انجمن علمی عمومی ناجی

نسخه‌ی کامل: اربعین حسینی
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
[تصویر:  138772154450951.jpg]

:flower:
اربعین حسینی، جویبار همیشه جاری عاشورا، روز شهادت حماسه سازان و اربعین، روز زیارت مرقد عاشورا سازان است (گردآوری :‌ انجمن ناجی)

عاشورا، خروش خون حسین(ع) است و اربعین، پژواک این فریاد ظلم شکن است (گردآوری :‌ انجمن ناجی)

عاشورا و اربعین، نقطه ابتدا و انتهای عشق نیست؛ بلکه چله عارفانه تشیع سرخ علوی است (گردآوری :‌ انجمن ناجی)

عاشورا تا اربعین، نقطه اوج عشق حسینی است و در این چهل روز، حسین(ع) تنها سخن محافل است تا در طول عمر انسان، بهانه بیداری و ظلم ‏ستیزی باشد.

عاشورا، زمانه خون و ایثار است و اربعین، بهانه تبلیغ و پیمان.

در عاشورا، حسین(ع) با تاریخْ سخن گفت و در اربعین، تاریخ پای درس حسین(ع) نشست.

عاشورا روز کشت "خون خدا" در کویر جامعه ظلم ‏زده است و اربعین، آغاز برداشت نخستین ثمره آن. آری، اربعینْ فرصتی برای اعلام همبستگی با عاشوراست (گردآوری :‌ انجمن ناجی)

هر اربعین حسینی، قاصد حماسه ای ماندگار، پیامدار استعلای ایمان، نشانه‏ای از شکوه عشق، و برگ همیشه سبزی بر درخت هماره سرخ شهادت است (گردآوری :‌ انجمن ناجی)
اربعین یا چهلم عزداران با نثار هدایای معنوی خود، دارایی امام حسین را زیاد نمی کنند بلکه خودشان را به دریای عظمت ثروت حسینی متصل می کنند.
کسی که با ریختن اشک، محبتش را به امام حسین نشان می دهد، یا با خواندن زیارتنامه، هدیه ای نثار می کند، مثل فقیر تهی دستی است که در بارگاه پادشاهی با عظمت تر از سلیمان ،تحفه ای ناچیز آورده تا سلیمان او را از همه چیز بی نیاز کند.
اربعین امام حسین علیه السلام روزی است که جمعیت ملائکه در کربلا بسیار بیشتر از جمعیت انسانهاست (گردآوری :‌ انجمن ناجی) در چنین روزی اسرای کربلا که به تازگی آزاد شده بودند به کربلا رسیدند. در تاریخ ثبت شده است وقتی به نزدیکی قبور شهدا رسیدند مثل برگهای پاییزی از روی شتر ها به زمین ریختند و خودشان را به قبور رساندند و مدت سه روز در آنجا عزاداری کردند.

عزاداران اربعین امام حسین، آن سال تنها تعدادی اسرای آزاد شده بودند. اما اکنون میلیونها نفر در سراسر دنیا در مراسم اربعین شرکت می کنند و با عزاداری خود جهانیان را برای آشنایی با امام حسین علیه السلام ، هدف و مکتبش تشویق و تحریک می کنند و خود نیز با شرکت در این مراسم راهی برای رشد و عروج به سمت آسمان انسانیت پیدا می کنند. حقیقتا کسی که ارزش شرکت در این مراسم را درک کند هرگز آن را رها نخواهد کرد یا با اعمال ناشایست تباهش نخواهد نمود. 


اربعين حسيني

بيستم ماه صفر در تاريخ، به عنوان اربعين حسيني مشهور شده است (گردآوری :‌ انجمن ناجی)

در برخي از روايات به بزرگداشت اين روز اشاره شده است (گردآوری :‌ انجمن ناجی)

در حديثي از امام حسن عسكري زيارت اربعين به عنوان يكي از نشانه‌هاي مؤمن شمرده شده است (گردآوری :‌ انجمن ناجی)[1] «اربعين» در منابع، بيشتر به دو رويداد اشاره دارد:

_ روز مراجعت اسراي كربلا از شام به مدينه؛

_ روزي كه جابر بن عبدالله انصاري به زيارت قبر امام حسين(ع) مشرف شد.

اما در اينكه در اين روز اسراي كربلا به كربلا رسيده باشند، ترديدي جدي وجود دارد.

شيخ مفيد در «مسار الشيعه» آورده است:

«روز اربعين، روزي است كه اهل بيت امام حسين(ع)، از شام به سوي مدينه مراجعت كردند و نيز روزي است كه جابر بن عبدالله براي زيارت امام حسين(ع) وارد كربلا شد».[2]

شيخ طوسي در «مصباح المتهجّد»[3]و ابن اعثم در الفتوح[4] نيز همين مطلب را ذكر كرده‌اند.

ميرزا حسين نوري مي‌نويسد:

«از عبارت شيخ مفيد و شيخ طوسي استفاده مي‌شود كه روز اربعين روزي است كه اسرار از شام به مقصد مدينه خارج شدند. نه آنكه در آن روز به مدينه رسيدند.[5] »

در اين ميان سيد بن طاوس در «لهوف»، اربعين را روز بازگشت اسرا از شام به كربلا ذكر كرده است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) ايشان مي‌نويسد:

«وقتي اسراي كربلا از شام به طرف عراق بازگشتند به راهنماي كاروان گفتند:

ما را به كربلا ببر. بنابراين آن‌ها به محل شهادت امام حسين(ع) آمدند. سپس در آنجا به اقامه عزا و گریه و زاری برای اباعبدالله پرداختند ...»[6]

ابن نما حلي نيز روز اربعين را روز بازگشت اسرا از شام به كربلا و ملاقات آن‌ها با جابر و عده‌اي از بني هاشم ذكر كرده است (گردآوری :‌ انجمن ناجی)[7] ميرزا حسين نوري پس از از نقل قول سيد بن طاوس به نقد آن پرداخته است (گردآوری :‌ انجمن ناجی)[8]

رسول جعفريان مي‌نويسد:

«شيخ مفيد در ارشاد، ابومخنّف در مقتل الحسين، بلاذري در انساب الاشراف، دينوري در اخبار الطوال و أبن سعد در الطبقات الكبري، اشاره‌اي به بازگشت اسرا به كربلا نكرده‌اند».[9]

شيخ عباس قمي هم داستان آمدن اسراي كربلا را در اربعين از شام به كربلا بسيار بعيد مي‌داند.[10]

محمدابراهيم آيتي[11] و شهيد مطهري (ره) نيز آمدن اسراي كربلا را در روز اربعين به كربلا، انكار كرده‌اند. شهيد مطهري مي‌نويسد:

«جز در كتاب لهوف كه آن هم نويسنده‌اش در كتاب‌هاي ديگرش آن را تكذيب كرده و لااقل تأكيد نكرده، در هيچ كتاب ديگري چنين چيزي نيست و هيچ دليل عقلي هم اين را تأييد نمي‌كند».[12]

امّا در خصوص ورود جابر بن عبدالله انصاري در روز اربعين سال 61 هجري به كربلا، به نظر مي‌رسد بين منابع تاريخي چندان اختلافي نباشد. شيخ طوسي مي‌نويسد:

«روز اربعين روزي است كه جابر بن عبدالله انصاري صحابي رسول خدا(ص) از مدينه براي زيارت قبر امام حسين(ع) به كربلا آمد و او اولين زائري بود كه قبر شريف آن حضرت را زيارت كرد».[13]

مرحوم آيتي مي‌نويسد:

«جابر بيستم ماه صفر، درست چهل روز بعد از شهادت امام وارد كربلا شد و سنت زيارت اربعين امام به دست او تأسيس گرديد».[14]

فردي كه به همراه جابر در اين روز به كربلا آمده «عطيه بن سعد بن جناده عوفي كوفي» است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) آيتي، در خصوصي شخصيت وي مي‌نويسد:

«بسيار شده است كه از روي ناداني و بي‌اطلاعي وي را غلام جابر گفته‌اند، در حالي كه او يكي از بزرگترين دانشمندان و مفسران اسلامي است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) وي از بزرگان تابعين و از شاگردان عبدالله بن عباس مي‌باشد. و تفسيري در پنج مجلّد بر قرآن مجيد نوشته و از راويان حديث محسوب مي‌شود».[15]

در كتاب بشادة المصطفي آمده است:

عطيه عوفي مي‌گويد، به همراه جابر بن عبدالله انصاري به منظور زيارت قبر امام حسين(ع) وارد كربلا شديم. جابر نزديك شريعه فرات رفت. غسل كرد و لباس‌هاي نيكو پوشيد ... سپس به طرف قبر مطهر حركت كرديم. جابر هيچ قدمي را بر نمي‌داشت، الا اينكه ذكر خدا مي‌گفت. تا به نزديك قبر رسيديم.

سپس به من گفت مرا به قبر برسان.[16]

من دست او را روي قبر گذاشتم. جابر روي قبر افتاد و غش كرد. سپس من مقداري آب روي صورتش پاشيدم وقتي به هوش آمد سه بار گفت: يا حسين.

سپس گفت: اي حسين چرا جواب مرا نمي‌دهي؟!

سپس به خودش گفت: چگونه مي‌تواني جواب دهي در حالي كه رگ هاي گلوي تو را بريده‌اند و بين سر و بدنت جدايي افتاده است (گردآوری :‌ انجمن ناجی)

شهادت مي‌دهم كه تو فرزند خاتم النبين و سيد المؤمنين ...

و پنجمين فرد از " اصحاب کساء " هستي ...درود و سلام و رضوان الهي بر تو باد. سپس به اطراف قبر امام حسين(ع) حركت كرد و گفت:

السلام عليكم ايتها الارواح التي حلت بفناء الحسين ... اشهد انكم اقمتم الصلاة و آتيتم الزكاة و امرتم بالمعروف و نهيتم عن المنكر...»[17]

به نظر مي‌رسد روز اربعين روزي است كه اهل بيت امام حسين(ع) از شام به قصد مدينه حركت كرده‌اند.

به جز «لهوف»[18] كه جريان ورود اهل بيت امام حسين(ع) را در اين روز به كربلا نقل كرده، و البته در كتاب‌هاي ديگرش هم آن را تائيد نكرده است، در منابع دست اول مطلبي در خصوص ورود اسراي كربلا در روز اربعين به كربلا وجود ندارد.

منابع

[1]- محمد بن محمد بن نعمان، المزار، قم، مدرسه الامام الهادي، چاپ اول،ص 53.

[2]- محمد بن محمد بن نعمان، مسار الشيعه، بيروت، دارالمفيد، 1414، چاپ دوم، ص 46.

[3]- شيخ طوسي، محمد بن حسن؛ مصباح المتهجد، بيروت، مؤسسه الشيعه، چاپ اول، 1411، ص 787.

[4]- ابن اعلم كوفي، احمد؛ ترجمه محمد بن محمد بن مستوفي هروي، تهران، انتشارات آموزش و انقلاب اسلامي، 1372، ص 916.

[5]- النوري، الميرزا؛ لولو و مرجان، تهران، فراهاني، 1364، ص 154.

[6]- حسنی، سید ابن طاووس، اللهوف فی قتلی الطوف، بیجا، مهر، 1417ه.ق، ص114

[7]- حلی، ابن نما؛ مثیر الاحزان، نجف، الحیدریه، 1369ه.ق، ص86.

[8]- نوری، الميرزا؛ پيشين، ص 152.

[9]- جعفريان، رسول؛ نأملي در نهضت عاشورا، قم، نشر مورخ، 1386ش، ص 216.

[10]- قمي، شيخ عباس؛ منتهي الامال، بي‌جا، مطبوعاتي حسيني، 1370، ج1، ص 525.

[11]- آیتی، محمد ابراهیم؛ بررسی تاریخ عاشورا، تهران، صدوق، 1372ه.ش، هشتم، ص139.

[12]- مطهري، مرتضي؛ حماسه حسيني، تهران، صدرا، 1373، چاپ بيست و يكم، ج1، ص 30.

[13]- طوسي، محمد بن حسن؛ پيشين، ص 787.

[14]- آيتي، محمدابراهيم، پيشين، ص 231-230.

[15]- همان، ص 232-231.

[16]- برخي نقل كرده‌اند كه جابر در اين زمان تقريباً نابينا بوده است (گردآوری :‌ انجمن ناجی)

[17]- طبري، محمد بن علي؛ بشارة المصطفي، قم، مؤسسه النشر الاسلامي، 1420، چاپ اول، ص 126.

[18]- به اين نكته نيز بايد توجه داشت كه لهوف از منابع دست اول نيست اين كتاب در قرن هفتم هجري نوشته شده است (گردآوری :‌ انجمن ناجی)


 
ورود اهل بيت عليهم السلام در روز اربعين به كربلا .
درباره اين مساله ديدگاه هاي مختلف و متضادي اظهار شده و مورد تشكيك و استبعاد جدي قرار گرفته است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) اين موضوع از دو جهت محل بحث است: اصل ورود به كربلا؛ تاريخ ورود.
اما در مورد اصل ورود اهل بيت (ع) به كربلا بايد گفت كه گروه بسياري از علماي برجسته و مشاهير متقدم و متاخر و مورخان شيعه و سني آن را تاييد كرده اند كه به برخي از آنها اشاره خواهد شد. در برابر، جمعي از متاخران و برخي از متقدمان اين جريان را بعيد بلكه ممتنع و محال عادي دانسته اند و به تعبير بعضي نيز كذب محض و افسانه است (گردآوری :‌ انجمن ناجی)
استدلال اين گروه در استبعاد و استحاله و تكذيب اين موضوع، دو امر است:
اول: سكوت و عدم تعرض مورخان و كتب تاريخ، با اين كه موضوع مهم و قابل ذكر و شايسته تعرض بود در نتيجه از نگاه اين گروه «عدم الدليل، دليل العدم »؛ يعني چگونه مي توان باور داشت اين جريان تا قرن هفتم پنهان مانده باشد و تنها به وسيله سيد بن طاووس ابراز و اعلان شود.
دوم: مساله فاصله ميان شام و عراق يا دمشق و كوفه است البته اين در صورتي است كه مدت رفتن از كوفه تا شام را بيست روز و مدت اقامت اهل بيت (ع) در دمشق را يك ماه (چنان كه نقل شده) در نظر بگيريم، به علاوه مدتي كه ابن زياد براي كسب تكليف از يزيد نياز داشت. خصوصا اين كه گوينده جريان اربعين - سيد بن طاووس - در كتاب ديگر خود كه بعدا تاليف نمود، اين نظريه را رد كرده آن را بسيار بعيد دانسته است و به تبعيت از استبعاد ايشان، مرحوم حاج ميرزا حسين نوري نيز آن را بعيد شمرد.
علامه شعراني و شهيد مطهري نيز با تعبيرهاي مختلف همين نظريه را ابراز داشته اند.
از آنجا كه هدف اين نوشتار بررسي علل استبعاد اربعين در كلام سيد بن طاووس و اثبات جريان اربعين مي باشد، لازم است به ذكر نام عده اي كه جريان اربعين را تصريح يا تاييد نموده اند بپردازيم:
قائلان به اربعين دو دسته اند، دسته اي صراحتا اظهار نموده اند كه اهل بيت(ع) در روز اربعين به كربلا آمده اند و دسته ديگر بر اين باورند كه سر مطهر امام (ع) و ساير شهدا در كربلا دفن گرديده و يا سرهاي مطهر به وسيله امام سجاد (ع) به بدن هاي مطهر الحاق شد.
از آنجا كه دفن سر مطهر در كربلا قطعا به دست مبارك امام سجاد (ع) انجام شد و ورود ايشان به همراه سرهاي مطهر شهدا به كربلا نيز فقط در بيستم صفر بود و هيچ يك از مورخان شيعه و سني قائل نشده اند كه سرهاي مطهر - مخصوصا سر مطهر امام حسين (ع) - به وسيله كسي غير از امام سجاد (ع) دفن شده و يا اين كه امام سجاد (ع) در غير بيستم صفر سال 61 براي دفن سرهاي مقدس به كربلا آمده باشد، از اين رو اعتراف و تصديق به دفن سر مطهر امام حسين (ع) در كربلا توسط امام سجاد (ع) در روز بيستم صفر خود گواه و شاهدي است صادق و عالي بر آمدن اهل بيت (ع) در روز اربعين به كربلا.
مبناي تاريخي اربعين در آثار بزرگان
الف- آثار مستقل
عده اي از محققان و بزرگان، كتاب مستقل در اثبات ورود اهل بيت (ع) به كربلا تاليف كرده اند. از جمله:
1- «فاجعه الاربعين» يا «حديث الاربعين» تاليف عالم بزرگوار شيخ حسن بلادي .
2- «تحقيق درباره اولين اربعين حضرت سيد الشهدا (ع)» تاليف علامه محقق سيد محمد علي قاضي طباطبايي شهيد محراب مصلاي جمعه تبريز. اين كتاب افزون بر هشتصد صفحه است كه با مراجعه و بررسي بيش از پانصد و هفتاد كتاب به نگارش درآمده است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) در تكميل نوشتار حاضر از اين كتاب نفيس استفاده بسياري شده است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) همچنين بسياري از ادبا و علما موضوع اربعين و ورود اهل بيت به كربلا را در قالب اشعار عربي و فارسي بازگو و ضبط كرده اند.
ب- تصريحات و تاييدات
اما عده اي كه پيش از سيد بن طاووس در آثار يا مقاتل خود به مناسبت، تصريح و يا تاييدي بر اربعين داشته اند كه در اينجا فقط به ذكر نام آنها بسنده مي كنيم:1- ابو مخنف - لوط بن يحيي - معاصر با امام حسين (ع) 2- شيخ صدوق، (متوفاي سال 381ق.) 3- اسفرائني (متوفاي 406ق.) - از علماي بزرگ مذهب شافعي 4- علم الهدي سيد مرتضي (متوفاي 436ق.) 5- ابو ريحان بيروني، محقق و رياضيدان شهير(متوفاي 440ق.) در كتاب نفيس «الآثار الباقيه »6- شيخ طوسي (متوفاي 460ق.) علت سنت شدن زيارت امام حسين(ع) در اربعين را تنها انجام مراسم تدفين سرهاي مطهر امام (ع) و ساير شهدا در كربلا مي داند. 7- شيخ فتال نيشابوري (متوفاي 508ق.) 8- عماد الدين طبري آملي (متوفاي اوايل قرن ششم) . 9- شيخ شهيد طبرسي در سال 508 ق. 10- ابن شهر آشوب (متوفاي سال 588ق.) 11- علامه شهير و مورخ كبير، سبط ابن الجوزي از علماي بزرگ اهل سنت (متوفاي سال 654ق.) 12- سيد بن طاووس - علي بن موسي بن جعفر - (متوفاي 668ق.)، در كتاب لهوف و اقبال. 13- شيخ فقيه ابن نما حلي - جعفر بن محمد بن جعفر - (متوفاي اواخر قرن هفتم) 14- مورخ معروف «خواند مير» (متوفاي 249ق.)، 15- الشبراوي، عبد الله بن محمد، شيخ جامع ازهر قاهره 16- زكريا بن محمد قزويني (متوفاي 1305ق.) در كتاب عجائب المخلوقات 17- علامه جليل القدر سيد محسن امين عاملي در « لواعج الاشجان » 18- عالم شريف سيد عبد الرزاق مقرم در« مقتل الحسين (ع)» 19- ابن حجر مكي، احمد بن محمد، (متوفاي سال9366691333ق.) صاحب كتاب «الصواعق المحرقه » 20- سيد جليل زبده الفقهاء فاضل قزويني، رضي بن نبي، (متوفاي سال 1118ق.) در كتاب نفيس « تظلم الزهرا» عين عبارت سيد بن طاووس در كتاب اقبال را نقل مي كند و به طور جدي و صريح گفته سيد را پاسخ مي دهد:
به عقيده من، سيد - بعد از پذيرش جريان اربعين - بعدها صرفا آن را بعيد دانسته است و سزاوار نيست با استبعاد صرف او روايات تاريخي را انكار نمود؛ زيرا ما از برخي از اشخاص مورد اطمينان شنيده ايم كه كوفه به دمشق نزديك بوده به گونه اي كه يك پيك مي توانست سه روزه به خصوص براي كسب تكليف واليان و حكام جور به ويژه مثل خبر شوم كربلا را كه براي اهل شام عيد به شمارمي رفت به آنها برساند. اما مدت اقامت اهل بيت (ع) در شام - بنا بر آنچه در المنتخب آمده - تقريبا بيش از هشت روز نبوده است و ما به نقل ديگري كه بر اقامت آنان در شام به اندازه يك ماه دلالت كند دست نيافتيم - خدا عالم است - به اضافه چه بسا گاه كبوتر نامه بر زودتر از پيك زميني پيغام برساند.
همچنين عده ديگري از مشاهير علماي شيعه و سني قائل به اربعين هستند كه براي اطلاع بيشتر مي توان به مقتل مقرم و تحقيق اربعين مراجعه نمود.
علل استبعاد از زبان سيد بن طاووس
قبل از نقل جريان اربعين، بررسي ادله اي كه سيد بن طاووس براي بعيد شمردن جريان ذكر مي كند، لازم است (گردآوری :‌ انجمن ناجی)
دلايل استبعاد از نظر او عبارتند از: 1- استجازه؛ 2- اقامت يك ماهه؛ 3- بعد مسافت؛ كه به بررسي هر يك مي پردازيم:
استجازه
سيد بن طاووس معتقد است مدت زماني كه براي رفتن قاصد ابن زياد به شام، براي كسب تكليف درباره اعلام پايان يافتن جنگ و انجام ماموريت محوله و كسب تكليف از يزيد درباره سرهاي مطهر و اسيران، صرف شد با ورود اهل بيت در روز بيستم صفر به كربلا سازگار نيست.
در رد اين دليل سيد بن طاووس بايد بگوييم اولا: جريان استجازه، مبهم و معماگونه است، زيرا نه معلوم شد و نه كسي گفته است حامل و ناقل اجازه چه كسي بود؟ چه وقت رفت و كدام زمان برگشت و...؟ علاوه بر اين چرا قاصد، سر مطهر امام (ع) را به منظور اثبات صحت گفتارش به همراه خود براي يزيد نبرد؟ چون خود سيد مي گويد سر امام (ع) همراه با اهل بيت (ع) از كوفه خارج شد.
محدث خياباني مي گويد:
« تا به حال با وجود فحص شديد و تفتيش اكيد در هيچ تاريخ و تاليفي از خاصه و عامه ايصال اين مكتوب و جواب را به شام و كوفه نديده ام كه به چه نحو و كدام وسيله بوده و حال آن كه از تذكره الخواص و قمقام مستفاد مي شود كه روز پانزدهم رووس و اسرا را از كوفه به شام حركت دادند.»
ابن اثير در الكامل و طبري در تاريخ خود داستاني راجع به ايام اسارت اهل بيت (ع) در كوفه نقل مي كند كه گوياي استجازه است ولي مبهم و سربسته، آن هم به صورت حكايت قول (قيل) .
ثانيا: داستان استجازه با گفته شيخ مفيد كه مفادش حركت اهل بيت (ع) در روز سيزدهم يا چهاردهم است و به وضوح دلالت بر عدم استجازه مي نمايد، تعارض دارد و در اين فرض، گفتار شيخ مفيد از چند جهت بر ديدگاه سيد بن طاووس مقدم است: 1- تقدم زماني دو قرن و نيم. 2- دقت نظر و ضبط و... علاوه بر مطالب گذشته، زمينه سوال جديدي وجود دارد و آن اين كه مگر عمر سعد براي فرستادن سرها و اهل بيت (ع) از كربلا به كوفه از ابن زياد اجازه خواست كه ابن زياد از يزيد اجازه بخواهد؟
نكته ديگري كه در تعيين اربعين نقش دارد، جريان خروج و ورود اهل بيت (ع) از كوفه به شام است بدين جهت بررسي آن ضروري به نظر مي رسد.
شيخ مفيد در مورد خروج اهل بيت (ع) از كوفه چنين شرح مي دهد:
« روز دوازدهم يا سيزدهم ابن زياد سر مطهر امام (ع) را به وسيله زحر بن قيس براي يزيد به شام فرستاد. پس از آن در روز چهاردهم يا پانزدهم اهل بيت (ع) را روانه شام كرد و كاروان اهل بيت (ع) به كساني كه سرها را مي بردند، رسيدند.»
شهيد قاضي طباطبايي مي گويد:
« در كتب تاريخ، كاروان اهل بيت (ع) روز پانزدهم محرم از كوفه به سمت شام خارج شدند.»
ورود سرهاي مطهر به شام، در روز اول صفر معروف و مشهور است و تاريخ ديگري نقل نشده است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) و بسياري عيد دانستن اول صفر سال 61 توسط بني اميه را نقل كرده اند. از طرف ديگر، همراهي سرهاي پاك و اهل بيت (ع) هنگام ورود به شام، گويا مورد اتفاق نظر همگان است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) سيد بن طاووس، شيخ مفيد و ديگران معتقدند اهل بيت (ع) و سرهاي مطهر با هم به سمت شام حركت كرده و با هم وارد شام شدند. هر چند سيد، تاريخ خروج اهل بيت (ع) از كوفه و ورود آنها به شام را معين نمي كند، اما همين مقدار كه قبول دارد اهل بيت (ع) و سرهاي شهدا با هم از كوفه خارج و با هم وارد شام شدند، براي پذيرفتن ورود اهل بيت (ع) در روز اول صفر به شام، كافي است (گردآوری :‌ انجمن ناجی) همچنين ايشان گفته مورخان معتبر و معروف را در رابطه با خروج و ورود از كوفه به شام، رد نكرده است (گردآوری :‌ انجمن ناجی)
بنابراين، پذيرش ورود اهل بيت (ع) به شام در روز اول صفر، الزامي است، و در نتيجه يا استجازه انجام نشد - چنان كه احتمال قوي همين است - يا در ده روز اول، انجام شد؛ يعني دهه اول به رفت و برگشت قاصد و كسب اجازه، صرف شد، دهه دوم صرف حركت اهل بيت (ع) به شام؛ و روز اول صفر - طبق نظر معروف - وارد شام شدند و به همين مناسبت آن روز، عيد رسمي امويان و دشمنان اهل بيت(ع) شد.
اقامت يك ماهه اهل بيت (ع)
سيد بن طاووس با استناد به روايتي كه بر اقامت يك ماهه اهل بيت (ع) در شام دلالت دارد آن را با جريان اربعين سازگار نمي داند.
اين موضوع نه تنها از نظر تاريخي قابل تاييد نيست بلكه از استدلال استجازه هم ضعيف تر است؛ چون در استجازه، نقل ابن اثير و طبري - هر چند به طور مبهم - وجود داشت. سيد نيز در كتاب هاي ديگر خود به آن اشاره اي نمي كند و فقط در كتاب اقبال به عنوان استبعاد مي گويد:
« اربعين با روايت اقامت يك ماه در دمشق سازگار و هماهنگ نيست .»
علاوه بر اين، تتبع نقل هاي تاريخي، شاهد خوبي بر عدم اقامت يك ماهه اهل بيت (ع) در شام است، و از قراين متعدد و عبارات مختلف استفاده مي شود كه از هشت يا ده روز بيشتر نبوده است (گردآوری :‌ انجمن ناجی)
كلمات محدث قمي و ديگران گوياي اين است كه چون مردم شام از حقيقت امر مطلع شدند و فهميدند كه كشته شدگان، فرزندان پيغمبر(ص) و اسرا، خاندان نبوت مي باشند، شرايط و اوضاع كاملا بر عليه يزيد برگشت؛ به همين سبب وجود اهل بيت (ع) در شام، مايه نفرت بيشتر شاميان از بني اميه و تزلزل سلطنت اين دودمان مي شد. بنابراين يزيد با تظاهر به احترام اين بزرگواران، سعي در برگرداندن آنها به مدينه نمود.
شيخ مفيد مي گويد:
آنگاه كه سرهاي شهدا در برابر يزيد قرار داده شد و سر مقدس امام حسين (ع) در ميان آنان بود گفت: ... سپس دستور داد كه اهل بيت (ع) فرود آيند... اهل بيت (ع) در كنار منزلگاه يزيد، چند روزي اقامت داشتند تا اين كه - روزي - يزيد نعمان بن بشير را خواست و به او گفت: آماده باش تا با اهل بيت (ع) به مدينه برويد.
اين كلمات به وضوح بر عدم اقامت يك ماهه در شام دلالت مي كند.
همچنين طبري مي گويد: سپس آمد و آنان را آماده نموده و به سوي مدينه حركت دادند.
ابن كثير نيز مي گويد: «اهل تحقيق گفته اند: بيشتر از يك هفته يا هشت روز، اقامت اهل بيت(ع) در شام نبود.»
در مقتل ابي مخنف نيز عباراتي با همين مضامين وجود دارد.
نتيجه مطلب اين كه اقامت يك ماهه در دمشق، از نظر اسناد و مدارك تاريخي قابل قبول و مورد تاييد نيست.
عاشورا تا اربعین، نقطه اوج عشق حسینی است و در این چهل روز، حسین(ع) تنها سخن محافل است تا در طول عمر انسان، بهانه بیداری و ظلم ‏ستیزی باشد.
عدد 40 یه جورایی خاصه
من جایی خونده بودم که 40 یا همون 40 سالگی نقطه کماله و اینکه خدا بعد از این سن دیگه رو گناهایی که شخص بکنه تخفیفی قائل نیست .
فقط حیف کاش روز اول محرم باز بشه و باشیم و ببینیم و مرگمون هم مصادف بشه با همین ایام.
لینک مرجع