انجمن علمی عمومی ناجی

نسخه‌ی کامل: لئون تولستویIlya Efimovich Repin
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
لئون تولستوی
[تصویر:  najiforum_tolstoy-big.jpg]
Ilya Efimovich Repin (1844-1930) - Portrait of Leo Tolstoy (1887)
پرتره لئون تولستوی اثر ایلیا رپین سال ۱۸۸۷
نام اصلی    لیِو نیکُلایویچ تولستوی
زمینهٔ کاری    رمان‌نویس
زادروز    ۹ سپتامبر ۱۸۲۸
یاسنایا پالیانا از توابع استان تولا
مرگ    ۲۰ نوامبر ۱۹۱۰ میلادی (۸۲ سال)
ایستگاه راه‌آهن آستاپوفو
ملیت     روسیه
جایگاه خاکسپاری    در زادگاه خویش
پیشه    نویسنده و فعال سیاسی اجتماعی
همسر(ها)    سوفیا آندر ژونا برس
لئو(ن) نیکلایویچ تولستوی(تالستوی) (به روسی: Лев Никола́евич Толсто́й) (به انگلیسی: Leo Tolstoy)، نویسنده و فعال سیاسی و اجتماعی روس است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) زادروز وی ۹ سپتامبر ۱۸۲۸ در یاسنایا پالیانا[۱] از توابع تولا، از توابع استان تولا است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) تولستوی در روز ۲۰ نوامبر ۱۹۱۰ درگذشت و در زادگاه خویش به خاک سپرده شد.

تولستوی یکی از مشهورترین نویسندگان و بزرگ ترین شخصیت‌های تاریخ روسیه است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) رمان‌های جنگ و صلح و آنا کارنینا جایگاه او را در بالاترین رده‌ی ادبیات داستانی جهان تثبیت کرده‌اند. تولستوی به‌حدی در کشورش مشهور و محبوب است که اخیراً سکه طلای یادبودی به‌احترام وی ضرب شده است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) تولستوی به رغم شهرت و محبوبیتی که با انتشار آثارش کسب کرد، زندگی خود را به‌شدت تغییر داد و به ساده زیستن روی آورد.

مخفی :
محتویات
۱ زندگی‌نامه
۲ دوران خدمت در ارتش
۳ اصلاحات اجتماعی و تعلیم و تربیت کودکان
۴ زناشویی با سوفیا
۵ جنگ و صلح، آناکارنینا
۶ انقلاب درونی
۷ تضادهای بیرونی
۸ کلیسای ارتدکس و اتهام ارتداد
۹ سال‌های پایانی
۱۰ آثار تولستوی
۱۰.۱ رمان
۱۰.۲ رمانچه
۱۰.۳ داستان کوتاه
۱۰.۴ نمایشنامه
۱۰.۵ هنر و ادبیات
۱۰.۶ سایر آثار
۱۱ ادبیات در بارۀ تولستوی
۱۲ پانویس
۱۳ منابع



زندگی‌نامه

لئو در خانواده‌ای اشرافی و با پیشینه‌ی بسیار قدیمی در یاسنایا پالیانا در ۱۶۰کیلومتری جنوب مسکو زاده شد. مادرش را در دوسالگی و پدرش را در نه‌سالگی از دست داد و پس از آن تحت سرپرستی عمه‌اش تاتیانا قرار گرفت. او در سال ۱۸۴۴ در رشته‌ی زبان‌های شرقی در دانشگاه قازان نام‌نویسی کرد، ولی پس از سه سال، در تاریخ ۱۸۴۶، تغییر رشته داد و خود را به دانشکدۀ حقوق منتقل کرد[۲] تا با کسب دانش وکالت به وضعیت نابسامان ۳۵۰ نفر کشاورز روزمزد، که پس از مرگ پدر و مادرش به او انتقال یافته‌بودند، رسیدگی کند و با اصلاحات اراضی خود به شرایط رنج‌آور اجتماعی آنان خاتمه دهد.[۳]

دوران خدمت در ارتش
تولستوی در سال ۱۸۵۱ پس از گذراندان دوران مقدماتی نظام، در جنگ‌های قفقاز شرکت کرد. تجاربی که از زندگی سربازان کسب کرده بود، مبنای داستان‌های قفقازی او شد و با نوشتن داستان کودکی در ۱۸۵۲ سه‌گانه‌ای را آغاز کرد که با نوجوانی (۱۸۵۴) و جوانی (۱۸۵۷) آن را ادامه داد. با شروع جنگ‌های کریمه در سال ۱۸۵۴ به جبهه‌ی سواستوپل منتقل و به‌خاطر ارسال گزارش های واقعی از صحنه‌های نبرد در کتاب خود به نام قصه‌های سواستوپل، نامش به‌عنوان نویسنده‌ای چیره‌دست در ادبیات روسیه به‌ثبت رسید. او پس از سقوط سواستوپل به سن پترزبورگ رفت. در آنجا از ارتش کناره‌گیری کرد و پس از آن به شهر خود بازگشت.


اصلاحات اجتماعی و تعلیم و تربیت کودکان
لئو به لحاظ توجه احترام‌آمیزی که به‌آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان داشت، در سال ۱۸۵۷ به مدت پنج سال از کشورهای اروپای غربی و با مشاهیر اروپا مانند: چارلز دیکنز، ایوان تورگنیف، فریدریش فروبل و آدلف دیستروِگ، دیدار کرد. پس از بازگشت به‌کشورش، براساس تجارب نوآموخته، دست به یک رشته اصلاحات آموزشی زد و در همین راستا به پیروی از ژان ژاک روسو، به تأسیس مدارس ابتدایی در روستاها پرداخت. تولستوی از سال ۱۸۵۵ به‌تناوب در زادگاه خود ژاسناژا پولژانا، مسکو و سن پترزبورگ اقامت گزید. لئو در نامه‌ای به یکی از خویشاوندانش که اداره امور دربار و مباشرت املاک تزار روسیه را بر عهده داشت، چنین نوشته است:

«هرگاه به‌مدرسه قدم می‌گذارم، با مشاهده چهره‌های کثیف و تکیده، موهای ژولیده و برق چشمانِ این کودکان فقیر، دستخوش ناآرامی و انزجار می‌شوم و همان حالتی به‌من دست می‌دهد که بارها از دیدن شرابخواران مست، بر من مستولی شده‌است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) ای خدای بزرگ! چگونه می‌توانم آنها را نجات دهم؟ نمی‌دانم به کدام یک کمک کنم. من آموزش و پرورش را تنها برای توده‌ها می‌خواهم و نه کسی دیگر، مگر بتوانم پوشکین‌ها و لومونوسف‌های آینده را از غرق شدن رهایی بخشم.»
تولستوی هیچ‌گاه تفاوتی بین کودکان قائل نشد و دانش‌آموزان نخبه را از دیگران متمایز نکرد تا درخورِ توان و استعداد هر کودک، آموزش مناسب را به آنها ارزانی دارد. پس از این‌که مدارس از سوی اداره سلطنتی تزار تعطیل شد، تولستوی به فعالیت‌های فرهنگی و اهداف تربیتیِ مورد علاقه‌اش ادامه داد. او با انتشار کتاب‌های سرگرم‌کننده با ترکیبی از علوم طبیعی و انسانی، همچنین داستان‌های آموزشی به‌ویژه داستان‌های ازوپ، کودکان را با ارزش‌های اخلاقی، اجتماعی و معنوی آشنا نمود. میلیون‌ها کودک روسی تا دهه دوم قرن بیستم با آموزش الفبای تولستوی، سال اول دبستان را آغاز نمودند. با اتخاذ این روش، تولستوی توانست در جنبش اصلاحات آموزشی وایجاد مدارس آزاد به گونه سامرهیل، مؤثر واقع شود.

زناشویی با سوفیا
تولستوی در سال ۱۸۶۲ با دختر هجده‌ساله‌ای با سَلَفِ آلمانی، به نام سوفیا آندر ژونا برس (۱۸۴۴ - ۱۹۱۹)، ازدواج کرد و رمان‌های جاودانه‌ای به نام جنگ و صلح و آنا کارنینا را تألیف و منتشر ساخت. پشتیبانی همسر جوانش از فعالیت‌های ادبی تولستوی که به روایتی ۱۴۰۰ صفحه از پیش نویس جنگ و صلح را بیش از هفت بار پاکنویس کرده‌است، شایسته احترام است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) رابطه این دو عاشقانه، ولی پرتنش بود. دفترچه یادداشتی که تولستوی در دوران پیش از ازدواج شرح زندگی خود را در آن می‌نوشت به دست سوفیا افتاد. در این دفترچه یادداشت شرح خوشگذارنی‌ها و عیاشی‌های تولستوی نوشته شده بود. تاثیر این مطالب بر سوفیا سنگین بود به طوری که می‌نویسد این دوران زننده و ناخوشایند و زندگی او در آن موقع غیرقابل پذیرش است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) غرق شدن تولستوی در مسایل فلسفی در سال‌های بعد نیز مشکلات زیادی برای این دو به همراه داشت. آنها با همدیگر ۱۳ فرزند مشترک داشتند که ۴ تا از آنها در کودکی مردند.[۳]

جنگ و صلح، آناکارنینا
جنگ و صلح رمانی طولانی است که در آن بیش از ۵۸۰ شخصیت با دقت توصیف شده‌اند. سه سال پیش نسخه‌ی کوتاه شده‌ای از این رمان به زبان انگلیسی منتشر شد. در این نسخه ۶۰۰ صفحه از نسخه‌ی اصلی که ۱۵۰۰ صفحه داشت، حذف شده است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) این حذف شامل بحث‌های فلسفی کتاب است که به یکدستی ماجرا لطمه نمی‌زند. دلیل این کارها ارائه یک نسخه جذاب و پرماجرا از کتاب است که مناسب جوانان امروزی نیز باشد. شاهکار تولستوی، جنگ و صلح، یکی از معتبرترین منابع تحقیق و بررسی در تاریخ سیاسی و اجتماعی قرن نوزدهم روسیه است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) همچنین حماسه‌ی مقاومت روس‌ها را در برابر حمله‌ی ناپلئون بازگو می‌کند. منتقدان آن را یکی از بزرگ‌ترین رمان‌های جهان و فراتر از آن یک رمان در بردارنده‌ی دیدگاه‌های فلسفی نویسنده درباره‌ی زندگی و تاریخ می‌دانند. [۳]

به گفته تولستوی آناکارنینا اولین رمان واقعی او و یک داستان حماسی منثور است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) این رمان ماجرایی دراماتیک از عشق و سرخوردگی و شکست دارد. نسخه‌ی بازنویسی شده‌ای از آنا کارنینا از اچ وینترز، نویسنده‌ی جوان آمریکایی اقتباسی امروزی از این کتاب است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) در این روایت، در کنار حوادث و شخصیت‌های رمان اصلی شخصیت‌های تخیلی امروزی نیز حضور دارند.[۳] وی در دفتر خاطراتش در اواسط سال ۱۸۵۰ چنین می‌نویسد:

«چیزی در درونم شعله‌ور است که بیش از نیکی دلبستۀ آنم: شکوه و جلال.»


انقلاب درونی
تولستوی، در اوج اشتهار، مبتلا به‌سرگشتگی و ناامید از بهبود وضعیت جامعه شد و در مرز انحطاط فکری و شکست روحی قرار گرفت. او به‌عنوان عضوی از اداره کل آمار و سرشماری در مسکو در سال ۱۸۸۲ میلادی با فقر روزافزون کارگران که در مقام مقایسه با محرومیت دهقانان از ابعاد وسیع‌تری برخوردار بود، آشنا شد. با تأثیرپذیری از این واقعیت تلخ، به منظور کمک‌رسانی به کشاورزان و جلوگیری از مهاجرت دسته جمعی آنان به شهرها، اقدام به‌ایجاد تشکیلاتی نمود که پشتیبانی از روستاییانی که محصولاتشان در اثر حوادث و آفات طبیعی آسیب دیده بود، در دستور کار خود قرار داد. او خود نیز با ترک سیگار و الکل و کناره‌گیری از تفریحات مخصوص مانند شکار حیوانات، اعلام همدردی نمود و اعتراف کرد: «چه لذایذ ظالمانه‌ای!»

از جمله فعالیت‌های اجتماعی تولستوی، حمایت از زندانیان سیاسی، مذهبی و سربازان فراری بود. از سال ۱۸۸۱ میلادی به بعد، در نتیجه مطالعات و تحقیقات بیش‌تر در حیطه ادیان، گرایش و تعلقات مذهبی وی نیز شدت یافت و در همین رابطه نسبت به ترجمه دوباره‌ی انجیل به زبان روسی اقدام کرد.

تضادهای بیرونی
اشتهار تولستوی هرچه بیش تر در خارج از روسیه وسعت می‌یافت، به‌همان نسبت نیز در داخل روسیه مورد طعن و لعن و انزجار دستگاه‌های دولتی و مراجع ارتودوکس قرار می‌گرفت. نوشته‌هایش پیش از انتشار توقیف و شایعه روانی بودن او به سرعت پراکنده می‌شد. پلیس تزاری کوچک‌ترین حرکت وی را زیر نظر گرفته بود. هنگامی که به پشتیبانی از مریدانش برخاست و برای آزادی آنها از بازداشت، تمام مسئولیت‌ها را که به عنوان مدرک جرم مطرح بودند به عهده گرفت، به او گفتند:

«جناب کنت، جاه و جلال شما به قدری بزرگ است که زندان‌های ما گنجایش آن را ندارد!»

کلیسای ارتدکس و اتهام ارتداد

انتشار رمان رستاخیز بهانه‌ای بود در دست مرجع عالی کلیسای ارتدکس، تا در تاریخ ۱۹۰۱ میلادی به‌دلایل زیر، تولستوی را به‌عنوان مرتد معرفی نماید:

تکذیب وحدت تثلیث مقدس در وجود خدای واحد.
تکذیب بکارت مریم مقدس، قبل و بعد از تولد مسیح.
تکذیب رستاخیز مسیح، و ضدیت با مظهر لاهوتی ـ ناسوتیِ مسیح پسر خدا.
تکذیب وقوع معجزه در مراسم عشای ربانی. (تولستوی، معجزه را به‌طور عام و اعجازِ تبدیل نان به تنِ مسیح را به‌طور خاص نفی کرده‌است (گردآوری :‌ انجمن ناجی))
تولستوی، مبارزات سوسیالیست‌ها را نیز در جهت برقراری دیکتاتوری پرولتاریا، مردود دانسته و به عنوان پرچمدار انسان‌دوستی و مخالف با جنگ و خونریزی شناخته شده‌است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) آثار او نیز، جاده‌صاف‌کن انقلاب ۱۹۰۵ روسیه نام گرفته‌است (گردآوری :‌ انجمن ناجی)

سال‌های پایانی
علاوه بر تضییقات حکومت، سخت گیری‌های پلیس تزاری و ضبط پیش‌نویس رمان‌هایش در سال ۱۹۰۸، مشکلات خانوادگی هم مزید بر آن شد. تولستوی، در آخرین روزهای حیات خود، به‌اتفاق پزشکِ خانوادگی و دختر کوچکش، همسر خود را ترک و به‌سوی جنوب روسیه سفر کرد. این آخرین سفر تولستوی در تاریخ هفتم نوامبر ۱۹۱۰ در ایستگاه راه‌آهن آستاپوفو به‌پایان رسید. دو روز بعد، در زادگاهش به‌خاک سپرده شد.

آثار تولستوی
رمان
جنگ و صلح، ترجمۀ کاظم انصاری، تجدید چاب با ترجمۀ سروش حبیبی
رستاخیز، ترجمۀ محمدعلی شیرازی
تریلوژی کودکی، نوجوانی، جوانی، ترجمۀ غلامحسین اعرابی، انتشارات سمیر
آناکارِنینا، ترجمۀ محمدعلی شیرازی، تجدید چاپ با ترجمۀ جواد امیرانی، منوچهر بیگدلی خمسه، سروش حبیبی و فازار سیمونیان
قزاقان، ترجمۀ مهدی مجاب
رمانچه
حاجی‌مراد، ترجمۀ رشید ریاحی (چاپ قبلی با ترجمۀ حسین صادق‌اوغلی)
مرگ ایوان ایلیچ، ترحمۀ لاله بهنام و کاظم انصاری (طبق شرح فوق)
سونات کرویتزر (موسیقی مرگ)، ترجمۀ عبدالله شاه‌سیاه، با نام «سونات کرویتْسِر»، در کتاب مرگ ایوان ایلیچ و داستان‌های دیگر (شامل سه داستانِ بابا سرگئی (پدر سرگی)، مرگ ایوان ایلیچ و سونات کرویتْسِر) ترجمۀ کاظم انصاری، انتشارات جامی
کوپن تقلبی، ترجمۀ رضا علیزاده
سعادت خانوادگی و داستان‌های دیگر (شامل دو سوار و زمین‌نورد)، ترجمۀ حسین تفرشیان و گامایون، انتشارات جامی
داستان کوتاه
سرگیوس پیر (پدر سرژیو/ بابا سرگئی/ پدر سرگی)، ترجمۀ امیرهوشنگ آذر و کاظم انصاری (طبق شرح فوق)٬ همچنین سروش حبیبی و مهناز صدری
ارباب و نوکر، ترجمۀ مهران محبوبی (ارباب و بنده، ترجمۀ سروش حبیبی، نشر چشمه)
طبل میان‌تهی و هفت داستان دیگر، ترجمۀ منوچهر ضرّابی
سه پرسش، ترجمۀ پریسا خسروی سامانی، تجدید چاپ با ترجمۀ جمال میرخلف
داستان‌های سواستوپول، ترجمۀ پرویز نظامی
پولیکوشکا، ترجمۀ سیداحمد عقیلی، انتشارات امیرکبیر
دو سوار
شیطان، ترجمۀ پرویز نظامی و ترجمۀ سعید نفیسی و جعفر شریف در کتاب داستان‌های برگزیده یا شاهکارهای کوتاه، انتشارات جامی
تمشک، ترجمۀ علیرضا جباری، نشر افکار
نمایشنامه
بار دانش، ترجمۀ عباس‌علی عزتی، نشر چشمه، 1391.
نوری در تاریکی می‌درخشد و پتر خباز (دو نمایشنامه)، ترجمۀ عباس‌علی عزتی، انتشارات افراز، 1392.
هنر و ادبیات
هنر چیست؟، ترجمۀ کاوه دهگان
سایر آثار
داستان‌هایی برای بچه‌ها، ترجمۀ آرش محرمی
اعتراف و سرشماری در مسکو، ترجمۀ اسکندر ذبیحیان، اعترافات، ترجمۀ هوشنگ فتح‌اعظم و ترجمۀ سعید فیروزآبادی با عنوان اعتراف من، انتشارات جامی
تمشک (مجموعه داستان)، ترجمۀ علی آذرنگ
پول و شیطان، ترجمۀ رضا علیزاده
عید پاک، ترجمۀ محسن سلیمانی
مورچه و کبوتر، ترجمۀ باقر محمودی
بهترین داستان‌های کودکان و نوجوانان، ترجمۀ مریم خالقی، تجدید چاپ با ترجمۀ مجید رزاقی، نسرین مهاجرانی، س. صارمی
خداوند حقیقت را می‌بیند اما صبر می‌کند، ترجمۀ پریسا خسروی سامانی، تجدید چاپ با نام جدید: سرانجام حقیقت آشکار خواهد شد، ترجمۀ صادق سرابی
جوانی بربادرفته، ترجمۀ کامران ایراندوست
بیست‌وسه قصه، ترجمۀ همایون صنعتی‌زاده، انتشارات قطره
محکوم بی‌گناه، ترجمۀ احمد نیک‌آذر
عشق بی‌پایان، ترجمۀ حسین نوشین و گامایون
نامه‌های تولستوی، ترجمۀ مشفق همدانی
زمین‌نورد، ترجمۀ ابراهیم یونسی، با عنوان داستان یک اسب، انتشارات فردا
ادبیات در بارۀ تولستوی
شرح مفصل احوال و آثار لئو تولستوی نویسندۀ نامدار روسیه، نوشتۀ هانری تروایا، ترجمۀ غلامرضا سمیعی
فیلسوفان جنگ و صلح، نوشتۀ و. ب. گالی، ترجمۀ محسن حکیمی
زندگی و افکار تولستوی، نوشتۀ هنری گیفورد، ترجمۀ ابوتراب سهراب
تولستوی، نوشتۀ اشتفان تسوایگ، ترجمۀ ذبیح‌الله منصوری، تجدید چاپ با ترجمۀ محمدعلی کریمی
تولستوی، نوشتۀ هنری گیفورد، ترجمۀ علی‌محمد حق‌شناس
زندگی‌نامه و برگزیده‌های آثار تولستوی، نوشتۀ هانری تراویا، ترجمۀ قاسم بذل‌جو
نگاهی تازه به جنگ و صلح، نوشتۀ محمدرضا سرشار (رضا رهگذر)
لئو تولستوی (کتاب)لئو تولستوی، نوشتۀ پاتریشیا گاردن، ترجمۀ شهرنوش پارسی‌پور
زندگانی تولستوی، نوشتۀ رومن رولان، ترجمۀ ناصر فَکوهی، تجدید چاپ با ترجمۀ علی‌اصغر خبره‌زاده
مقالاتی دربارۀ تولستوی، نوشتۀ ولادیمیر ایلیچ لنین، ترجمۀ سپیدرودی
پانویس
↑ Yasnaya Polyana
↑ کتاب‌نیوز
↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ «تولستوی؛ صدمین سالروز مرگ خالق «جنگ و صلح»» ‎(فارسی)‎. دیچه‌وله فارسی، ۱۹ نوامبر ۲۰۱۰. بازبینی‌شده در ۲۱ نوامبر ۲۰۱۰.
منابع
Wikipedia-Autoren, "Lew Nikolajewitsch Tolstoi," Wikipedia, Die freie Enzyklopädie, http://de.wikipedia.org/wiki/Lew_Nikolajewitsch_Tolstoi (بازبینی ۲۲ اوت ۲۰۰۶).
خانلری، زهرا. کتاب‌نیوز
[۱]


[تصویر:  najiforum_تولستوی.jpg]
[تصویر:  najiforum_تولستوی.jpg]
این ادعا که حکومت نماینده مردم است،رویای پوچ و باطلی است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) تولستوی

 

در دنیا لذتی که با لذت مطالعه برابری کند ، وجود ندارد. تولستوی

 

عشق ورزیدن کافی است ،آنگاه همه چیز لذت بخش است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) تولستوی

 

دوست داشتن رحمت است .مورد محبت قرار گرفتن ،خوشبختی است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) تولستوی

 

مردان بلند نام و با آوازه هرگز نمیمیرند ،زیرا که گورشان قلوب نسلهای آینده است (گردآوری :‌ انجمن ناجی)تولستوی

 

کسي از دانش خود برخوردار مي شود که به دانش خود عمل کند.تولستوی

 

نيکي همه چيز را مغلوب ميکند و خودش هرگزمغلوب نمي شود.تولستوی

 

انسان تنها برای نیكی كردن آفریده شده است (گردآوری :‌ انجمن ناجی)تولستوی


بدون دانستن اینکه کیستم وچرا اینجا هستم ، زندگی ناممکن است (گردآوری :‌ انجمن ناجی)تولستوی


بشر تا زمانی که زندگی را به عنوان چیزی مقدس باور نداشته باشد و به همنوعان خود به چشم برادر نگاه نکند، زندگی دیگران را تباه خواهد کرد. تولستوی



میان آدمیان چیزی نیست جز دیوار هایی که خود ساخته اند . تولستوی

 
تصویر: images/smilies/53.gif

گفتن اینکه شما میتوانید در بقیه زندگی تان کسی را دوست داشته باشید ،مانند گفتن این است که تا زمانی که زنده اید ،شمعی خواهد سوخت.تولستوی

 
تصویر: images/smilies/53.gif

همه میخواهند بشریت را تغیر دهند ُاما هیچ کس به تغییر دادن خویش نمی اندیشد. تولستوی

 
تصویر: images/smilies/53.gif

بشریت به ظاهر نیست ، به باطن است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) تولستوی
تصویر: images/smilies/53.gif
 
بدترين و خطرناکترين کلمات اينست: «همه اين جورند».... تولستوی


تصویر: images/smilies/53.gif 

آن عصای جادویی به من واگذار شده ،این منم که باید چگونی استفاده از آن را بدانم. تولستوی

 
تصویر: images/smilies/53.gif

 عشق گوهری است گرانبها اگر با عزت توام باشد – تولستوی
 
تصویر: images/smilies/53.gif

بزرگترین آثارهنری فقط به این خاطربزرگند که دست یافتنی و قابل فهم هستند" . تولستوی
تصویر: images/smilies/53.gif 
فرق انسان و سگ در آنست كه اگر به سگی غذا بدهی هرگز تو را گاز نخواهد گرفت.... تولستوی
http://najiforum.ir/thread-22859.html

 
لینک مرجع