۱۳-۱۱-۱۳۹۳, ۰۵:۲۳ عصر
"نامه عاشقانه خدا به همه بندگان"
قسم به روز، وقتی نور میگیره و به شب وقتی آروم میگیره
که من نه تو رو رها کرده ام و نه با تو دشمنی داشتم .
(ضحی 1تا 3)
افسوس که هر کسی رو فرستادم تا بِهت بگم دوستت دارم
و راهی پیش پات بذارم اونو به تمسخر گرفتی .
(یس 30)
و از تمام پیامام روی برگردوندی.
(انعام 4)
و با خشم رفتی و فکر کردی قدرتی ندارم و زورم بهت نمیرسه.
(انبیا 87)
و منو به مبارزه طلبیدی و فکر کردی که خودت بر همه چی قدرت داری.
(یونس 24)
این درحالی بود که حتی مگسی رو نمی تونستی و نخواهی توانست بوجود بیاری
که حتی اگه مگسی از تو چیزی بگیره نمیتونی پس بگیری .
(حج 73)
پس چون مشکلات از بالا و پایین اومدند و چشمات از وحشت فرو رفتند و تمام وجودت لرزید
گفتم کمک هام در راهه و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی؟! یا ...
اما به من شک داشتی...
( احزاب 10)
تا اینکه زمین با وسعتی که داره برات تنگ اومد
پس حتی از خودت هم به تنگ اومدی
و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری...
حالا من به سوی تو بازگشتم
تا تو هم به سوی من بازگردی
که من مهربانترینم در بازگشتن
(توبه 118)
http://najiforum.ir/forum-425.html
قسم به روز، وقتی نور میگیره و به شب وقتی آروم میگیره
که من نه تو رو رها کرده ام و نه با تو دشمنی داشتم .
(ضحی 1تا 3)
افسوس که هر کسی رو فرستادم تا بِهت بگم دوستت دارم
و راهی پیش پات بذارم اونو به تمسخر گرفتی .
(یس 30)
و از تمام پیامام روی برگردوندی.
(انعام 4)
و با خشم رفتی و فکر کردی قدرتی ندارم و زورم بهت نمیرسه.
(انبیا 87)
و منو به مبارزه طلبیدی و فکر کردی که خودت بر همه چی قدرت داری.
(یونس 24)
این درحالی بود که حتی مگسی رو نمی تونستی و نخواهی توانست بوجود بیاری
که حتی اگه مگسی از تو چیزی بگیره نمیتونی پس بگیری .
(حج 73)
پس چون مشکلات از بالا و پایین اومدند و چشمات از وحشت فرو رفتند و تمام وجودت لرزید
گفتم کمک هام در راهه و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی؟! یا ...
اما به من شک داشتی...
( احزاب 10)
تا اینکه زمین با وسعتی که داره برات تنگ اومد
پس حتی از خودت هم به تنگ اومدی
و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری...
حالا من به سوی تو بازگشتم
تا تو هم به سوی من بازگردی
که من مهربانترینم در بازگشتن
(توبه 118)
http://najiforum.ir/forum-425.html