۲۷-۱-۱۳۹۴, ۱۱:۴۹ صبح
نگاهي به حواشي پرشمار آخرين دستپخت «مديري»
در روزهاي پاياني سال 93 خبر خالي ماندن کنداکتور پخش سريال نوروزي شبکه سه با شروع مجدد ضبط سريال مهران مديري همراه شد تا مديران صدا و سيما که نتوانسته بودند سيروس مقدم را براي ساخت سري چهارم پايتخت در نوروز اقناع کنند براي به دست آوردن دل مخاطبان به سراغ «اتاق عمل» (در حاشيه فعلي) مديري بروند. حالا پس از پخش بيش از 20 قسمت از اين سريال به نظر ميرسد «در حاشيه» نتوانسته بمب ويژه تلويزيون باشد و از طرفي با شکايت پزشکان و حتي وکلا هم مواجه شده است (گردآوری : انجمن ناجی) در ادامه نگاهي کوتاه انداختهايم به حواشي و نقاط ضعف و مثبت آخرين دستپخت مهران مديري.
حاشيهها در تعقيب در حاشيه
در جايي از مهراب قاسمخاني خوانده بودم که اگر قرار بر شکايت و شکايت کشي در زمينه توهين به اقشار خاص جامعه است، مردم شهر تهران بايد در صف اول قرار بگيرند چون اکثر دزد و معتادهاي فيلمهاي سينمايي را تهرانيها شامل ميشوند. درست در همان روزهاي ابتدايي شروع ساخت اين سريال، اثري که هنوز پخش نشده بود با واکنشهاي منفي بعضي از مديران حوزه سلامت، پروژه 3-2 ماهي تعطيل شد تا جايي که گفته شد علاوه بر نام سريال، بخشهايي از فيلمنامه نيز تغيير کرده است (گردآوری : انجمن ناجی)
پس فايده طنز در چيست؟
اما در طول سه هفتهاي که از پخش سريال ميگذرد بارها شاهد اعتراض گروهي از جامعه پزشکي بوديم تا جايي که 2-1 بار شايعه تجمع و ... نيز توسط پزشکان معترض بهگوش رسيد. اما اين همه سر و صدا و حاشيه براي چي؟ به نظر ميرسد پاسخ اين سوال را بايد در نوع نگاه برخي از اقشار جامعه به مقوله طنز يافت. اگر با يکي از همان پزشکان معترض يا حتي رئيس سازمان نظام پزشکي که يکي از منتقدان پر و پا قرص سريال مديري است حرف بزنيم و بپرسيم، آيا شوخيها و نقدهايي که در فيلم مطرح ميشود را به کلي رد ميکنيد، احتمالا پاسخ منفي بشنويم. گويا فقط مشکل مطرح کردن چنين اتفاقاتي در رسانه ملي است و تصور ميکنند جايگاه بيان اين قبيل انتقادها تنها در جلسات خصوصي و پشت دربهاي بسته است (گردآوری : انجمن ناجی)
بي اعتمادي با طنز؟
در حالي که مشابه اين نقدها بارها در آثاري مثل «بدون شرح»، «کمربندها را ببنديم»، «بانکيها»، «مرد هزار چهره»، «سه، پنج، دو» و... حتي با لحني تندتر و گاهي شوخيهاي دم دستي نثار اصنافي چون روزنامهنگاران، عکاسان، خلبانان و آژانسهاي مسافرتي، پرسنل بانک، شعرا، فوتباليستها و... شده بود و هيچ گاه شاهد چنين حجمي از انتقادات نبوديم. به نظر ميرسد توصيهاي که ميتوان به بعضي از مديران معترض فعلي کرد اين باشد که نه تنها به نقدهاي مطرح شده واکنش منفي نشان ندهيد بلکه با آغوش باز سعي بر استفاده از اين فضا براي رفع نقاط ضعف نظام سلامت کشور داشته باشيد. نقدهايي که نه قرار است مردم را نسبت به نظام سلامت بي اعتماد کند و نه قرار است اين قشر جامعه را مورد تمسخر قرار دهد بلکه شايد مردم را در کنار خنده کمي بيش از گذشته نسبت به کمبودها حساس کند. هر چند گويا کار از کار گذشته و فاز اول سريال در 35 قسمت تمام ميشود و با لوکيشن و داستان جديد ادامه پيدا ميکند، البته اگر قبل از 35 قسمت متوقف نشود.
در حاشيه معمولي
اما حاشيههاي بي شمار اين سريال باعث شد کمتر روي محتوا و فرم آن تمرکز شود. سريالي که هر چند نسبت به بسياري از برنامههاي مشابه تلويزيون چند سر و گردن بالاست اما دستاورد تازهاي در کارنامه مديري نيست. پس از جدايي برادران قاسم خاني از مهران مديري و جايگزين شدن خشايار الوند و اميرمهدي ژوله به تيم نويسندگان اصلي مديري، بيش از آن که دلمان را به طنز متن محور خوش کنيم بايد منتظر باشيم تا دکتر عشقي چهرهاش را بهت زده کند يا دوربين وارد اتاق فيزيوتراپي بيمارستان شود. هرچند داستان سريال در محيط يک بيمارستان خصوصي اتفاق ميافتد ولي به دليل حواشي، انتقادات يا هر چيز ديگري شاهد سوژههاي بيمارستاني کمتري در فيلم هستيم، شايد همين داستان و شخصيتها را ميتوانست با کمي تغيير در فضاي يک مرغداري روايت کند. شايد به همين دليل باشد که تا به اينجا 6-5 دقيقه انتهايي هر قسمت که به پشت صحنه فيلم اختصاص دارد برايمان خندهدارتر از ديگر دقايق سريال است (گردآوری : انجمن ناجی) البته اين موضوع را هم نبايد ناديده گرفت که در روزگار پر اشک و ناله سريالهاي تلويزيوني، حضور مهران مديري و «در حاشيه» حتي با همين کمدي غير رويايي ميتواند برگ برنده به حساب بيايد ولي بايد قبول کرد همانطور که «در حاشيه» نقطه تاريک کارنامه مديري رقم نميگيرد، نقطه عطفي هم نيز در کارنامه او محسوب نميشود.
حاشيهها در تعقيب در حاشيه
در جايي از مهراب قاسمخاني خوانده بودم که اگر قرار بر شکايت و شکايت کشي در زمينه توهين به اقشار خاص جامعه است، مردم شهر تهران بايد در صف اول قرار بگيرند چون اکثر دزد و معتادهاي فيلمهاي سينمايي را تهرانيها شامل ميشوند. درست در همان روزهاي ابتدايي شروع ساخت اين سريال، اثري که هنوز پخش نشده بود با واکنشهاي منفي بعضي از مديران حوزه سلامت، پروژه 3-2 ماهي تعطيل شد تا جايي که گفته شد علاوه بر نام سريال، بخشهايي از فيلمنامه نيز تغيير کرده است (گردآوری : انجمن ناجی)
پس فايده طنز در چيست؟
اما در طول سه هفتهاي که از پخش سريال ميگذرد بارها شاهد اعتراض گروهي از جامعه پزشکي بوديم تا جايي که 2-1 بار شايعه تجمع و ... نيز توسط پزشکان معترض بهگوش رسيد. اما اين همه سر و صدا و حاشيه براي چي؟ به نظر ميرسد پاسخ اين سوال را بايد در نوع نگاه برخي از اقشار جامعه به مقوله طنز يافت. اگر با يکي از همان پزشکان معترض يا حتي رئيس سازمان نظام پزشکي که يکي از منتقدان پر و پا قرص سريال مديري است حرف بزنيم و بپرسيم، آيا شوخيها و نقدهايي که در فيلم مطرح ميشود را به کلي رد ميکنيد، احتمالا پاسخ منفي بشنويم. گويا فقط مشکل مطرح کردن چنين اتفاقاتي در رسانه ملي است و تصور ميکنند جايگاه بيان اين قبيل انتقادها تنها در جلسات خصوصي و پشت دربهاي بسته است (گردآوری : انجمن ناجی)
بي اعتمادي با طنز؟
در حالي که مشابه اين نقدها بارها در آثاري مثل «بدون شرح»، «کمربندها را ببنديم»، «بانکيها»، «مرد هزار چهره»، «سه، پنج، دو» و... حتي با لحني تندتر و گاهي شوخيهاي دم دستي نثار اصنافي چون روزنامهنگاران، عکاسان، خلبانان و آژانسهاي مسافرتي، پرسنل بانک، شعرا، فوتباليستها و... شده بود و هيچ گاه شاهد چنين حجمي از انتقادات نبوديم. به نظر ميرسد توصيهاي که ميتوان به بعضي از مديران معترض فعلي کرد اين باشد که نه تنها به نقدهاي مطرح شده واکنش منفي نشان ندهيد بلکه با آغوش باز سعي بر استفاده از اين فضا براي رفع نقاط ضعف نظام سلامت کشور داشته باشيد. نقدهايي که نه قرار است مردم را نسبت به نظام سلامت بي اعتماد کند و نه قرار است اين قشر جامعه را مورد تمسخر قرار دهد بلکه شايد مردم را در کنار خنده کمي بيش از گذشته نسبت به کمبودها حساس کند. هر چند گويا کار از کار گذشته و فاز اول سريال در 35 قسمت تمام ميشود و با لوکيشن و داستان جديد ادامه پيدا ميکند، البته اگر قبل از 35 قسمت متوقف نشود.
در حاشيه معمولي
اما حاشيههاي بي شمار اين سريال باعث شد کمتر روي محتوا و فرم آن تمرکز شود. سريالي که هر چند نسبت به بسياري از برنامههاي مشابه تلويزيون چند سر و گردن بالاست اما دستاورد تازهاي در کارنامه مديري نيست. پس از جدايي برادران قاسم خاني از مهران مديري و جايگزين شدن خشايار الوند و اميرمهدي ژوله به تيم نويسندگان اصلي مديري، بيش از آن که دلمان را به طنز متن محور خوش کنيم بايد منتظر باشيم تا دکتر عشقي چهرهاش را بهت زده کند يا دوربين وارد اتاق فيزيوتراپي بيمارستان شود. هرچند داستان سريال در محيط يک بيمارستان خصوصي اتفاق ميافتد ولي به دليل حواشي، انتقادات يا هر چيز ديگري شاهد سوژههاي بيمارستاني کمتري در فيلم هستيم، شايد همين داستان و شخصيتها را ميتوانست با کمي تغيير در فضاي يک مرغداري روايت کند. شايد به همين دليل باشد که تا به اينجا 6-5 دقيقه انتهايي هر قسمت که به پشت صحنه فيلم اختصاص دارد برايمان خندهدارتر از ديگر دقايق سريال است (گردآوری : انجمن ناجی) البته اين موضوع را هم نبايد ناديده گرفت که در روزگار پر اشک و ناله سريالهاي تلويزيوني، حضور مهران مديري و «در حاشيه» حتي با همين کمدي غير رويايي ميتواند برگ برنده به حساب بيايد ولي بايد قبول کرد همانطور که «در حاشيه» نقطه تاريک کارنامه مديري رقم نميگيرد، نقطه عطفي هم نيز در کارنامه او محسوب نميشود.