انجمن علمی عمومی ناجی

نسخه‌ی کامل: قاصدک
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
 
 
 [تصویر:  add-head.png]   
  چطور شروع کنم چه سخت است شروع بحثی که پایان یافتهداستانی دارممثل همیشه یکی بود و دیگری نبوداز قضا قاصدکی هم صحبت افتابگردانی شدبحثشان شیرین بود لحظات زیبا بود خاطرات ماندنیتا سرو کله وابستگی ها پیدا شد
[تصویر:  5.223.medium.aspx][تصویر:  5.223.medium.aspx][تصویر:  5.223.medium.aspx]
قاصدک میدانست که همه هستی گل عشق او خورشید استو خوب میفهمید گر نباشد عاشق  خورشید فردایش به غم خواهد نشستپس چو این میدانستترک گل کرد و پرید اوج گرفت تا به افقهمه امیدش اما گل ماندن او بوداینکه شاداب باشد
[تصویر:  5.223.medium.aspx][تصویر:  5.223.medium.aspx]
گل بماند نه به عمر بلکه به ذاتکوله بار دلواپسی اش سنگین بودکنج دیواری نشستباز بر بی کسی خود خندیدو دگر باز نگشت...
   [تصویر:  5.223.medium.aspx][تصویر:  5.223.medium.aspx][تصویر:  5.223.medium.aspx]   
[تصویر:  babol102.gif]    
ا

 

 

 
لینک مرجع