انجمن علمی عمومی ناجی

نسخه‌ی کامل: نفاق چیست؟ و منافق کیست؟
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
بخش مذهبی خاص و گوناگون 
http://najiforum.ir/forum-851.html


نفاق چیست؟ و منافق کیست؟ فراتر از برچسب‌زنی‌های سیاسی و تاریخ مصرف دار، قرآن و احادیث دینی درباره این مفهوم چه می‌گویند و چه کسانی و چه رفتارهایی را نشانه نفاق می‌دانند.عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، محقق حوزه علمیه و عضو مجمع مدرسین و محققین، در یادداشتی به بررسی این موضوع پرداخته است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) او دروغ، خلف وعده، خیانت در امانت، عمل نکردن به گفته‌های خود، تحمل نکردن صدای مخالف، استفاده ابزاری از دین و موضع‌گیری دوگانه در قبال مسائل خود و دیگران را از نشانه‌های منافقان می‌داند.واژه «منافق» و «نفاق» واژه ای است که در قرآن مجید و روایات مکرر به کار رفته و حتی در قرآن مجید سوره ای به نام «منافقون» و درباره آنان آمده و در آن به برخی از اعمال و ویژگی های آنان اشاره شده است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) صفت نفاق در ادبیات اسلامی بسیار منفی و زشت شمرده شده به گونه ای که منافق بدتر از کافر و مشرک خوانده شده است)نساء/۱۴۵). همین امر باعث شده است که در طول تاریخ از این واژه بسیار استفاده شود و افراد و گروه های زیادی مخالفان خود را به این نام و صفت بخوانند و نظام ها و حکومت ها مخالفان و منتقدان خود را به این عمل و صفت متهم کنند. در این نوشتار برآنیم که به برخی از ویژگی های اصلی منافقان در قرآن و روایات اسلامی به اختصار اشاره کنیم.کلمه نفاق به معنای «اظهار کردن مطلبی بر خلاف اعتقاد» است(المعجم الوسیط، ص۹۴۲). در اصطلاح دینی منافق کسی است که در باطن کافر است و در ظاهر مسلمان(قاموس قرآن، ج۷، ص۹۸). گویا این کلمه از ریشه نَفَق، به معنای نقب زیر زمینی که دو درب دارد، گرفته شده است(همان). به هر حال منافق به معنای دورو است، کسی که ظاهرش با باطنش فرق دارد و کسی که به چیزی که اعتقاد ندارد وانمود می کند که اعتقاد دارد. پیامبر اسلام(ص) می فرماید: «کسی که باطنش با ظاهرش ناسازگار باشد او منافق است، هر که می خواهد باشد»(بحارالانوار، ج۷۲، ص۲۰۷).منافق ویژگی هایی دارد که در اعمال و رفتار او آشکار و نمایان است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) از جمله مهم ترین ویژگی های منافق مطابق آیات و روایات اسلامی امور زیر است:

۱-منافق از دین استفاده ابزاری می کند.
از مهمترین ویژگی های منافق این است که به دین یا اخلاق یا… اعتقاد قلبی ندارد اما وانمود می کند که اعتقاد دارد تا از این راه بهره ای ببرد. او خود را دیندار یا متخلق به اخلاق نیکو یا پایبند به قانون و حقوق انسان ها نشان می دهد تا در قلب انسان ها جا پیدا کند و بدین وسیله به قدرت برسد یا قدرت خود را مستحکم سازد یا به مال و ثروت و امور دیگر دنیوی برسد. قرآن مجید در مورد منافقین می فرماید: «آنان قَسَم های خود را چون سپری بر خود گرفته اند»(منافقون/۲). آنان قسم می خورند که ایمان دارند اما حتی قسم آنان سپری برای آنان است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) به هر حال منافق کسی است که به چیزی اعتقاد ندارد ولی ادعا می کند که اعتقاد دارد تا از این راه بهره ای ببرد. و البته او چه بسا اشک هم بریزد و داد دین هم سر دهد. پیامبر اسلام(ص) می فرماید: «منافق، چشمانش در اختیار اوست، هر طور بخواهد گریه می کند»(کنز العمال، ح۸۵۴). اعمال و کردار منافق ریاکارانه است و دینداری او برای جلب توجه است(نساء/۱۴۲؛ کنزالعمال، ح۸۶۲).

۲-دروغ، خلف وعده، خیانت در امانت از ویژگی های منافق است (گردآوری :‌ انجمن ناجی)

در آیات متعددی از قرآن مجید این سه ویژگی به منافقان نسبت داده شده است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) نفاق بر دروغ استوار است و منافق دائما در سخن و عمل خود دروغ می گوید. او وعده می دهد و عمل نمی کند و او امانت را رعایت نمی کند و در آن خیانت می کند. برخی از آیات قرآن خلف وعده و دروغ را و برخی آیات دیگر خدعه و حیله را از اعمال منافقین به حساب می آورد(توبه/۷۷؛ نساء/۱۴۲؛ منافقون/۱؛ حشر/۱۱و…).پیامبر اسلام(ص) می فرماید: «منافق کسی است که هر گاه وعده دهد خلف وعده کند… و هرگاه سخن بگوید دروغ گوید، و هرگاه امانتی به او سپارند خیانت ورزد»(بحارالانوار، ح۷۲، ص۲۰۷). آن حضرت می فرماید: «نشانه منافق سه چیز است؛ سخن به دروغ گوید، از وعده تخلف کند و در امانت خیانت کند»(نهج الفصاحه، ص۵۳۷) و می فرماید: «سه چیز در هر که باشد منافق است، هر چند روزه بدارد و نماز بخواند و حج و عمره بگزارد و بگوید من مسلمانم. کسی که چون سخنی می گوید، دروغ گوید و چون وعده می دهد وفا نکند و چون امانت می گیرد، خیانت کند»(همان، ص۵۳۸).امام سجاد(ع) می فرماید: «منافق…اگر سخنی به تو گوید دروغ گوید و اگر به تو وعده ای دهد، خلف وعده کند و اگر به او اعتماد کنی و امانتی سپاری به تو خیانت می کند»(الامالی الصدوق، ص۳۹۹).

 

۳-منافق از صدای مخالف هراسان است (گردآوری :‌ انجمن ناجی)
ویژگی دیگر منافق این است که وحشت زده است و هر صدایی را برای خود خطری احساس می کند و جلو آن را می گیرد. قرآن مجید درباره منافقان می فرماید: «یحسبون کل صیحة علیهم» هر فریاد و صدایی را به زیان خویش می پندارند(منافقون/۴). علت این امر این است که منافقان همیشه نگران هستند که ماهیت واقعیشان برای مردم آشکار شود و به همین جهت جلوی صدای مخالف را می گیرند. در حکومت منافقانه امویان هیچ صدایی به جز صدای مداحان حکومت به گوش نمی رسید. آنان علی(ع) و خاندان او را دشمن خود می دانستند و در حالی که در منابر هر سخنی و ناسزایی بر ضد این خاندان مجاز بود، گفتن جمله ای در مدح آنان ممنوع بود. به هر حال همه کسانی که منافقانه از دین استفاده می کرده اند از صدای مخالف وحشت داشته جلو آن را می گرفته اند. امام سجاد(ع) از خصوصیات منافق را این می شمارد که مخالف را بر نمی تابد و پشت سر مخالف خود بدگویی می کند(الامالی الصدوق، ص۳۹۹). به فرموده علی(ع) منافقان فقط مدح و ثنا را دوست دارند و آن را به همدیگر قرض می دهند و آن را از همدیگر انتظار دارند(نهج البلاغه، خ۱۹۳).


۴-منافق می گوید و عمل نمی کند.

ازویژگی های منافق آن است که دیگران را از اعمالی نهی می کند که خود آن ها را ترک نمی کند و دیگران را به اعمالی ترغیب می کند که خود انجام نمی دهد. امام علی(ع) می فرماید: «آشکارترین منافق کسی است که به طاعت خدا فرا خواند و خودش بدان عمل نکند و از معصیت بازدارد و خودش از آن باز نایستد» و می فرماید: «منافق ترین مردم کسی است که به طاعت خدا امر کند و خودش عمل نکند و از گناه باز دارد و خودش ترک نکند»(غررالحکم، ح۳۲۱۴ و ۳۳۰۹).امام سجاد(ع) می فرماید: « منافق نهی می کند و خود نهی نمی پذیرد، به آنچه دستور می دهد خودش عمل نمی کند»(الامالی الصدوق، ص۳۹۹).پس بارزترین و آشکارترین و رسواترین منافق کسی است که دیگران را به خاطر انجام همان کاری مواخذه می کند که خود بدتر از آن را انجام می دهد و دیگران را به خاطر ترک همان اموری محکوم می کند که خود ترک می کند و زیر پا می گذارد.

۵-منافقین موضع ثابتی ندارند.

قرآن مجید درباره منافقین می فرماید: «مذبذبین بین ذلک لا الی هولاء و لا الی هولاء» میان آن دو دو دلند نه با اینانند و نه با آنان(نساء/۱۴۳). پیامبر اسلام(ص) می فرماید: «منافق همچون بزغاله ای است که میان دو گله سرگردان است»(نهج الفصاحه، ص۵۳۷).از آنجا که منافق دین را برای خود دین و حق را برای خود حق و اخلاق را برای خود اخلاق نمی خواهد و تنها از آنها به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف خود استفاده می کند، موضع ثابت و روشن و یکنواختی ندارد. نمونه این را در دنیای امروز به وضوح می بینیم. کشورها و نظام ها در رابطه با حوادثی که در نقاط مختلف دنیا رخ می دهد برخوردی دوگانه دارند و مطابق منافع خود موضع می گیرند. یک عمل را در یک کشور محکوم می کنند در حالی که همان عمل را در کشوری دیگر تایید یا توجیه می کنند. اما مومن واقعی مبنای ثابت و روشنی دارد چون مطابق حق سخن می گوید و موضع می گیرد و نه مطابق منافع خود.در آیات و روایات ویژگی های دیگری نیز برای منافقان بیان شده است که ذکر همه آنها به درازا می انجامد.سخن را با دو حدیث از پیامبر خدا(ص) درباره خطر منافق برای جامعه به پایان می بریم: علی(ع) می فرماید رسول خدا به من فرمود: «من برای امتم نه از مومن می ترسم و نه از مشرک؛ زیرا مومن را خداوند به واسطه ایمانش جلوگیری می کند و مشرک را خداوند به سبب شرکش از پای در می آورد. اما ترس من از برای شما از منافق زبانبازی است که مطابق اعتقادات شما سخن می گوید و برخلاف آنچه معتقدید عمل می کند»(نهج البلاغه، نامه ۲۷).و آن حضرت می فرماید: «بیشتر از هر چیز بر امت خودم از منافق زبانباز می ترسم»(نهج الفصاحه، ص۵۳۷).http://najiforum.ir/forum-851.html
منافق کیست؟

ادبیات نفاق و سیمای منافقین افراد دوچهره که معمولا به حسب ویژگی های شخصیتی به دنبال منافع فردی، گروهی و باندی خود هستند، از منظر قرآن دارای ویژگی هایی اند که به راحتی قابل شناسایی می باشند. این نوشتار به صورت مختصر و با نگاهی اجمالی در پی نشان دادن بخشی از ادبیات و چهره دوچهرگان (منافقان) از منظر قرآن مجید می باشد.
 
 
منافق کیست؟


قرآن مجید علاوه بر بیان مبانی مهم دین و شعایر آن، وظایف و آیین های دینداری یا همان شریعت دینی، کتاب «خبر» نیز می باشد. مسلمانان برای شناخت دقیق راه های زندگی در جامعه که نیازمند آگاهی از هویت فکری افراد مختلف به ویژه مدعیان تصدی در امورات عمومی و موثر بر زندگی مردم اند، اگر به اخبار و راهنمایی های قرآن بیشتر توجه نمایند، معیارهای شناخت دقیق و موشکافانه ای را استخراج خواهند کرد که می تواند آنان را در پیشبرد اهداف بلند زندگی اجتماعی موفق نماید.
قرآن درخصوص همه مسایل، اعم از «تر و خشک»، «بزرگ و کوچک» اظهار رأی کرده و انسان را راهنمایی منحصر به فردی می کند.
افراد دوچهره که معمولا به حسب ویژگی های شخصیتی به دنبال منافع فردی، گروهی و باندی خود هستند نه منافع عموم و منافع ملی، از منظر قرآن دارای ویژگی هایی اند که به راحتی قابل شناسایی می باشند. این نوشتار به صورت مختصر و با نگاهی اجمالی در پی نشان دادن بخشی از ادبیات و چهره دوچهرگان (منافقان) از منظر قرآن مجید می باشد. اینک مطلب را با هم از نظر می گذرانیم:

1-دروغگویی

در سوره «منافقون» اولین خبری که قرآن به پیامبر(ص) و مومنان به پیامبر می دهد، دروغگویی منافقان است (گردآوری :‌ انجمن ناجی)
«ای رسول ما، چون منافقان نزد تو آمده و گفتند که ما به یقین و حقیقت گواهی می دهیم که تو رسول خدایی، خدا می داند که تو رسول اویی و خدا هم گواهی می دهد که منافقان دروغ می گویند. سخن های (دروغ) خود را سپر جان خویش (و مایه فریب خلق) قرار داده اند تا بدین وسیله راه خدا را ببندند که آنچه می کنند بسیار بد می کنند.» (منافقون، 1 و 2) 

اولین ویژگی ادبیات آنها دروغگویی است، دروغ را برای فریب مردم می گویند، عملی بد و شکننده انسجام عمومی که موجب از بین بردن فرصت ها برای تحقق اهداف جمعی مومنان می شود.

2- ادعای ایمان

ادعای ایمان آنها جنبه دفاعی دارد، در مقابل اعراض و اعتراض شکننده مردم از آنها. چون اگر حقیقت قلبی اشان را ابراز نمایند مردم از آنان روی گردان می شوند! پس امکان زندگی برایشان نیست تا چه رسد که بتوانند به جایگاه های مختلف اجتماعی نیز دست پیدا کنند. لذا اقدام به اظهار ایمان به پیامبر(ص) یا ولی جامعه و قوانین موضوعه دین می کنند.

3- عدم درک واقعی از جامعه

منافقین درک واقعی از شرایط زندگی مردم و جامعه ندارند (منافقون، 3) به همین دلیل نوع گفته ها و اعمالشان مغایر با اهداف جامعه است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) 

4- آراستگی ظاهر

آنها اهل ظاهرند، ظاهرشان آراسته است، با ظاهری مدعیانه در صحنه های اجتماعی حاضر می شوند، در مقابل حق و حقایق جامعه انعطاف ناپذیرند و همواره نسبت به دیگران بدگمان بوده و از هر کاری که برای مردم صورت می گیرد احساس ترس می کنند (منافقون، 4)

5- تکبر و نخوت، فسق و گناه

چنین کسانی اهل تکبر و نخوت اند، خودمحور و مستکبرند (منافقون، 5) اهل فسق و گناه هستند و تشویق به کارشکنی می کنند، خود را عزیز و دیگران را ذلیل می پندارند. (منافقون، 6 و 8)

6- خشن، تندخو، بخیل و حسود

زبانشان خشن، تند و بد است، تندخویی و خشونت در زبانشان جاری است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) اهل بخل و حسادت اند و در عرصه جمع مال و منال حریص اند.(احزاب 19)

7- فرصت طلبی

در بهره گیری از موقعیت ها و شرایط مختلف «فرصت طلب اند» و به دنبال هر اتفاق و حادثه یا رویدادی، منافع خود را می جویند (نساء، 73)

8- خدعه و نیرنگ

منافقان اهل نیرنگ و فریبکاری اند، برای رسیدن به منافع و اهدافشان با توسل به نیرنگ و فریب کاری اقدام می کنند (بقره، 9)

9- مریضی قلب

قلب آنها مریض است (بقره، 10) و از قلب مریض آنها جز مریضی چیزی عاید جامعه نمی شود.

10- اصلاح طلبی کاذب

آنها با شعار اصلاح گری فسادانگیزی می کنند. اصلاح طلبی پوششی برای فسادکاری های مختلف آنان است، وقتی به آنها می گویی فساد نکنید، دست از خرابکاری بردارید، این کارها برای جامعه مفسده دارد، می گویند: ما جز اصلاح جامعه و اصلاح طلبی کاری نمی کنیم. (بقره،11)

11- مسخره کردن

اهل نفاق اهل ایمان و ولایت را به سخره می گیرند. ادبیاتشان، دست انداختن مؤمنان و پیروان ولایت است (بقره، 14) البته آنها سفی و نادانند و خودشان نمی دانند. (بقره،13)

اگر در گفتار و رفتارشان کمی دقت صورت گیرد سفاهت و نادانی هویداست، به سخره گرفتن مؤمنان اهل عمل، حرص و طمع، خشک و خشن بودن و... نشانه های سفاهت و بلاهت است که دامن دو چهرگان را گرفته است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) 

1۲- فتنه انگیزی

آنها در بین مسلمین فتنه انگیزی می کنند (توبه، 47) آنان همواره در دودلی و شک و تردیدند، هیچگاه نمی توانند به استحکام اهل ایمان تصمیم گیری نمایند. کارهایی که قرار است انجام دهند، با تردید و دودلی با آن مواجه می شوند، می آیند یا نمی آیند، این کار را می کنند یا نمی کنند، مدت ها در تردید و شک و دودلی هستند تا بالاخره به یک سمتی بغلطند. (توبه، 45)

13- شادمانی از ناراحتی رهبر

منافقان از غم و غصه و مصیبتی که به پیامبر و ولی جامعه می رسد، شادمانند و از شادمانی و موفقیت ایشان ناراحت می شوند.(توبه،50)

14- کراهت در انفاق و کسالت در نماز

اینها اگر انفاق کنند با کراهت است و نماز را با کسالت انجام می دهند. (توبه، 54)

15- پناهندگی به هر مخفیگاه

منافقان هنگام ترس از اعمالی که علیه جامعه مرتکب شده اند، هر پناهگاهی بیابند به آن پناه می برند، چه کوه باشد و چه کشورهایی که از دشمنان جامعه اسلامی اند.(توبه، 57)

16- عیب جویی

از ویژگی های دیگر دو چهرگان بی ایمان عیب جویی است، اصولاً به دنبال گفتن عیوب و جستن عیب برای افشای آن هستند چه راست باشد چه دروغ. (توبه،79)

17- اذیت رهبر

آنها اهل اذیت نمودن پیامبر(ص) و ولی جامعه اند، یکرنگی رهبری اسلام و زلالی او را بستری برای اذیت و آزار قرار می دهند. (توبه،61)

18- ترس از افشای ماهیت قلبی

منافقان به شدت از رو شدن دستشان می ترسند، به صورت وحشتناک از افشا شدن حقیقت قلبی اشان در هراسند (توبه،64) و البته در باطل فرو می روند (توبه، 65) آنها به منکر امر می کنند و از معروف نهی کننده اند. (توبه،67)

19- خوشحالی از عدم مشارکت در جهاد و دفاع

از اینکه در جهاد و دفاع از جامعه مشارکت نکرده اند خوشحال اند. (توبه،81)

20- ترس از شرکت در جنگ و جهاد

البته به دلیل پستی و رذالتی که دارند از «شرکت در جنگ و جهاد می ترسند». (محمد،20)

۲۱- ریاکاری

منافقان اهل ریاکاری اند، ریا و تظاهر از ویژگی های آنان است و اگر به نماز حاضر می شوند برای ریاکاری است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) (نساء، 142) 

22- بی هدفی

از دیگر ویژگی های مهم منافقان این است که هدف ندارند. (نساء، 143) کسی که هدف ندارد نمی تواند برنامه هم داشته باشد، کسی که برنامه ندارد در سخن گفتن جز عیب جویی، بدگویی و خراب کردن اهل ایمان دارای برنامه راهی ندارد. 

23- پخش شایعه

پخش شایعه جزء کارهایشان است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) (نساء، 83)

24- دوستی با کفار

اهل دوستی با کفار هستند، در داشتن رابطه دوستی با کفار اکراهی ندارند. (نساء، 139)

25- رفیق نیمه راه

رفیق نیمه راه اند، کار را به اتمام نمی رسانند و همراهی را کامل نمی کنند.(محمد، 26)

2۶- سودجو و منفعت طلب


http://najiforum.ir/thread-22330.html

 

 
آشکارترین منافق کیست؟
 
 

 
زمانی که مرگ فرا می رسد و پرده ها کنار می رود، آدمیان همانند برق، گذشته و کارهای نیک یا بد خود را مرور می کنند. عالم بی عمل تازه چشم می گشاید و حتما از جاهلان بیشتر پشیمان می شود؛ زیرا اگر آنان عمل نکردند، بی اطلاع بودند؛ امّا آنکه می دانسته و عمل نکرده، بیش از همه از بی عملی خویش پشیمان می شود.
 
 

 
 
 
دوری کردار از آگاهی ها می تواند به تناسب هر علمی علل ویژه ای داشته باشد و نیاز به بحث و کنکاش فراوان دارد، لیکن بد نیست به صورت گذرا علت کاستی عملی عالمان دین را در لسان روایات بررسی کنیم.
1. نمودی از نفاق
امیرالمۆمنین علی علیه السلام می فرماید: «أَظْهَرُ النَّاسِ نِفَاقاً مَنْ أَمَرَ بِالطَّاعَةِ وَ لَمْ یَعْمَلْ بِهَا...؛ (1)آشکارترین منافقین کسی است که امر به اطاعت می کند و بدان عمل نمی نماید
2. حماقت و نادانی
امام علی علیه السلام می فرماید: «أحْمَقُ النّاسِ مَنْ أَنْکَرَ عَلی غَیْرِهِ رَذیلَةً وَ هُوَ مُقیمٌ عَلَیْها؛ (2) نادان ترین مردم کسی است که کار زشتی را بر دیگران بد شمارد، در حالی که خود اهل آن عمل ناپسند است
همچنین آن حضرت می فرماید:
«کَفی بِالْمَرْءِ جَهْلاً أَنْ یُنْکِرَ عَلَی النّاسِ ما یَأْتی مِثْلَهُ؛ (3) در نادانی آدمی همین بس که کاری را برای مردم بد شمارد و خود همان را مرتکب شود
 
پی آمدهای علم بی عمل
اگر مردم عالم دینی را از عمل به آنچه می گوید دور دیدند، آثار زیانباری به دنبال خواهد داشت که در اینجا به مواردی اشاره می شود:
1. عدم نفوذ در قلبها
اگر مبلّغ اهل عمل نباشد، خداوند نفوذ کلام او را از بین می برد و نمی تواند مردم را به سوی حق هدایت کرده، از زشتیها باز دارد. این امر گاهی به دلیل بی روح بودن کلام فرد بی عمل است و گاهی به جهت شناخت مردم از عالم بی عمل. هنگامی که مردم عالمی را دنیا دوست و مادّی احساس کردند، اگر از دوری دنیا سخن بگوید، همه در دل، او را مسخره می کنند. البته در موارد بسیاری به زبان هم بیان می کنند و به طور کلّی سخن او فاقد تأثیر می گردد و این امر به معنای هدر دادن عمر تحصیلی و تبلیغی مبلّغ می باشد.
امام صادق علیه السلام می فرماید: «إِنَّ الْعَالِمَ إِذَا لَمْ یَعْمَلْ بِعِلْمِهِ زَلَّتْ مَوْعِظَتُهُ عَنِ الْقُلُوبِ کَمَا یَزِلُّ الْمَطَرُ عَنِ الصَّفَا؛ (4) همانا اگر عالم به علم خود عمل نکند، مواعظ او از قلبها می گذرد [و در آن نفوذ نمی کند]؛ همان گونه که آب باران از سنگ غیرقابل نفوذ عبور می کند.»
حضرت علی علیه السلام می فرماید: «اَشَدُّ النّاسِ نَدَما عِنْدَ الْمَوْتِ الْعُلَماءُ غَیْرالعامِلینَ؛ هنگام مرگ عالمان بی عمل از همه مردم سخت تر پشیمان می شوند»
 
2. بی رغبتی مردم به علم
گاهی رفتار نامطلوب مبلّغ یا عالم دین موجب عدم اهتمام به فراگیری علم دین در بین مردم گشته، آنان را از این فریضه الهی دور می سازد.
امیر المۆمنین علی علیه السلام می فرماید: «اِنَّمَا زَهَّدَ النّاسَ فی طَلَبِ الْعِلْمِ کَثْرَةُ مایَرَوْنَ مِنْ قِلَّةِ مَنْ عَمِلَ بِما عَلِمَ؛ (5) همانا مردم از جستجوی علم سرباز می زنند، به دلیل آنکه فراوان شاهد کمبود عالم با عمل هستند.»
3. پشیمانی هنگام مرگ
زمانی که مرگ فرا می رسد و پرده ها کنار می رود، آدمیان همانند برق، گذشته و کارهای نیک یا بد خود را مرور می کنند. عالم بی عمل تازه چشم می گشاید و حتما از جاهلان بیشتر پشیمان می شود؛ زیرا اگر آنان عمل نکردند، بی اطلاع بودند؛ امّا آنکه می دانسته و عمل نکرده، بیش از همه از بی عملی خویش پشیمان می شود.
حضرت علی علیه السلام می فرماید: «اَشَدُّ النّاسِ نَدَما عِنْدَ الْمَوْتِ الْعُلَماءُ غَیْرالعامِلینَ؛ (6) هنگام مرگ عالمان بی عمل از همه مردم سخت تر پشیمان می شوند.»
4. عذاب اخروی
دانشمندان بی عمل در قیامت عذابهای ویژه ای دارند که جدّا تأمل برانگیز بوده و باید از این حالت به خدای بزرگ پناه برد.
[تصویر:  11622211222791161901594333235822925413933.jpg]
 
الف. علم بی عمل، دلیلی علیه عالم:
امام صادق علیه السلام می فرماید: «مَنْ لَمْ یَنْسَلِخْ مِنْ هَوَاجِسِهِ وَ لَمْ یَتَخَلَّصْ مِنْ آفَاتِ نَفْسِهِ وَ شَهَوَاتِهَا وَ لَمْ یَهْزِمِ الشَّیْطَانَ وَ لَمْ یَدْخُلْ فِی کَنَفِ اللَّهِ وَ أَمَانِ عِصْمَتِهِ لَا یَصْلُحُ لِلْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ لِأَنَّهُ إِذَا لَمْ یَکُنْ بِهَذِهِ الصِّفَةِ فَکُلَّ مَا أَظْهَرَ یَکُونُ حُجَّةً عَلَیْهِ وَ لَا یَنْتَفِعُ النَّاسُ بِهِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی أَ تَأْمُرُونَ النّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَ یُقَالُ لَهُ یَا خَائِنُ أَتُطَالِبُ خَلْقِی بِمَا خُنْتَ بِهِ نَفْسَکَ وَ أَرْخَیْتَ عَنْهُ عِنَانَکَ؛ (7) کسی که از خیالات درونی جدا نشده و از آفتهای نفس خود و شهوات آن آزاد نگشته و شیطان را شکست نداده و در حفظ الهی و امان نگهداری خداوند داخل نگشته، صلاحیت امر به معروف و نهی از منکر ندارد؛ زیرا اگر دارای این ویژگیها نبود، هرچه به مردم بگوید دلیلی علیه خود او خواهد بود و مردم از او بهره نخواهند برد. خداوند تعالی می فرماید: آیا مردم را به نیکی امر می کنید و خود را فراموش می نمایید؛ و به او خطاب می شود که ای خائن! آیا از مردم چیزی را طلب می کنی که به وسیله آن به نفس خود خیانت کردی و لجام خود را از آن گسیختی.»
ب. قیچی های آتشین:
عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله انّه قال: «لَیْلَةً أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ رَأَیْتُ جَمَاعَةً تُقْرَضُ شِفَاهُهُمْ بِمَقَارِیضِ مِنَ النَّارِ کُلَّمَا قُرِضَتْ وَفَتْ فَقُلْتُ یَا جَبْرَئِیلُ مَنْ هَوءُلَاءِ قَالَ هَوءُلَاءِ خُطَبَاءُ أُمَّتِکَ یَقُولُونَ مَا لَا یَفْعَلُونَ وَ یَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ یَنْسَوْنَ أَنْفُسَهُمْ؛ (8) از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمودند: شبی که مرا به معراج بردند، گروهی را دیدم که لبهای آنان با قیچیهای آتشین بریده می شد. هرچه بریده می شد باز هم به جای آن لب می رویید. به جبرئیل گفتم: اینان کیانند؟ پاسخ داد: اینها خطباء امت تو هستند که می گویند آنچه را عمل نمی کنند و مردم را به نیکی امر می کنند و خود را فراموش می کنند.»
ج. بوی بد و آزار دهنده:
سلیم بن قیس هلالی می گوید: از امام علی علیه السلام شنیدم که می گفت: «وَ الْعُلَمَاءُ عَالِمَانِ عَالِمٌ یَعْمَلُ بِعِلْمِهِ فَهُوَ نَاجٍ وَ عَالِمٌ تَارِکٌ لِعِلْمِهِ فَهُوَ هَالِکٌ إِنَّ أَهْلَ النَّارِ لَیَتَأَذَّوْنَ بِنَتْنِ رِیحِ الْعَالِمِ التَّارِکِ لِعِلْمِهِ وَ إِنَّ أَشَدَّ أَهْلِ النَّارِ نَدَامَةً وَ حَسْرَةً رَجُلٌ دَعَا عَبْداً إِلَی اللَّهِ فَاسْتَجَابَ لَهُ وَ أَطَاعَ اللَّهَ فَأَدْخَلَهُ الْجَنَّةَ وَ عَصَی اللَّهَ الدَّاعِی فَأَدْخَلَهُ النَّارَ بِتَرْکِ عِلْمِهِ وَ اتِّبَاعِهِ هَوَاهُ؛ (9) دانشمندان دو نوعند: یکی عالمی که به علم خود عمل می کند، او نجات یافته است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) دیگری عالمی که به علمش عمل نمی کند، او هلاک شده است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) همانا اهل آتش از بوی بد عالم بی عمل آزار می بینند و در بین اهل آتش از همه حسرت زده و پشیمان تر کسی است که بنده ای را به خدا می خواند واو می پذیرد و خدا را اطاعت می کند و سپس خداوند او را به بهشت وارد می کند و مبلّغ معصیت کرده، خداوند او را به آتش جهنّم وارد می کند، به دلیل عمل نکردن به علم و متابعت هوای نفس اش
 
چه باید کرد؟
از آنجا که در آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام به شدّت از علم بی عمل مذمّت گشته و آدمی را به عذاب دردناک آخرت وعده داده اند، لازم است مبلغان چند مطلب را رعایت کنند:
1. موعظه خویشتن
همه باید تصمیم جدّی داشته باشیم که هرگز از کنار آیات و روایات و مطالبی که برای مردم بیان می کنیم، سهل انگارانه نگذریم؛ بلکه بیش از هر کس اهتمام به عمل داشته باشیم. هنگامی که آیه و یا روایتی را برای سخنرانی می نویسیم، مانند مغازه دارانی که به فروش می اندیشند نباشیم؛ بلکه ابتدا خود مصرف کنیم و با عمل، لذّت اطاعت را درک کنیم.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: أَوْحَی اللّه تَعالی إِلی بَعْضِ أَنْبِیاءِ بَنی إِسْرائیل عِظْ نَفْسَکَ فَإِنِ اتَّعَظْتَ فَعِظِ النّاسَ وَ إِلاّ فَاسْتَحْیِ مِنّی؛ (10) خداوند بزرگ به بعضی از انبیاء بنی اسرائیل وحی کرد که نفس خود را موعظه کن. اگر موعظه پذیرفتی، مردم را موعظه کن وگرنه از من حیا کن.
همانا اهل آتش از بوی بد عالم بی عمل آزار می بینند و در بین اهل آتش از همه حسرت زده و پشیمان تر کسی است که بنده ای را به خدا می خواند واو می پذیرد و خدا را اطاعت می کند و سپس خداوند او را به بهشت وارد می کند و مبلّغ معصیت کرده، خداوند او را به آتش جهنّم وارد می کند، به دلیل عمل نکردن به علم و متابعت هوای نفس اش»
 
2. عمل گرائی
از مهم ترین حالات خداپسندانه مبلغان، آن است که اعمال و کردارشان مردم را به حق و پرهیز از گناه دعوت کند. اگر مبلغ اهل عمل بود، مردم نه تنها به او بلکه به عالمان دینی گرایش یافته و زمینه هدایت آنان فراهم می گردد. اساسی تر از همه اینها آنکه، زمینه توجّه بیشتر به اهل بیت عصمت و طهارت و سعادت دنیا و آخرت مردم فراهم می گردد. گاهی رفتار ناپسند ما موجب دوری مردم از دین ائمه اطهار علیهم السلام می شود که خود وزری دیگر است (گردآوری :‌ انجمن ناجی)
امام صادق علیه السلام به مفضّل فرمودند: «أَیْ مُفَضَّلُ قُلْ لِشِیعَتِنَا کُونُوا دُعَاةً إِلَیْنَا بِالْکَفِّ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ وَ اجْتِنَابِ مَعَاصِیهِ وَ اتِّبَاعِ رِضْوَانِهِ فَإِنَّهُمْ إِذَا کَانُوا کَذَلِکَ کَانَ النَّاسُ إِلَیْنَا مُسَارِعِینَ؛ (11) ای مفضّل! به شیعیان ما بگو، مردم را بسوی ما بخوانید به وسیله پرهیز از محرّمات الهی و خودداری از نافرمانی خداوند و دنبال کردن خشنودی خداوند. پس اگر شیعیان چنین بودند، مردم به سوی ما شتاب می گیرند.»
اگر عمل شیعیان تا این حد مۆثر باشد، رفتار عالمان شیعه به مراتب تأثیرگذارتر خواهد بود.
3. سکوت
اگر مبلّغ نتواند اهل عمل باشد، چه نیکو است که حداقل آنچه را که عمل نمی کند به مردم نگوید.
امیرالمۆمنین علی علیه السلام می فرماید: «کَانَ لِی فِیمَا مَضَی أَخٌ فِی اللَّهِ وَ کَانَ یُعْظِمُهُ فِی عَیْنِی صِغَرُ الدُّنْیَا فِی عَیْنِهِ إِلَی أَنْ قَالَ وَ کَانَ یَفْعَلُ مَا یَقُولُ وَ لَا یَقُولُ مَا لَا یَفْعَلُ إِلَی أَنْ قَالَ فَعَلَیْکُمْ بِهَذِهِ الْأَخْلَاقِ فَالْزَمُوهَا وَ تَنَافَسُوا فِیهَا؛ (همان، ج 12، ص 205) در گذشته برادری دینی داشتم. او در چشم من بزرگ بود از آنجا که دنیا در چشم اش کوچک بود. تا اینکه فرمودند: او همواره آنچه می گفت عمل می کرد و آنچه عمل نمی کرد نمی گفت. تا آنجا که فرمودند: بر شما باد به این اخلاق، پس آن را رعایت کرده، همه همت خود را برای آن بکار برید.»
 
پی نوشت ها:
1. مستدرک الوسائل، ج 12، ص 206؛ غررالحکم، ص 458.
2. غرر الحکم، ص 77.
3. همان، ص 332.
4. الکافی، ج 1، ص 44.
5. غررالحکم، ص 46.
6. همان، ص 45.
7. بحارالأنوار، ج 69، ص 223 و ج 97، ص 83.
8. مستدرک الوسائل، ج 12، ص 205.
9. همان.
10. مجموعة ورام، ج 1، ص 239.
11. مستدرک الوسائل، ج 12، ص 206.
http://najiforum.ir/thread-22330.html
لینک مرجع