواهی کن.» پدر و مادرانی که تمایل دارند کودک هیچ نوع کمبودی را احساس نکند و از همه امکانات کاملا شبیه به همسالان خود برخوردار باشد، ممکن است در مواردی که برخلاف میل کودک، چیزی را تهیه نکنند و با چنین رفتاری از سوی کودک مواجه شوند. اولا خوب است بچه ها از دوران کودکی، بدانند که هر خانه ای شرایط خاص خود را دارد و آنها نباید دایما خود را با دوستان شان مقایسه کنند. تجربه تحمل در برابر ناکامی، پدیده ای است که باید از دوران کودکی در انسان رشد کند و موجب رشد سالم انسان شود.



بچه ها از طریق مشاهده والدین بسیاری از رفتار ها را یاد می گیرند. گاهی والدین چیزی که متعلق به آنها نیست را بر می دارند. برای مثال لوازم اداره خود را بر می دارند و در خانه استفاده می کنند. این کار ممکن است در نظر کودکان به معنی آن باشد که در مواردی دزدی صحیح است و یا هنگامی که پدری بازنگرداندن بقیه پول مشتری را به حساب زرنگی خود می گذارد یا با سربلندی از تعداد دفعاتی می گوید که از بزرگ ترهای خود پولی را برداشته و آنها متوجه نشده اند، از جمله مصادیق ارایه الگوی ناسالم رفتاری است (گردآوری :‌ انجمن ناجی)

همچنین کودکان از دیدن فیلم ها و قصه هایی که قهرمان آنها دزد و سارقی است که از جذابیت خاصی برخوردار است و با استفاده از توانایی های خاص خود مبالغ هنگفتی به جیب می زند، الگو می گیرند. همه اینها برای آموزش این نکته کافی است که یک راه برای تامین نیازها، دست کردن در جیب بزرگ ترها و برداشتن پول است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) گاهی می توان به صورت غیر مستقیم و در قالب داستان و قصه کودک را با ناپسند بودن چنین اعمالی آشنا کرده و او را از عواقب آن آگاه ساخت و گاه می توان موضوع را مستقیم با کودک خود در میان گذاشت.





برخی از بچه ها پولی برای خود ندارند تا چیزی را که می خواهند خریداری کنند. بچه هایی که پول توجیبی ندارند، امکان دارد برای چیزی که می خواهند دست به برداشتن پول بزنند. گاهی کودک دوست دارد برای خودش چیزهای کوچکی مثل، بستنی، شکلات و یا بیسکوییت بخرد ولی پول ندارد. در این حالت اگر او پول نداشته باشد، ممکن است به سراغ کیف پدر یا مادرش برود. علاوه بر این داشتن پول توجیبی کودکان را با نحوه داد و ستد و پس انداز کردن آشنا می سازد.



بعضی از بچه ها برای اینکه توسط گروهی از همسالان خاص مورد پذیرش قرار گیرند، مانند آنها دزدی می کنند. در این گونه از موارد باید اعتماد به نفس کودک مورد ارزیابی قرار گیرد. برخی از اختلالات روان پزشکی کودکان مانند اختلال سلوک (تمایل به انجام رفتارهای ضد قانون) و اختلال خلقی نیز می توانند با چنین رفتارهایی تظاهر پیدا کنند. در برخی موارد، کودک برای بیان احساس دشمنی نسبت به معلم یا والدین دزدی می کند و نیاز به دریافت محبت و توجه بیشتر از جانب آنان و نیز آموزش راه های سالم تخلیه عواطف دارد.





ممکن است دلایلی پیچیده تر از آنچه ذکر شد نیز در بروز این رفتار در کودکان و نوجوانان دخیل باشد. مثلا علت این رفتار می تواند خشم بچه ها یا تمایل آنها به جلب توجه دیگران باشد یا برعکس چنین رفتاری می تواند منعکس کننده مشکلات و استرس های آنها در محیط زندگی شان باشد. در این گونه موارد این رفتار به عنوان فریاد کمک خواهی از سوی آنها تلقی می گردد.



به هر حال، علت دزدی هر چه که باشد، والدین وظیفه دارند ریشه های آن را شناسایی نمایند تا از تبعاتی که در پی خواهد داشت، پیشگیری نمایند. از جمله این پیامد ها می توان به طرد شدن این گونه از کودکان توسط همسالان و ورود آنان به گروه هایی از کودکانی که مشکلات رفتاری دارند و افزایش تصاعدی رفتارهای ناسالم اشاره داشت لذا از تکرار این گونه رفتارها نباید به سهولت گذشت و باید توجه داشت که تغییر یک رفتار مداوم کاری پیچیده تر است (گردآوری :‌ انجمن ناجی)
بزرگی گفته است که مراقب افکارت باش زیرا به رفتار مبدل می شود. مراقب رفتارت باش زیرا به عادت مبدل می شود، مراقب عادات ات باش زیرا به شخصیت تو مبدل می شود و شخصیت تو تقدیر تو را رقم می زند.




پس در صورت استمرار مشکل باید از متخصصان کمک گرفت.
اقدامات زیادی وجود دارد که والدین می توانند برای پیشگیری از شروع رفتار دزدی در کودکان شان انجام دهند.









● باید و نبایدها







▪ بایدها


۱)
مفهوم مالکیت را به کودک یاد دهید:

دوران کودکی زمان خوبی برای آموزش مفهوم مالکیت است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) باید به آنها گفته شود که افراد حق مالکیت بر اموال شان را دارند و برداشتن چیزی که به شخص دیگری تعلق دارد اشتباه است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) پدر و مادر می توانند از مثال هایی استفاده کنند. برای مثال از کودک بپرسند: «اگر کسی اسباب بازی مورد علاقه تو را بدون اینکه دوست داشته باشی بردارد، چه احساسی پیدا می کنی؟» و با استفاده از مثال هایی که در زندگی روزانه اتفاق می افتد می توانند مفهوم مالکیت را به کودک بیاموزند. (برای کودکان توضیح دهند که برای برداشتن چیزهای مورد نیاز از مغازه باید پول پرداخته شود، امانت گرفتن کتاب ها از کتابخانه و متوجه ساختن او که هر یک از افراد خانواده لوازم شخصی خاص خود را دارد.)




۲)
علت اشتباه بودن این عمل را برای کودک توضیح دهید:
والدین باید مطمئن باشند که کودکان شان می دانند چرا برداشتن اموال دیگران نادرست است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) آنها می توانند به این موضوع اشاره کنند که این اموال در حقیقت به شخص دیگری تعلق دارد.


۳)
به کودک یاد بدهید چه طور آنچه را می خواهد درخواست کند:

اگر کودک اسباب بازی، خوراکی و یا وسیله ای را می خواهد، راه صحیح رسیدن به آن را به او یاد بدهید، چه طور پول هایش را برای خرید آن پس انداز کند و یا برای مثال، اگر کودک از عروسک دوست اش خوش اش آمده است و می خواهد یک شب آن را از دوست اش قرض بگیرد، این موضوع را صادقانه با او و یا با شما در میان گذارد تا شما چاره ای برای او بیندیشید.




۴)
باید نمونه خوبی برای بچه ها باشید:
والدین هرگز چیزی که متعلق به آنها نیست را برندارند و همیشه روراست و صادق باشند. از طرف دیگر سعی کنند نیازهای کودک را شناخته و برآورده سازند. تکرار چنین اعمالی از سوی کودکان می تواند تبدیل به عادتی شود که ترک آن سخت خواهد بود، بنابراین گاهی اجازه دهید خود او وسایل مورد نیازش را تهیه کند. گاهی هم برای آشنا کردن او با روش صحیح خرید، همراهی اش کنید. مبلغی در اختیارش بگذارید و اجازه دهید آنچه را می خواهد بخرد.


۵)
ایجاد رابطه صمیمانه با کودک:

والدین باید تلاش کنند تا رابطه موثر با کودکان شان داشته باشند. بچه هایی که با والدین شان احساس صمیمیت و نزدیکی می کنند، به احتمال زیاد ارزش ها و عقاید آنها را بیشتر می پذیرند تا کودکانی که رابطه نزدیکی با والدین خود ندارند.




۶)
تحسین و تشویق یادتان نرود:
پدر و مادر باید از رفتارهای شایسته، مناسب و صادقانه کودک حمایت و قدردانی کنند. اگر آنها این گونه رفتارها را به موقع مورد تحسین خود قرار دهند، موجب تقویت آن می شود.


▪ نبایدها






۱)
از بچه ها بازجویی نکنید یا آنها را به اقرار کردن مجبور نکنید
.والدین نباید به اعتراف کردن بچه ها اصرار ورزند. کودکان برای حمایت از خود دروغ می گویند. اگر والدین مطمئن نیستند که کودک شان چیزی را برداشته است نباید برای او تنبیهی در نظر بگیرند اما باید به او بفهمانند که شک دارند و به صادق بودن او نیز امیدوارند.


۲)
به کودک کمک کنید تا راه های کسب پول را بیابد

. بچه ها باید مقداری پول برای خرج کردن داشته باشند تا چیز های مورد نیاز خود را با نظارت والدین خریداری کنند. مثلا این پول را می توانند از طریق انجام برخی از کارهای خانه دست آورند. این کارها جدای از مسوولیت هایی است که کودکان به طور معمول در خانه انجام می دهند.




۳)
در کودکان احساس شرم ایجاد نکنید.
والدین نباید اجازه دهند که بچه ها احساس گناهکاری کنند و نباید آنها را دروغگو یا دزد خطاب کنند زیرا به عزت نفس آنها آسیب می رسانند، در عوض باید آنها متوجه شوند که پدر و مادر از رفتارشان ناراحت هستند اما این به معنی آن نیست که فرد بدی هستند بلکه رفتارشان درست نبوده است (گردآوری :‌ انجمن ناجی)


۴)
نباید کاری کنیم که کودک فکر کند که به او بی اعتماد هستیم.

برخی از والدین، بعد از دیدن این رفتار پول و وسایل قیمتی را مخفی می کنند تا فرصتی برای انجام این رفتار در اختیار کودک قرار نگیرد. این امر به حل مشکل کمکی نمی کند. باید به چنین کودکانی فرصت تمرین رفتار مناسب داده شود. مثلا به کودک مقداری پول بدهید تا برای خانه نان بخرد و پس از برگرداندن درست باقی مانده پول، بخشی از پول را به عنوان جایزه رفتار خوب اش به او بدهید. نکته با اهمیت در این جا آن است که نباید به کودک بگوییم چون از پول بر نداشتی، این را جایزه می گیری. به عبارت دیگر برای انجام رفتار مثبت و دریافت جایزه به علت آن اشاره می کنیم.

گردآوری و تنظیم:گروه انجمن ناجی



مامانی عزیز بااینکه مطلبت طولانی بود اما خیلی خوب بود ممنونم
لینک مرجع