انجمن علمی عمومی ناجی

نسخه‌ی کامل: از نامه های بابا لنگ دراز به دخترش جودی ابوت
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
* از نامه های بابا لنگ دراز به دخترش جودی ابوت**
 
[تصویر:  najiforum_جودی-ابوت.jpg]
 
جودی!! کاملا با تو موافق هستم که عده ای از مردم هرگز زندگی نمی کنند و زندگی را یک مسابقه دو میدانند و می خواهند هرچه زودتر به هدفی که درافق دور دست است دست یابند و متوجه نمی شوند که آنقدرخسته شده اند که شاید نتوانند به مقصد برسند و اگرهم برسند ناگهان خود را در پایان خط می بینند.
در حالی که نه به مسیر توجه داشته اند و نه لذتی از آن برده اند.
دیر یا زود آدم پیر و خسته می شود در حالی که از اطراف خود غافل بوده است (گردآوری :‌ انجمن ناجی)
آن وقت دیگر رسیدن به آرزوها و اهداف هم برایش بی تفاوت می شود و فقط او می ماند و یک خستگی بی لذت و فرصت و زمانی که از دست رفته و به دست نخواهد آمد…..
جودی عزیزم! درست است، ما به اندازه خاطرات خوشی که از دیگران داریم آنها را دوست داریم و به آنها وابسته می شویم.
هرچه خاطرات خوشمان از شخصی بیشتر باشد علاقه و وابستگی ما بیشتر می شود.
پس هرکسی را بیشتر دوست داریم و می خواهیم که بیشتر دوستمان بدارد باید برایش خاطرات خوش زیادی بسازیم تا بتوانیم دردلش ثبت شویم.

راز آرامش در خوب بودن است ! 
راز آرامش در اینه که زندگی رو خوب ببینی ، برای دیگران خوبی بخوای!


Heart انجمن ناجی Heart
لینک مرجع