انجمن علمی عمومی ناجی

نسخه‌ی کامل: آهنگی از امیر بهادری (‌من از این شهر می رم ،‌ معشوق عاشقش رو می فروشه )
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
یه شعر؛‌
چند وقته که  برات اهمیت نداره گریه های من 
خلوت شبهات دیگه شده غریبه با صدای من 
زندگی تو از آرزو و حالو روز من  جداست 
حالا که تو شدی یه آدم غریبه و سردو بی هوا 
من از این شهر می رم 
شهر که ستاره هاش خاموشه 
معشوق عاشقش رو می فروشه
به هیچو پوچ زندگی
من از این شهر می رم شهری که  بظاهر آشنهاش زیاده 
ولی تو نمی دونی دردهات رو تو تنهایی به کی بگیتصویر: images/smilies/aslan
تصویر: images/smilies/danceلا لا لا لا تصویر: images/smilies/dance 
تصویر: images/smilies/undecided.gifخسته از عروسکها تو لباس آدمها تصویر: images/smilies/dodgy.gifتنها و بی صدا   گم می شم تو جاده ها 
می رم بی خداحافظی 
بی امیدو بی هوا از هوای تو جدا دنبال ستاره به سمت ناکجا 
می رم بی خداحافظی 
اونی که عاشق تو بود  از ته دلش منم 
اما این روزها بودنو نبودم فرقی نداره واسه تو 
رنگ شب شدی یادت رفته نور 
هر چراغ روشنی 
تصویر: images/smilies/whinking
حتی از راه دور پرت می کنه حواس توتصویر: images/smilies/65.gif
من از شهر می رم 
شهری گذشته هام پوشونده
خاطرات خوبمون اینجا مونده 
تو تموم کوچه ها 
تو بمونو آدمهای بی سایه 
عاشقانه های گرمو بی پایه 
تو فکر موندنم نباش
من از این شهر می رم 
شهری که ستاره هاش خاموش
معشوق عاشقش رو می فروشه به هیچو پوچ زندگی
من از شهر می رم 
شهری که به ظاهر آشناهاش زیاده 
....


 

 

 
لینک مرجع