۳-۱-۱۳۹۳, ۱۲:۳۵ صبح
نقش روانشناسی در مدیریت فردی و رشد و پیشرفت و موفقیت
شناخت روانشناسی و مهارت برنامه ریزی و تشخیص بر مبنای آن برای مدیران در هر سطح کاری از اهمیت خاصی برخوردار است (گردآوری : انجمن ناجی) بدیهی است كه هر اندازه مدیران بر مباحث روانشناسی و رفتار سنجی تسلط داشته باشند آنان قادر خواهند بود كه مدیریت موثرتری را در ارتباط با افراد مجموعه و تاثیر پذیرشان به پیش ببرند. تعهد + تخصص
روح و روان انسانها سرچشمهای است از انرژی که انگیزه، اشتیاق، پیشرفت و افتخارات از آن برمیخیزد و افراد را قادر میسازد کارهای ارزندهای به ثمر برسانند. این آرزوی هرمدیر است که با ایجاد انگیزه در مجموعه خود، نیروی درونی و نهفته آنان را از قوه بهفعل درآورد و محیطی پرتحرک و بانشاط برای تجلی بهترین استعدادها فراهم کند. از همین جا نقش فرد و ویژگیهای شخصیتی و رفتاری او بهعنوان یک انسان در مجموعه، مورد توجه خاص و ویژهای قرار گرفت و برای توفیق در این زمینه، علم روانشناسی با تمام ظرافت و توانمندی خود به یاری حوزه مدیریت آمد.
رفتار آدمی تابع اندیشهها، احساسات، انگیزهها، خواستهای درونی و عوامل عاطفی و پرورشی اوست که در موقعیتهای مختلف بهصورتهای گوناگون ظاهر میشود. برای آشنایی با ابعاد مختلف وجود آدمی و ایجاد یک ارتباط بهتر و ایجاد انگیزش و حفظ و تامین بهداشت روانی در افراد، آشنایی با علم روانشناسی و علوم رفتاری امری لازم و ضروری است (گردآوری : انجمن ناجی)
در مدیریت، راهبردهای روانشناسی از قبیل: شناخت تفاوتهای فردی، استعدادها، عوامل انگیزشی، برقراری روابط انسانی، چگونگی تشویق و تنبیه و... مدیران را در پیوند بیشتر با کارمندان و همتایان آنان یاری میدهد و پیبردن به شیوههای نفوذ و برقراری ارتباط سازنده و سبکهای رهبری آنان را از حالت خشک و بیروح مدیریت به سمت مدیریت بانشاط و پرتحرک و شور و اشتیاق، انگیزش، آرامش، پویایی، نوآفرینی و تغییر و تحول در کل سازمان تحت پوشش خود و در نهایت بالابردن کیفیت و بهرهوری سوق میدهد.
مدیریت فرآیندی است اجتماعی که با بهکارگیری مهارتهای علمی، فنی و هنری کلیه نیروهای انسانی و مادی را سازماندهی و هماهنگ کرده و با استفاده از راهبردهای روانشناسی و برقراری روابط انسانی و فراهمآوردن زمینههای انگیزش و رشد از طریق نیازهای منطقی فردی و گروهی به اهداف جمعی کمک میکند.
امروزه بروز مشکلات و فشارهای روحی و روانی ناشی از زندگی ماشینی روابط همه افراد را تحتالشعاع خود قرار داده است که برای کاهش اینگونه فشارها و اضطرابها، تکنیکهای علوم رفتاری در روانشناسی میتواند مددرسان و یاریدهنده همه افراد در سازمانها و خصوصا مدیران باشد.
روابط انسانی به معنای برقراری رابطه مثبت، هدفدار و سازنده با پذیرش شخصیت، تفاوتهای فردی و نیازهای افراد سازمان و علاقهمندبودن به نیازها، علایق، استعدادها و تواناییهای آنان است که توجه به این موارد استفاده از تکنیکهای مهم در علم روانشناسی است (گردآوری : انجمن ناجی) رابطه انسانی با دلسوزی و احساس مسوولیت نسبت به افراد و ایجاد جو اجتماعی در شرایط مطبوع و خوشایند و همراه با محیط تفاهم و درک متقابل بهوجود میآید. روابط انسانی در دیدگاههای مختلف مورد بررسی قرار گرفته است (گردآوری : انجمن ناجی) از نظر دیدگاه جامعهشناسی، ارتباطهای انسانی و شیوه مشترک زندگی و آگاهی از هدف، سه عامل سازنده جامعه به حساب میآید.
ازدیدگاه روانشناسی اجتماعی مساله عمده انسان، بقا نیست؛ بلکه یادگرفتن نحوه زیستن باخودش است، انسان حاصل روابط و پیوندهایش با دیگران است و اگر قرار باشد شناختی از وی به دست آوریم، باید او را در این چارچوب بشناسیم.
فاطمه بوجاریفرد/دکتر محمود ساعتچی
شناخت روانشناسی و مهارت برنامه ریزی و تشخیص بر مبنای آن برای مدیران در هر سطح کاری از اهمیت خاصی برخوردار است (گردآوری : انجمن ناجی) بدیهی است كه هر اندازه مدیران بر مباحث روانشناسی و رفتار سنجی تسلط داشته باشند آنان قادر خواهند بود كه مدیریت موثرتری را در ارتباط با افراد مجموعه و تاثیر پذیرشان به پیش ببرند. تعهد + تخصص
روح و روان انسانها سرچشمهای است از انرژی که انگیزه، اشتیاق، پیشرفت و افتخارات از آن برمیخیزد و افراد را قادر میسازد کارهای ارزندهای به ثمر برسانند. این آرزوی هرمدیر است که با ایجاد انگیزه در مجموعه خود، نیروی درونی و نهفته آنان را از قوه بهفعل درآورد و محیطی پرتحرک و بانشاط برای تجلی بهترین استعدادها فراهم کند. از همین جا نقش فرد و ویژگیهای شخصیتی و رفتاری او بهعنوان یک انسان در مجموعه، مورد توجه خاص و ویژهای قرار گرفت و برای توفیق در این زمینه، علم روانشناسی با تمام ظرافت و توانمندی خود به یاری حوزه مدیریت آمد.
رفتار آدمی تابع اندیشهها، احساسات، انگیزهها، خواستهای درونی و عوامل عاطفی و پرورشی اوست که در موقعیتهای مختلف بهصورتهای گوناگون ظاهر میشود. برای آشنایی با ابعاد مختلف وجود آدمی و ایجاد یک ارتباط بهتر و ایجاد انگیزش و حفظ و تامین بهداشت روانی در افراد، آشنایی با علم روانشناسی و علوم رفتاری امری لازم و ضروری است (گردآوری : انجمن ناجی)
در مدیریت، راهبردهای روانشناسی از قبیل: شناخت تفاوتهای فردی، استعدادها، عوامل انگیزشی، برقراری روابط انسانی، چگونگی تشویق و تنبیه و... مدیران را در پیوند بیشتر با کارمندان و همتایان آنان یاری میدهد و پیبردن به شیوههای نفوذ و برقراری ارتباط سازنده و سبکهای رهبری آنان را از حالت خشک و بیروح مدیریت به سمت مدیریت بانشاط و پرتحرک و شور و اشتیاق، انگیزش، آرامش، پویایی، نوآفرینی و تغییر و تحول در کل سازمان تحت پوشش خود و در نهایت بالابردن کیفیت و بهرهوری سوق میدهد.
مدیریت فرآیندی است اجتماعی که با بهکارگیری مهارتهای علمی، فنی و هنری کلیه نیروهای انسانی و مادی را سازماندهی و هماهنگ کرده و با استفاده از راهبردهای روانشناسی و برقراری روابط انسانی و فراهمآوردن زمینههای انگیزش و رشد از طریق نیازهای منطقی فردی و گروهی به اهداف جمعی کمک میکند.
امروزه بروز مشکلات و فشارهای روحی و روانی ناشی از زندگی ماشینی روابط همه افراد را تحتالشعاع خود قرار داده است که برای کاهش اینگونه فشارها و اضطرابها، تکنیکهای علوم رفتاری در روانشناسی میتواند مددرسان و یاریدهنده همه افراد در سازمانها و خصوصا مدیران باشد.
روابط انسانی به معنای برقراری رابطه مثبت، هدفدار و سازنده با پذیرش شخصیت، تفاوتهای فردی و نیازهای افراد سازمان و علاقهمندبودن به نیازها، علایق، استعدادها و تواناییهای آنان است که توجه به این موارد استفاده از تکنیکهای مهم در علم روانشناسی است (گردآوری : انجمن ناجی) رابطه انسانی با دلسوزی و احساس مسوولیت نسبت به افراد و ایجاد جو اجتماعی در شرایط مطبوع و خوشایند و همراه با محیط تفاهم و درک متقابل بهوجود میآید. روابط انسانی در دیدگاههای مختلف مورد بررسی قرار گرفته است (گردآوری : انجمن ناجی) از نظر دیدگاه جامعهشناسی، ارتباطهای انسانی و شیوه مشترک زندگی و آگاهی از هدف، سه عامل سازنده جامعه به حساب میآید.
ازدیدگاه روانشناسی اجتماعی مساله عمده انسان، بقا نیست؛ بلکه یادگرفتن نحوه زیستن باخودش است، انسان حاصل روابط و پیوندهایش با دیگران است و اگر قرار باشد شناختی از وی به دست آوریم، باید او را در این چارچوب بشناسیم.
فاطمه بوجاریفرد/دکتر محمود ساعتچی