انجمن علمی عمومی ناجی

نسخه‌ی کامل: سیری در عمر
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
 در این کره ی خاکی میلیاردها انسان زندگی میکنند ، میلیاردها انسان که هر یک به طریقی در حال زندگی کردن هستند ، که هر کسی خودش رو به طریقی مورد ستایش و تمجید قرار میده . عده ای به این میبالن که در جوونی  بهترین تفریحات رو داشتن ، عده ای به این میبالن که با سرشناس ترین انسان ها نشست و برخاست داشتن ، عده ای با این طرز فکر خوش هستند که خوش تیپ ترین در فامیل بودند و پیشنهاد های زیادی برای دوستی داشتند ،و عده ای هم مثل ما هستند  ، و البته این ما گفتن معناهای بسیاری داره ، چون انسان به این عادت داره که دیگران رو مورد قضاوت و بررسی قرار بده و خودش رو جدا از انسان های دیگه بدونه ،اما ما در این سفر جدا از دیگران نیستیم. با ما در این سفر همراه باشید ...همیشه تاکید ما بر درک این موضوع بوده، کدوم موضوع ؟ این که ما بیهوده و عبث آفریده نشدیم  ، نگاهی به آفرینش  آسمان ها و زمین ، نگاهی در کتب آسمانی ، نگاهی در خود و قابلیت هایی که داریم ، همه گواه از این موضوعه که خلقت ما بیهوده نبوده ، و خلقت تک تک ما دارای هدف و معنی بوده ، اما خیلی از ما این موضوع رو در شرایط مختلف فراموش میکنیم ، بد نیست نگاهی هم به آینده داشته باشیم .روح یک ماهیت خام داره ، شاید تنها چیزی که به طور غریزه ای در اون دمیده شده باشه خوردن شیر مادر باشه . همون طور که در قرآن کریم  میخونیم لحظه ی زندگی و لحظه ی مرگ ما انسانها در کتاب علم ازلی خداوند ثبت شده ، که قرآن کریم به کرار بر روی این قسمت تا کید داره .پس شروع و پایان زندگی ما بر روی این کره خاکی معلوم و تعیین شده است . اما بین این شروع و پایان یک فضایی خالی مونده ، اون فضا رو ما به اسم عمر میشناسیم . عمری که شاید بیست سال باشه ، شاید سی سال ، شاید هم صد سال . خود من و حتی خود شما دوست داریم اینطور فکر کنیم که هفتاد سال یا هشتاد سال رو خالص عمر میکنیم و در این سیر عمر هم هیچ اتفاقی برامون نمی افته .یک سوال؟ چیزی با ارزش تر از زمان هم در این دنیا وجود داره ؟ شاید بگین بله داره ، خانواده ،پول  ، همسر . اما آیا اگر زمانی برای استفاده از این ها نباشه ، آیا باز هم این ها معنا  پیدا میکنند ؟ به همین خاطره که هم من و هم شما نباید زمان رو از دست بدیم . همین الان ، تنها به لحظاتی که الان دارن سپری میشن فکر کنید . در هر ثانیه یک نفر این جهان خاکی رو ترک میکنه و به جز مقداری عکس و فیلم چیزی ازش باقی نمیمونه .اگر از اون دسته از آدم هایی باشین که به زندگی دیگران دقت میکنن به خوبی این رو متوجه میشید که هر یک به طریقی تحت تعلیمات و امتحاناتی قرار داریم که خودمون خواستار اون ها بودیم .آدمی عادت داره بگه خدا خواست این طور بشه ، اما در مواقع سختی دوست نداره بگه خودم خواستم و اینطوری شد ، انسانی در خانواده بسیار فقیر تحصیلات خودش رو ادامه میده و دکتر میشه ، انسانی مثل من  در یک شرایط خوب علاقه ای به تحصیلات نشون نمیده ، اولی دکتر میشه و من هیچ . در این شرایط من میگم خداوند خواست و به اینجا رسیدم . این کلام اشتباه نیست ، چون از خدا خواستم همیشه هر چیزی که صلاح میدونه رو برام رقم بزنه ، خداوند هم طبق تلاش ما این رو برامون رقم زد .اما اگر من هم تحصیلاتم رو به خوبی دنبال میکردم و دکتر میشدم ، اون موقع هم خداوند طبق تلاشم برای من بهترین شرایط رو ، اما طبق مسیر من برام رقم میزد . پس زندگی ما در تقابل دو طرفه با خداونده .انسان ها با اعمالشون آینده رو میسازن ، اعمال بد ما میتونه آینده رو برای ما مشکل تر کنه  ، و اعمال پسندیده ما میتونه زندگی رو راحت تر و معنوی تر کنه  .اما اینجا پایان ماجرا نیست . این صحبت من بر روی کاغذ یک معنی میده ، اما در دنیای واقعی به یک شکل دیگه خودش رو نمایان میکنه .عمر ما میتونه به نحوه های مختلفی سپری بشه ، هر یک از ما دارای جایگاهی و شغلی هستیم ، شاید حرفایی که الان میزنم کمی برای خود شما یا حتی خودم نا خوشایند باشه ، اما لازم میبینم اینارو عنوان کنم ، چون هر یک از ما باید یک خدا مرد باشیم ، یک انسان با خدا باشیم ، ما باید با دیگران فرق کنیم ، ما نباید خدارو فقط در لحظات خوب و ناب شکر گذار باشیم ، بلکه باید در تمام لحظات شاکر خداوند باشیم . در سیر عمری که تا به امروز داشتم ، اتفاق های بد زیادی دیدم ،و شاید شما هم شاهد لحظات سخت و دردناک بودین ....اما آیا همیشه اتفاق های بد ، مرگ و میر ، لحظات نا خوشایند ، همه و همه برای همسایه اتفاق میفته ؟ شاید ما روزی جای این افراد باشیم ، شاید به جای اینکه شاهد مرگ فردی باشیم ، روزی دیگران شاهد مرگ ما باشند ، شاید به جای اینکه ببینیم جوانی ام اس یا سرطان گرفته ، روزی خود ما این بیماری هارو بگیرم . شاید و شاید و شاید ....آیا برای این لحظات آماده هستیم ؟ آیا به این لحظات فکر کردیم ؟ این جهان دار مکافاته ، ما اینجا برای تعلیم دیدن و شناخت خود پا گذاشتیم ، روزگار معلم سخت گیری هستش ، که سخت گیری روزگار به نفع ما خواهد بود .کمی به بالاتر برگردیم ، گفتم : این صحبت من بر روی کاغذ یک معنی میده ، اما در دنیای واقعی به یک شکل دیگه خودش رو نمایان میکنه .اعمال خوب ما باعث میشن که به سمت خوبی ها پیش بریم و یک زندگی سالم تر رو تجربه کنیم ، اعمال بد ، مارو به سمت بدی ها و یک زندگی پوچ راهنمایی میکنه، اما این حرف من به این معنی نیستش که انسان های خوب لحظات سخت و تلخ رو تجربه نمی کنند ، به کرار شاهد بودیم انسان هایی که نزدیک به خداوند بودند بسیار بسیار بیشتر از انسان ها مادی گرا با سختی های زندگی رو به رو شدن ، علت این امر چیه ؟ یک معلم از شاگرد های ممتاز توقع بیشتری داره ، و سوالات سخت تری رو از اون ها میپرسه ، به تبع همین سخت گیری ها شاگردان ممتاز نمرات بالاتری رو کسب میکنند و تحصیلات خودشون رو زودتر و بهتر تمام میکنند ، هر چند سختی بیشتری کشیدند اما جایگاه بهتری رو تجربه میکنند و سختی هاشون با جایگاه های شیرین جبران میشه . نحوه ی بر خورد خداوند با بندگان خوبش هم به همین صورته ، اما میدونین فرق اصلی شاگرد خوب با شاگرد تنبل چیه ؟شاگرد تنبل همیشه بهونه میاره و همیشه از امتاحاناتش سرباز میزنه و کم پیش میاد که نمره ی خوبی رو بگیره ، اما شاگرد خوب ، در همه شرایط درسش رو میخونه و نمرات خوبی میگیره ، و اگر هم زمانی به دلیل مشکلاتی به دانشگاه نره ، استادش میدونه که این شاگرد اهل کلک و سرباز زدن از تحصیلاتش نیست ، به همین علت نمره قبولی رو به شاگردش میده ، چون به شاگرد خوبش ایمان داره.پس مطمئن باشین ،یک شاگرد خوب همچون انسان ، در محضر استادی همچون خدا ، هیچ گاه با یک شاگرد تنبل و خود پرست یکی نیست .اعمال ما در رقم زدن آینده ما نقش سازنده ای دارند ، آینده ی ما بر طبق اعمال ما ساخته میشن ، این روند رو مثل یک بازی مار پله تصور کنین ، شاید به راحتی به پایان برسین ، شاید در این سیر ، با تاس هایی که میندازین به موانع بزرگی برخورد کنین ، شاید از جدول های بالا به جدول های پایین سقوط کنین ، شاید هم با یک تاس خوب به یک نردبون برسین و چندین جدول رو بدون زحمت پشت سر بذارین . تاس انداختن با شماست ، اما محیط بازی رو خداوند طبق اعمال ، براتون طراحی میکنه . به عکس زیر توجه کنین .[تصویر:  84438587213985389056.jpg] هر یک از اشکال موجود در بازی رو یک اتفاق تصور کنین ، یکی رو دوستی با یک شخص بزرگ ، یکی خریدن اتومبیل ، یکی کسب روزی فراوان ، یکی تنگ دستی ، یکی خرید منزل ، یکی ورشکستگی ، یکی  سرطان خون ، یکی سرطان ریه ، یکی تصادف و قطع نخاع شدن ، چی شد ؟ بدتون اومد ؟ باز دوست دارین اتفاق های بد رو برای همسایه تصور کنین ؟ پس خداوند رو برای خوبی هاش میخواین ؟ یک خدا مرد ، یک عاشق واقعی ، عشقش هیچ وقت کم رنگ نمیشه ، حتی اگر عشقش بد ترین ضربه رو بهش بزنه ، اون رو با جان و دل می پذیره و بهش لبیک میگه .پس در همه حال خداوند رو فراموش نکنین ، در همه حال به یاد خداوند باشین ، و بدونین بخشی از سرنوشت به دست شما ساخته میشه و بخشی از اون به دست خداوند بزرگ متعال .با یک مثال زیبا بحث رو خاتمه میدم... زمانی که پای در وادی عشق خداوند متعال میذارین ، همچون یک پروانه ای هستین که به دنبال نور در تاریکی شب میگرده ، یک شمع سوزان رو از دور دست ها میبینه ، تلاش میکنه تا خودش رو به شمع نزدیک کنه ، از گرمای شمع لذت میبره ، میخواد که گرم تر شه ... و بی مهابا خودش رو به شمع میزنه ، اونجاست که بال هاش میسوزه و به زمین میفته ، اینجا همون لحظه سرنوشت سازه ، اگر فکر کنه تا الان شمعی در کار نبوده و اشتباه کرده خودش رو برای کسب روشنایی به آب و آتیش زده ، بازی رو باخته ، اما اگر در همون حال ، از اینکه در راه عشق به زمین خورده و شمع رو ستایش کنه ، اون لحظه است که به مقام قرب الهی نزدیک میشه.موضوع رو نگرفتین ؟ مسیر معنوی ما هم به همین صورته ، شما نور رو میبینین ، شاد و سرمست میشین ، هی از خدا بیشترش رو طلب میکنین ، و میخواین که شما رو به درگاهش راه بده ، در دعاهاتون از خدا میخواین که معنویت و نور باطن شما رو بیشتر و بیشتر کنه ، میخواین که از بندگان خاص خدا باشین ، اینجاست که باید این امتحان رو پس بدین : باید که جمله جان شوی ، تا لایق جانان شوی .و اینجا خداوند امتحان نهایی رو از شما میگیره ...شاید اون امتحان ، مرگ پدر باشه ، شاید بیماری سرطان باشه ،شاید هم نجات زندگی یک فقیر باشه و شاید هم ... اما اینجاست خیلی ها معنی این امتحان رو درک نمیکنن و عقب میکشن و فکر میکنن بازی رو باختن ،فکر میکنن تا به امروز خداوند به اعمال خوب اونا بی توجه بوده و خداوند اونارو فراموش کرده،  در صورتی که همین لحظه ، لحظه نهایی و درگاه ورود به مرتبه ی بالاتر بوده. البته این موضوع مبرا از جزای بد انسان ها مورد بررسی قرار گرفت ... 
 


 

 
لینک مرجع