سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل
بیرون نمی توان کرد إلّا به روزگاران
"سعدی"
گفتی: «به روزگاران مهری نشسته...» گفتم:
بیرون نمی توان کرد «حتّی» به روزگاران
"محمدرضا شفیعی کدکنی"
تالار گفتگوی ناجی
(۲۶-۴-۱۳۹۳ ۰۲:۵۹ عصر)'yasna' نوشته شده توسط: [ -> ]
سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل
بیرون نمی توان کرد إلّا به روزگاران
"سعدی"
گفتی: «به روزگاران مهری نشسته...» گفتم:
بیرون نمی توان کرد «حتّی» به روزگاران
"محمدرضا شفیعی کدکنی"
تالار گفتگوی ناجی
گفتند به روزگاران مهری نشسته بر دل
بیرون نمی توان کرد الا به روزگاران
گویم که:
راحت زخاطرم رفت ، مهر زیباییش را
روزگار نه ! تعدل نه ! یک آن ! همان را!
سوزاندمش...
وقتی دیدم محبت کجش را ...