۱۸-۱۰-۱۳۹۲, ۱۱:۳۷ عصر
در زمان حضرت عیسی(علیهالسلام)، زنی صالح و عابد، زندگی می کرد. وی وقتی زمان نماز فرا میرسید، هر کاری که داشت رها و به نماز مشغول میشد. روزی هنگام پختن نان، مؤذّن بانگ نماز فرا داد. زن نان پختن را رها کرد و به نماز مشغول شد؛ چون به نماز ایستاد،
شیطان در وی وسوسه کرد که: «تا تو از نماز فارغ شوی، نانها همه میسوزند.» زن به دل جواب داد: اگر همه نانها بسوزد بهتر است که روز قیامت تنم به آتش دوزخ بسوزد.
بار دیگر شیطان وسوسه کرد که: پسرت در تنور افتاد و سوخت، زن در دل جواب داد: اگر خدای متعال قضا را بر این قرار داده که من در حین نماز و پسرم به آتش دنیا بسوزد؛ من به قضای خدای تعالی راضی هستم و از نماز فارغ نمیشوم که خداوند خود، فرزندم را از آتش نگاه دارد.
شیطان در وی وسوسه کرد که: «تا تو از نماز فارغ شوی، نانها همه میسوزند.» زن به دل جواب داد: اگر همه نانها بسوزد بهتر است که روز قیامت تنم به آتش دوزخ بسوزد.
بار دیگر شیطان وسوسه کرد که: پسرت در تنور افتاد و سوخت، زن در دل جواب داد: اگر خدای متعال قضا را بر این قرار داده که من در حین نماز و پسرم به آتش دنیا بسوزد؛ من به قضای خدای تعالی راضی هستم و از نماز فارغ نمیشوم که خداوند خود، فرزندم را از آتش نگاه دارد.
شوهر زن به خانه آمد، زن را در حال نماز دید، و نانها را در حالی که نسوخته بودند در تنور دید. و فرزندش را دید که در آتش بازی می کند و یک تار مویش نیز نسوخته است، و به قدرت خداوند، آتش بر وی بوستان گشته است (گردآوری : انجمن ناجی)
چون نماز زن تمام شد، شوهر دست وی گرفت و نزدیک تنور آورد و در تنور نگریست، فرزند را به سلامت دید و نانها را نیز نسوخته دید. مرد در عجب ماند و خدا را شکر کرد، و زن نیز سجده شکر کرد.
مرد، به همراه فرزندش به نزد حضرت عیسی(علیهالسلام) رفت و جریان را به حضرت گفت. حضرت عیسی گفت: برو اززنت بپرس که چه معاملهای با خدا کرده است و چه رازی با خدا دارد؟
چرا که اگر مردی این کرامات را داشت به وی وحی میشد. شوهر نزد زن آمد و از راز این جریان پرسید. زن گفت:
- کار آخرت را در مقابل کار دنیا جلو انداختم.
- هرگز بدون طهارت نبودم.
- چون وقت نماز میشد همه کارها را رها میکردم و مشغول نماز میشدم.
- هر کس به من جفا میکرد و دشنام میداد، کینهای از وی به دل نمیگرفتم و به او پاسخی نمیدادم و به خدا واگذار میکردم.
- به قضای الهی راضی بودم.
- فرمان خدا را تعظیم داشته و اطاعت میکردم.
- بر مردم رحم داشتم .
- نماز شب و نماز ظهر را ترک نکردم.
حضرت عیسی(علیهالسلام) فرمود: اگر این زن مرد بود پیامبر میشد.(کنایه از این که این اعمال، کارهای پیامبران است (گردآوری : انجمن ناجی))
مسئله نسوختن طفل در تنور آتش، مسئلهای است که دو بار قرآن مجید بر آن شهادت داده است، یکی حضرت ابراهیم(علیهالسلام) در زمان نمرود و دیگر در مورد حضرت موسی(علیهالسلام) در دوران کودکی در عصر فرعون.
مسلم است که هر کس با تمام وجود تسلیم خداوند شود، خداوند هر مشکلی را برایش سهل و آسان و هر چیزی را بهفرمان او در میآورد. چنانچه فرمودهاند: «اَلعَبُودِیَّةُ جُوهَرَةٌ کُنهُهَ الرُّبُوبِیَّةُ؛ بندگی، حقیقتی است که در ذات آن مالکیت بر هر چیز نهفته است (گردآوری : انجمن ناجی)»
برگرفته از عرفان اسلامی (شرح جامع مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه)، ج 2، حسین انصاریان.
چون نماز زن تمام شد، شوهر دست وی گرفت و نزدیک تنور آورد و در تنور نگریست، فرزند را به سلامت دید و نانها را نیز نسوخته دید. مرد در عجب ماند و خدا را شکر کرد، و زن نیز سجده شکر کرد.
مرد، به همراه فرزندش به نزد حضرت عیسی(علیهالسلام) رفت و جریان را به حضرت گفت. حضرت عیسی گفت: برو اززنت بپرس که چه معاملهای با خدا کرده است و چه رازی با خدا دارد؟
چرا که اگر مردی این کرامات را داشت به وی وحی میشد. شوهر نزد زن آمد و از راز این جریان پرسید. زن گفت:
- کار آخرت را در مقابل کار دنیا جلو انداختم.
- هرگز بدون طهارت نبودم.
- چون وقت نماز میشد همه کارها را رها میکردم و مشغول نماز میشدم.
- هر کس به من جفا میکرد و دشنام میداد، کینهای از وی به دل نمیگرفتم و به او پاسخی نمیدادم و به خدا واگذار میکردم.
- به قضای الهی راضی بودم.
- فرمان خدا را تعظیم داشته و اطاعت میکردم.
- بر مردم رحم داشتم .
- نماز شب و نماز ظهر را ترک نکردم.
حضرت عیسی(علیهالسلام) فرمود: اگر این زن مرد بود پیامبر میشد.(کنایه از این که این اعمال، کارهای پیامبران است (گردآوری : انجمن ناجی))
مسئله نسوختن طفل در تنور آتش، مسئلهای است که دو بار قرآن مجید بر آن شهادت داده است، یکی حضرت ابراهیم(علیهالسلام) در زمان نمرود و دیگر در مورد حضرت موسی(علیهالسلام) در دوران کودکی در عصر فرعون.
مسلم است که هر کس با تمام وجود تسلیم خداوند شود، خداوند هر مشکلی را برایش سهل و آسان و هر چیزی را بهفرمان او در میآورد. چنانچه فرمودهاند: «اَلعَبُودِیَّةُ جُوهَرَةٌ کُنهُهَ الرُّبُوبِیَّةُ؛ بندگی، حقیقتی است که در ذات آن مالکیت بر هر چیز نهفته است (گردآوری : انجمن ناجی)»
برگرفته از عرفان اسلامی (شرح جامع مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه)، ج 2، حسین انصاریان.