انجمن علمی عمومی ناجی

نسخه‌ی کامل: مبارزه با استرس و افسردگی ... بینیم بابا !
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
روش هـای مبارزه با استـرس و افسـردگی

آدم معمولا با استرس به دنیا می آید!
از همان زایشگاه که خانه گرم و نرم رحم مادرش را باید ول کند و غلفتی برود وسط بازوهای دکتر سبیل کلفت.همان جا اولین شوک و استرس وارد میشود و هر چه سن آدم بالاتر می رود، میزان استرس آدم هم بالاتر می رود و جنس آنها هم جدی تر و ویرانگر تر…

عوامل استرس زا را معمولا نمی توان از بین برد!
فقط می شود استرس را کنترل کرد. داستان مثل هم اتاق شدن با یک الاغ چموش است که لگد می اندازد و به هیچ صراطی مستقیم نمی شود که لگد نزند. این وسط شما هستید که خودتان را باید در برابر ضرباتش محافظت کنید. از او دور شوید، خودتان را سفت بگیرید، دستتان را جلوی جاهای حساستان بگذارید که آسیب نبینند. 
حالا این شما و این هم روشهای کنترل و مدیریت استرس:
 
 
اول - از استرسهایتان حرف بزنید :

یک آدم صبور و دهن قرص گیر بیاورید و کل بدبختی ها و جفتکهایی که از الاغ زندگی خورده اید را با او تقسیم کنید. بازگو کردن مشکلات، وزن آنها را کم میکند. علاوه بر آن معمولا وقتی سفره دلتان را جلو کسی باز می کنید، او هم سفره خودش را برایتان باز میکند و یحتمل میفهمید که شما در این دنیا، تنها آدم کتک خورده نیستید و این یعنی آرامش!

دوم - فقط به زمان حال فکر کنید :

گذشته تان و آینده تان را خیلی جدی نگیرید. اصلا پاپیچ خرابکاریها و کوتاهی هایی که در گذشته در حق خودتان کرده اید، نشوید. همه همینطور بوده اند و انگشت فرو کردن در زخمهای قدیمی، هیچ فایده ای جز چرکی شدن آنها ندارد. آینده را هم که رسما باید به هیچ کجایتان حساب نیاورید. ترس از حوادث و رخدادهای احتمالی، حماقت محض است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) فکر هر چیزی، از خود آن چیز، معمولا سخت تر و دردناک تر است (گردآوری :‌ انجمن ناجی)

سوم - به خودتان استراحت بدهید :

حالا می گویم استراحت، فکرتان نرود سمت یک ماه عشق و حال وسط سواحل هاوایی. وسط همه گرفتاریها و استرسها و بدبختی ها، آدم میتواند به خودش یک مرخصی چند ساعته بدهد. کمی تنهایی، کمی بچگی کردن، کمی خریت یا هر چیز نامتعارفی که شاید دوست داشته باشید. که کمی از دنیای واقعی دورتان کند و خستگی را بگیرد. مثل نهنگ ها که هر از چندگاهی به بالای آب می آیند و نفسی تازه می کنند و دوباره به زیر آب برمی گردند.
 
 
چهارم - تن تان را بجنبانید :

ورزش قاتل استرس است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) لزومی هم ندارد که وقتی می گوییم ورزش، خودتان را موظف کنید روزی هزار بار وزنه یک تنی بزنید و به اندازه گوریل بازو دربیاورید. همچین که یک جفتک چارکش منظم و خفیف در روز داشته باشید، کلی موثر است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) از من به شما نصیحت.
 
پنجم - واقع بین باشید :

ما ملت شریف، بیشتر استرسمان بابت چیزهایی است که کنترلی روی آنها نداریم. داستان مثل آمپول زدن میماند. وقتی اصغر آمپول زن، قرار است ماتحت مریض را نوازش کند، حتما این کار را می کند و حالا اگر عضله آنجایت را بخواهی سفت کنی، هیچ خاصیتی ندارد الا اینکه درد آمپول بیشتر می شود. گاهی مواقع باید واقع بین بود و عضله هایت را شل کنی که دردش کمتر شود.

ششم - زندگی تان، میدان و مسابقه اسب دوانی نیست :

خودتان را دائم با دیگران مقایسه نکنید. مقایسه کردن و “رقابت پیشگی†، استرس زا است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) اینکه زری فوق لیسانس دارد و من ندارم و قاسم لامبورگینی دارد و من ندارم و منوچهر فلان دارد و من ندارم، شما را دقیقا می کند همان اسب مسابقه که همه عمرش را بابت هویج سر چوب، دویده و به هیچ کجا هم نرسیده. زندگی مسخره تر از چیزی است که شما فکرش را می کنید. هیچ دونفری لزوما نباید مثل هم باشند. خودتان باشید.

هفتم - از مواجهه با عوامل “ترس زا†هراس نداشته باشید :

مثال ساده آن، دندان پزشک است (گردآوری :‌ انجمن ناجی)وقتی دندان خراب دارید، یک کله پیش دکتر بروید و درستش کنید. نه اینکه مثل بز بترسید و یک عمر را از ترس دندان پزشک، با درد آن بسازید و همه لقمه هایتان را با یکطرفتان بجوید. نیم ساعت جنگیدن با درد، بهتر از یک عمر زندگی با ترس درد است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) ترس،  استرس میزاید.
 
هشتم - خوب بخورید و بخوابید و شعارتان بی خیال دنیا  باشد : (گور بابای ...)  تصویر: images/smilies/4.gif

آدمی که درست نخوابد و نخورد، مغزش درست کار نمی کند.مغز علیل هم، عادت دارد همه چیز را سخت و مهلک نشان دهد. آدم وقتی گرسنه و خسته است، یک وزنه یک کیلویی را هم نمی تواند بلند کند، چه برسد به یک فکر چند کیلویی..
 
نهم - بخندید، همه مشکل دارند :

من دارم، شما هم دارید. همه بدبختی داریم، گرفتاری داریم و این موضوع تابع محل جغرافیایی آدمها هم نیست. یاد بگیرید بخندید. به ریش دنیا و مشکلات بخندید. به بدبختی ها بخندید. به من که دو ساعت صرف نوشتن این موضوع کردم، بخندید. به خودتان بخندید. دو بار اولش سخت است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) اما کم کم عادت میکنید و می بینید که رابطه خنده و گرفتاری، مثل رابطه خیار است و سوختگی پوست. درمانش نمی کند اما دردش را کم میکند.

یک چیزی هم اضافه کنم و بروم. شرط می بندم عکس العمل پنجاه درصد از خواننده ها نسبت به این توصیه ها این است:

برو جلو بوق بزن بابا.دلت خوشه.تا اینجا تو گرفتاری ام اونوقت میگه پاشو ورزش کن، بخند.این حرفها مال ماها نیس. همش تئوریه.بیا دو دقیقه جای من باش ببین میتونی…


این حرف فقط عناد با خودتان است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) همه فکر میکنند که مشکلات خودشان، بزرگترین و کشنده ترین مشکلاتی هستند که انسان میتواند آنها را داشته باشد. توصیه ها را جدی بگیرید حتی اگر همین دو دقیقه پیش، پاهایتان را روی مین از دست داده اید و خانه تان را بانک مصادره کرده و دیروز هم از کار اخراج شده اید و دوازده سر عائله دارید و دویست میلیون تومان چک تان هم دارد برگشت میخورد.


Heart انجمن ناجی Heart
لینک مرجع