پرسش:
قـرآن بـراى كـار بد و ظلم و كفر روى مجازات ابدى و جاويدان تكيه مى كند اين سئوال هست كه چـگـونه عذاب جاودانه در برابر گناه محدود با اصل عدالت خدا سازگار است ؟كسى كه دوران طـغـيان و سركشى و تجاوزش حداكثر از هشتاد يا يكصد سال تجاوز نمى كند چرا هميشه بايد در آتش و مجازات شكنجه ببيند ؟
پاسخ:
هنگامى كه پاداش و كيفر , نتيجه و اثر خود عمل آدمى باشد مساله مساوات و برابري از نظر كميت و كـيفيت مطرح نخواهد بود اى بسا عمل به ظاهر كوچكى كه اثرش يك عمر محروميت و شكنجه و نـاراحتى است ( البته كوچك از نظر مقدار زمان است و گرنه كارها و گناهانى كه باعث خلود در عذاب مى گردد حتما كوچك از نظر كيفيت و اهميت نخواهد بود ) البته مجازات ابدى و جاويدان مـنـحصر به كسانى است كه تمام روزنه هاى نجات را به روى خود بسته اند و عالما و عامدا غرق در فـسـاد و تـباهى و كفر و نفاق گشته اند ولى اين هم اشتباه است كه بعضى خيال مى كنند مدت و زمـان كـيـفـر بـايد به اندازه مدت و زمان گناه باشد زيرا ميان گناه و كيفر رابطه زمانى نيست بـلكه رابطه كيفى است يعنى مقدار زمان مجازات تناسب با كيفيت گناه دارد نه مقدار زمان آن ( مـثلا ) كسى ممكن است در يك لحظه دست به قتل نفس بزند و طبق پاره اى ازقوانين محكوم به زندان ابد گردد در اين جا زمان گناه تنها يك لحظه بوده در حالى كه مجازات آن گاهى هشتاد سال زندان خواهد بود .
پرسش:
چگونه با عدل و رحمت و كرم خدا سازگار است كسي را كه فرضاً پنجاه سال در دنيا زندگي كرده و به گناه پرداخته، اما گناهان متوجه خدا بوده، به شقاوت ابدي دچار كند؟
پاسخ:
بين گناه و عذاب اخروي رابطه تكويني وجود دارد؛ نه اين كه از امور اعتباريات و قراردادي باشد كه در اين صورت جاي اين پرسش باقي است كه چرا در قرارداد بين جرم و كيفر تناسبي نيست، اما در اين جا ميگوييم: اصلاً قراردادي نيست، بلكه رابطه تكويني است و مانند اين در امور تكوينيات بسيار است، مثل اين كه: در يك لحظه سنگي به چشم فردي اصابت ميكند و بر اثر آن او تا پايان زندگي، از نعمت بينايي محروم ميشود. چرا چنين است؟ پاسخش اين است كه بين كوري چشم و اصابت سنگ رابطه تكويني وجود دارد و قراردادي نيست. زندگي آخرت معلول، يا محصول و ثمره زندگي دنيوي است (الدّنيا مزرعة الآخرة) هر چه در اين جا كاشته شود، در آن جا محصولش برداشت خواهد شد. قرآن ميگويد: كساني كه از ياد خدا غافل ميشوند، بدين جهت در فرداي قيامت نابينا محشور ميگردند. اينها در قيامت لب به اعتراض ميگشايند و ميگويند: خدايا! ما در دنيا چشم داشتيم و بينا بوديم، پاسخ ميشنوند: آري در دنيا چشم داشتيد، ولي براي آخرت خود از پيش بينايي آماده نكردهايد.(1)
برخي از متفكّران گفتهاند كه رابطه اعمال ما در دنيا و زندگي اخروي (سعادت و شقاوت ابدي و عذابها يا نعمتهاي اخروي) بالاتر از رابطه تكويني است و از نوع تجسّم اعمال است، زيرا رابطه تكويني، از نوع رابطه علت و معلول است، در حالي كه در تجسّم اعمال، عمل انسان در قيامت تجسم مييابد، نه نتيجه يا معلول آن. در اين صورت جاي اشكال نخواهد بود كه چه تناسبي بين عمل محدود ما در دنيا با پاداش يا جزاي نامحدود در آن جهان خواهد بود.
بنابر تجسم اعمال، اعمال ما دو صورت دارد: صورت ظاهري در دنيا به نمايش در ميآيد و صورت واقعي در آن دنيا آشكار ميشود و حقيقت اعمال به ما نشان داده ميشود.
در برخي آيات اين حقيقت تأييد شده است، مثلاً در مورد كسي كه مال يتيم ميخورد، قرآن ميگويد كه: درون خود آتش ميريزد و آتش ميخورد و حقيقت اين آتش سوزناك در آخرت به انسان نشان داده ميشود و به انسان همان را كه خورده است، ميخورانند. آن كس كه تمام عمرش در اين جهان، انساني پليد بوده و كارهاي زشت انجام داده است، در تمام عمرش در آن سرا، بدبخت خواهد بود. ابدي بودن، لازمه آن جهان است، همان گونه كه محدوديّت لازمه اين جهان است و اين مسئله فرقي در حقيقت عمل ايجاد نميكند.
پي نوشتها:
1. طه (20) آيات 126 - 124.
پرسش:
قـرآن مـى گـويـد هر كس كار بدى انجام دهد جز به مقدار آن كيفر نخواهد ديد و اين با واجب شـدن شـصت روز , روزه به عنوان كفاره در مقابل خوردن يك روز روزه ماه رمضان و مجازاتهاى ديگرى در دنيا و آخرت از اين قبيل سازگار نيست ؟
پاسخ:
مـنظور از مساوات ميان گناه و كيفر مساوات عددى نيست , بلكه كيفيت عمل را نيزبايد در نظر گرفت خوردن يك روز روزه ماه مبارك رمضان با آن همه اهميتى كه دارد مجازاتش تنها يك روز كفاره نيست بلكه بايد آنقدر روزه بگيرد كه اندازه احترام آن يك روز ماه مبارك بشود . بـه هـمـيـن دلـيل در بعضى روايات آمده كه كيفر گناهان در ماه رمضان بيش از ساير ايام است همانطور كه پاداش اعمال نيك در آن ايام بيشتر است تا آنجا كه مثلا يك ختم قرآن در اين ماه برابر با هفتاد ختم قرآن درماه هاى ديگر است .
پرسش:
چرا خداوند انسان را در برابر يك عمر شرك و كفر به عذاب ابدي مبتلا مي كند؟
پاسخ:
برخي از اعمال، ممكن است در يك يا چند لحظه صورت بگيرد؛ ولي آثار آن ابدي باشد؛ مثلاً اگر كسي تبري به قلب انساني بزند، او را در چند ثانيه ميكشد. در عين حال اين انسان ديگر زنده نميشود و براي هميشه از اين دنياميرود. وجدان قاتل نيز براي هميشه از اين حادثه متأثر است؛ هر چند كه حادثه در زماني كوتاه اتفاق افتادهاست (گردآوری : انجمن ناجی)
با فشار دادن يك كليد، ممكن است هزاران انسان بيگناه كشته شوند و مملكتي به آتش كشيده شود و... حال آياميتوان مجازاتي متناسب با زمان كليد زدن براي آن در نظر گرفت.
كفر و شرك - كه انكار حقايق عالم است - موجب محروميتهاي مختلف و هميشگي براي آدمي ميگردد كه ازجمله آنها محروم شدن از بهشت و ورود به دوزخ است (گردآوری : انجمن ناجی)
در روايتي(1) از حضرت علي(ع) آمده است، فردي يهودي نزد رسول اسلام(ص) آمد و همين موضوع را سؤال نمود، حضرت فرمودند: او در آتش هميشگي است بخاطر اينكه نيت داشته اگر براي هميشه در دنيا مي بود چنين مي كرد، پس بواسطه اين نيت جاودانه در عذاب خواهد بود و اين نيت او از عملش بدتر است (گردآوری : انجمن ناجی)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1) توحيد صدوق ص 398 حديث 14
پرسش:
چگونه عذاب جاودانه در برابر گناه محدود با اصل عدالت خدا سازگار است؟
پاسخ:
پرسشي مطرح است تحت اين عنوان كه: اين نابرابري ميان «گناه و مجازات» چگونه در كار خدا ممكن است؟ چگونه ميتوان پذيرفت كه انسان تمام عمر خود را كه حداكثر 80 سال يا 100 سال بوده كار خوب يا بد كرده است ميليونها سال يا بيشتر پاداش يا كيفر ببيند؟
البته اين مطلب در مورد پاداش چندان مهم نيست؛ زيرا بخشش و پاداش هر چه بيشتر باشد نشانه فضل و كرم پاداش دهنده است بنابراين جاي ايراد و خردهگيري نيست. اما در مورد كار و گناه و ظلم و كفر اين سؤال هست كه چگونه عذاب جاودانه در برابر گناه محدود با اصل عدالت خداسازگار است؟ كسي كه دوران طغيان گري و سركشي و تجاوزش حداكثر از يك صد سال تجاوز نميكند، چرا هميشه بايد در آتش و مجازات شكنجه ببيند؟ آيا عدالت ايجاب نميكند كه يك نوع تعادل بين گناه و كيفر آن برقرار باشد؟
در پاسخ اين پرسش ميگوييم: اولاً: مجازات ابدي و جاويد، منحصر به كساني است كه تمام روزنههاي نجات را به روي خود بستهاند، و عالماً و عامداً غرق در فساد و تباهي و كفر و نفاق گشتهاند. سايه شوم گناه تمام قلب و جان آنها را پوشانيده است و در حقيقت به رنگ گناه و كفر در آمدهاند.
ثانياً: اين اشتباه است كه برخي خيال ميكنند كه مدت و زمان كيفر بايد به اندازه مدت و زمان گناه باشد. زيرا رابطه ميان گناه و كيفر رابطه زماني نيست بلكه رابطه كيفي است (گردآوری : انجمن ناجی)
يعني مقدار زمان مجازات تناسب با كيفيت گناه دارد، نه مقدار زمان آن. مثلاً كسي ممكن است در يك لحظه دست به قتل نفس بزند و طبق پارهاي از قوانين محكوم به زندان ابد گردد. در اينجا ميبينيم زمان گناه تنها يك لحظه بوده در حاليكه مجازات آن گاهي 80 سال زندان خواهد بود.
ثالثاً: مجازاتها و كيفرهاي رستاخيز بيشتر جنبه اثر طبيعي عمل و خاصيت گناه دارد. به عبارت روشنتر، رنجها و دردها و ناراحتيهايي كه گناهكاران در جهان ميكشند اثر و نتيجه اعمال خود آنها است كه دامانشان را فرا ميگيرد. در قرآن سوره يس، آيه 54 ميخوانيم:
«فاليوم لاتظلم نفس شيئاً و لاتجزون الا ما كنتم تعلمون».
(امروز (روز رستاخيز) به هيچ كس ستم نميشود و جز اعمال خود شما جزايي براي شما نيست).
در سوره قصص آيه 84 ميخوانيم:
«... فلا يجزي الذين عملواالسيئات الا ما كانوا يعلمون».
(به آنها كه بد انجام دادند جزايي جز اعمال آنها داده نميشود).
بسیار عالی
فقط آقا محسن اگر امکان داره منبع را هم قرار دهید
منبع پاسخ ها