انجمن علمی عمومی ناجی

نسخه‌ی کامل: دنیای رنگی
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
[تصویر:  najiforum_download-1-_867c5.jpg]

دنیای من آمیخته از رنگ هاییست که تــــو را به خاطر می آورند…


خدایا تو خودت دنیایم را رنگی آفریدی؛ اما خوب میدانی که من دوست دارم در

 انتهای این دنیای رنگی،

یکرنگ بمانم با تــــــــو و تمام بندگان خوبت…


***********************
Heart انجمن ناجی Heart

 
[تصویر:  najiforum_IMG-۲۰۱۴۰۹۲۲-۲۳۴۷۵۸-12-.jpg]

 
طفلک! گناه دارد…شهرم را میگویم…

سالهاست که گم شده !

هیچکس نمیشناسش!

شهرمن تغییر کرده…تغییرش داده اند…!

آنهایی که تغییرش دادند…اول خود تغییر کردند,دیدند با شهر نمیسازند,آن را هم عوض کردند…

خود گم شدند شهر من را هم گم کردند!

اینجا همان شهرمن نیست…شهرمن که اینجور نبود!

کوچک بود,درست!اما دلی به وسعت بی انتها داشت…

اینجا آدمهایش یک رنگ بودند,رنگ عوض کردند..می گفتند رنگین کمانی بودن مد شده است!!

شهرمن کوچک بود,سرش گیج رفته بود ازاین همه رنگ…!

گذشت….

شهرکوچکم داشت عادت میکرد به هفت رنگ بودن که بازهم…مد جدید آمد!

بی رنگی!

مردم,بی رنگ شدند.

شهرم میگفت:کاش همان رنگین کمان می ماندند,حداقل امیدی بود,برای پیدا کردن رنگی خوب…!

میگفت:خوب میدانم بی رنگ که بشوند هیچ راه برگشتی نیست

مردم می گفتند بی رنگی که بهتر است,لازم نیست هرروز دنبال رنگ روی مد باشی برای حفظ آبرو!

راست می گفتند,برایشان بهتربود…

شهرم میگفت:بی رنگی یعنی بی تفاوتی محض…!

حق با او بود,تازه فهمیدم بی رنگ که باشی یعنی بی تفاوت شده ای,نسبت به هرچه دور و برت هست!

بی رنگی یعنی مرگ رنگها..یعنی مرگ من…تو…مرگ شهرمان! اینجا همه,رنگ بی رنگی اند…!

من و شهرم در ظاهر بی رنگ شده ایم,اما دلمان همچنان پررنگ برای بیچارگی مردم شهرمان میسوزد.


 
زندگی زیباست…
و هر روزش آغازی دوباره ،برای استفاده از فرصت ها و جبران گذشته…
زندگی زیباست…
به سادگی و لطافت شبنمی نشسته بر برگی سبز…
و با اندکی زبری به زبری حاشیه های برگ گل رُز…
اما با دور نمایی زیبا و فراموش نشدنی،با صحنه های رنگارنگ و دل نشینش…
بی سایه، بی غم…
با اندکی پستی و بلندی…
کسی چه می داند ؟همیشه آنگونه که میخواهیم نیست…
و هرچه میخواهیم به دست نمی آید…
هجران ها هم حکمتی دارند…
اما زندگی همچنان زیباست،می توان خاطراتی خوب در ذهن حک کردو باقی را دور ریخت…
یاد زیبایی های زندگی تا پایان عمر نشاط و سرزندگی به دنبال دارد…
پاییز را هم می توان زیبا دید،نگو خزان است و زردی،اتفاقات هم حکمت خاص خود را دارند،همانطور که شاخه های خشک مجموع صدای دل نشین ِ قدم هایمان را می سازند،خش خش برگ ها هم زیباست،اگر بخواهیم…
مشکل همیشه هست،نگاه ماست که به آن قیمت و تخفیف می دهد،باید دید و نگرش عوض شود.نگاه کردن از قابی دیگر به زندگی هم جذابیت و سودمندی اثر بخشی را برایمان به ارمغان می آورد.این راهیست برای غلبه بر مشکلات و نهایت پیروزی و شادکامی…
گاه باید مسیر خود را عوض کنیم همیشه یک راه پاسخگو نیست جرات انتخاب روشی جدید را داشته باشیم،شاید اینگونه پیروز شدیم. راه های حل مشکلات زیاد است وهمه کلیدی به دستمان خواهند داد،و البته به شرط آن که ریسمان امید و هدفهایمان گسیخته نشود،بپذیریم که مسئول اعمالمان خودمان هستیم و خالق ِ یکتا، بی حساب و کتاب ما را رها نخواهد کردو نظاره گر و دست گیر ماست تنهایمان نمیگذاردچه در سختی وچه در شادی،بدانیم هرچه انجام میدهیم ثبت خواهد شد.
و خوبی و نیکی کردن را فراموش نکنیم .آری اینگونه است رسیدن به اوج…
باید بخواهیم
نهراسیم
بتوانیم
ببینیم
تلاش کنیم
فردا را بخواهیم
از گذشته به جز تجربیاتش مابقی را دور ریزیم…
آری،زندگی با همه سختی ها و مشکلاتش باز هم زیباست، رنگارنگ و شیرین…


 
لینک مرجع