انجمن علمی عمومی ناجی

نسخه‌ی کامل: داستان کوتاه لقمه حرام
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
مى‏گویند: حجّاج بن یوسف ثقفى که در پلیدى و خباثت نظیر نداشت به کوفه آمد و آنجا را از طرف عبدالملک مقرّ حکومت خود قرار داد،

به او گفتند: در این شهر، افرادى مستجاب الدعوه هستند.

گفت: همه آن‏ها را کنار سفره من حاضر کنید، همه را آوردند.

به آنان گفت: غذا بخورید، آن‏ها هم از آن سفره خوردند.

سپس به آنان گفت: بروید. چون رفتند،

به اطرافیانش گفت: با این غذاى حرامى که اینان خوردند، مطمئن باشید که دیگر دعایشان مستجاب نخواهد شد!


 استاد انصاریان
[تصویر:  flowers-glitter-pictures-034.gif]
 
 

 
لینک مرجع