یکی از ترسهای عمیقی که تو خیلی موارد در وجود ما خونه کرده "ترس از تنهائیه" ترس از اینکه دیگران ما را تائید نکنند .ترس از اینکه بقیه افراد منو همینطوری که هستم نپذیرند –منو به عنوان یه آدم دوست داشتنی – قابل اعتماد – خوب– مفید و مهم قبول نکنند . شاید شما هم تو دوران نوجوانی با دفترچه های خاطرات و عقاید که توجمع رفقا پخش می شد برخورد کرده باشید . من(نویسنده ) که خودم تو اون سنین این کار رو انجام دادم . یه روز رفتم یه سررسید خوشگل خریدم و انو به دوستان و فامیلهام دادم که هر کس تو روز تولد خودش برام یه یادگاری بنویسه و تاکید هم کردم که اگه نظر خودشو در مورد من بنویسه خیلی خوشحال تر می شم . شاید من هم داشتم به نوعی تائید طلبی می کردم . دلم می خواست تو این سررسید همه از من تعریف کنند و کتباَ اقرار کنند که من قابل قبول و پذیرفتنی و دوست داشتنی هستم .
دقت کردید همه ی ما به همون اندازه که دوست داریم ازمون تعریف و تمجید بشه ، چقدر در مقابل انتقاد و نظر مخالف ضعف داریم. من که فکر می کنم جمله ای که بعضاَ رو همون دفترچه های عقاید می نوشتیم که :
سرمه چشم من زسر خاک پای کسی کو چشم مرا به عیب خوش بینا کرد
هم یه تعارف باشد و بی رو درواسی بهتره بگم ؛ ما در اغلب مواقع اصلاَ هم خوشمون نمیاد کسی یه کاره بیاد و از عیب هامون بگه و چشم هامونو باز کنه .
شاید نه تنها خاک پاشو سرمه چشمامون نکنیم بلکه دلمون بخواد قلم جفت پاهاش رو هم بشکنیم ! چرا ؟!چون داره یه جورایی مثلا به من میگه قابل قبول و خواستنی نیستم وتاییدم نمی کنه . من که با هزار زحمت و به زور به زورمی خوام از خودم چهره یه آدم کامل – بدون ایراد- عالی ودرخشان بسازم ( چه کار عبث و بیهوده ای) و به همه ، حتی به خودم بقبولانم که من این تصویر کامله و این سراب بی ایراده هستم ،حالا یه کسی پیدا بشه و یه باره همه چیز و بهم بزنه وبگه نه ! تو این ایراد ها و این کاستی ها رو هم داری .
من هم که درباطن خودم هم میدونم خیلی ایراد دارم و با هزار ترفند ونیرنگ چشمم رو به روی اون ایرادها بستم و دارم یه تصویر خیالی و غیر واقعی از خودم رو ، رویا پردازی می کنم مسلماَ نمی تونم به همین راحتی اجازه بدم یه کسی بیاد و من رو از عرش خیالات پرت کنه رو فرش واقعیات !
میخواهیم وارد یک میهمانی پر جمعیت بشیم – می خواهیم برای جمعیتی سخنرانی کنیم – میخواهیم جلوی دوربین تلویزیون بایستیم – سر کلاس میخواهیم درس جواب بدیم – میخواهیم خواستگاری بریم یا برامون خواستگار بیاد و...........دیدید چقدر استرس و هیجان داریم .چرا ؟؟ چون می ترسیم خراب کنیم و اونقدر که باید خوب نباشیم .
شاید هم دستپاچه بشیم و اصلا نتونیم به خوبی صحبت کنیم و خودی نشون بدیم .نفسمون به شماره می افته .... قلبمون هزار تا میزنه .....دستامون عرق میکنه .......مبادا بقیه تایید مون نکنند و بگن بدرد نمیخوره و آبروریزی بشه ! خیلی وقتا که به پیشنهاد ها و در خواست های مختلف و مزاحم جرات "نه" گفتن نداریم – خیلی وقتا که تو رو درواسی فروشنده چیزی رو میخریم – خیلی وقتا که محکم و قاطع تصمیم گرفتیم در مواجهه با فلان شخص یا جمع ، فلان حرف را بزنیم اما موقع عمل که میرسه زبونمون قفل میشه و بعدش هم کلی با خودمون لج می شیم و خود مونو سرزنش و توبیخ میکنیم –خیلی و قتا که کار ی رو انجام میدیم که اصلا دوستش نداریم و به مصلحت ما نیست و خیلی وقتا که . . . . . . . مشکل شاید ریشه در همین ترس داشته باشه . ترس از اینکه اونقدر که تو ذهن خودمون احتیاج داریم ، خوب نباشیم و در نتیجه بقیه تائیدمون نکنند- یاترس از اینکه یه وقت چیزی بگیم یا کاری کنیم که بقیه روشونو از ما برگردونند و تنها مون بذارن .
راهکارهایی برای مقابله با ترس از عدم تایید و پذیرش :
۱-کنارآمدن با عدم تایید و پذیرش دیگران را تمرین کنید:
به عمد عدم تایید و پذیرش فردی را برانگیزید، تا نخست دریابید که قادر به تحمل آن میباشید و دوم اینکه بدون تایید و پذیرش دیگران دنیا برای شما به آخر نمیرسد. برای مثال لباسی را که دوست دارید، اما شریکتان تصورمیکند برای شما مناسب نیست، را خریداری کنید. و یا عقیده ای را بیان کرده و برآن اصرار ورزید البته در مقابل فردی که با آن مخالف است (گردآوری : انجمن ناجی)
۲- چیزهایی که ازآنها هراس دارید و ازمواجهه شدن با آنها اجتناب میورزید را به چالش بکشید.
به جلسات، محافل اجتماعی، میهمانی ها وهرمکانی که از نحوه تفکر دیگران نسبت به خود نگرانی دارید، حضور یابید.
۳- به فعالیت های مورد علاقه خود مشغول گردید.
خود را متعهد سازید که کارهایی که برایتان لذت بخش است را انجام دهید تا براساس خواسته ها و امیال خود عمل کرده باشید، بدون ترس از طرز تفکر دیگران نسبت به خودتان.
۴-در مقابل تکانه ی جویا شدن نظر دیگران مقاومت کنید.
هنگام خرید لباس و دیگر اقلام، و هنگامی که انتخاب تنها به سلیقه شخصی مربوط است،شخصا تصمیم بگیرید.در مواقع مقتضی نیز با دیگران ملباسمو کرده، اما تصمیم آخر را خودتان اتخاذ کنید.
۵-همواره در پی جلب تایید و تصدیق گفته هایتان نباشید.
در بیان عقاید خود مستقل عمل کنید.جملات خود را اینگونه خاتمه ندهید:”درست نمیگویم؟”،”شما اینگونه فکر
نیمکنی؟”،”قبول نداری؟"
۶-عدم نیاز به تایید،پذیرش،توجه و محبت دیگران نباید به منزله خودخواهی و خودمحوری تلقی گردد.
بلکه پذیرش خود،پذیرش دیگران را آسانتر می سازد. همچنین به شما می آموزد که همواره در مقابل مهربانی و عشق ورزی انتظار تلافی و چشم داشت نداشته باشید و اینگونه عشقتان نیز واقعی تر خواهد بود.
۷-با اینکه شما نیازی به تایید ندارید، اما پذیرش و تایید دیگران خوشایند است.
چنانچه چهره ای نامرتب دارید،عادت به تاخیر و یا غیبت دارید،سریع از کوره در میروید،خشونت طلب هستید و غیره…بهتر است خود را تغییر دهید.اما برخی چیزها را نمیتوان و نباید تغییرداد مثل ظاهر فیزیکی.
۸-هرگز عقاید و ارزش های خود را به قصد جلب تایید دیگران تغییر ندهید.
تایید و پذیرش دیگران یک مزیت است و نه یک نیاز.
۹- چنانچه ازعدم تایید و پذیرش دیگران می هراسید ،بدترین احتمالات را انتظار بکشید.
برای مثال چنانچه ازطرد شدن ازسوی فردی دل نگرانید، تصور کنید با وی سر صحبت را باز کرده اید، اما وی کاملا به شما بی اعتنایی میکند،شما به وی پیشنهاد دوستی میدهید، اما وی آن را رد میکند. تمام این اتفاقات هم در حضور دوستان شما صورت میگیرد و شما سرانجام بسیار سرخورده میشوید. تجسم بدترین پیامدهای محتمل، شما را دربرابر رویارویی با عدم پذیرش و طرد شدن ازسوی دیگران آماده میسازد.
۱۰-مقابله با خجالتزدگی.
خود را در معرض موقعیت های واقعی زندگی که پیشترازآنها اجتناب میکردید، قرار دهید. تا با افزایش تحمل ناکامی و آمادگی خود با ناملایمات ریسک پذیری خود را افزایش دهید:* چنانچه شما نسبت به ظاهر خود بسیار وسواس دارید، بدون به تن کردن لباس های زیبا و مناسب، بدون شانه زدن موهای خود،و یا آرایش کردن ازمنزل خارج شوید.* چنانچه شما نگران رفتار نسنجیده خود در مقابل دیگران هستید، برخی اوقات برخی قوانین اجتماعی را نقض کنید.* بمنظور مقابله بر ترس خود مبنی بر مضحک جلوه کردن در حضور دیگران، برخی اوقات کارهای نابخردانه ای انجام دهید.* چنانچه ازطرد شدن بیم ناک میباشید، به عمد با یک دختر و یا پسر بسیار زیبا و جذاب هم صحبت شده و به وی پیشنهاد دوستی دهید.
۱۱- هرگاه فردی از شما درخواستی کرد قبل از اینکه به وی پاسخ مثبت دهید با خود بگویید:
“آیا من واقعا با کاری که وی از من میخواهد تا انجامش دهم موافق هستم و یا از این بیم دارم که در صورت رد درخواست، وی ممکن است خشمگین، ناراحت و دلگیر شود و یا من مورد عدم پذیرش قرار گرفته و طرد شوم؟”
یه راه کار دیگه اینه که خودت رو تو اون جمع یا تو اون مهمانی یا تو موقعیت قرار بده فکرکن اون همه ادم یا طرف مقابلت چطوری هیچ ترسی نداره ، پس تو هم نترس برو جلو ، به فرموده پیامبر اکرم (ص) ترس برار مرگ است ، برو جلو نترس ، انجام بده . . .یا علی بگو حتی اگه می ترسی درکیفت رو باز کنی ، یا علی بگو اگه یه میلون نفر رو به روتون می خواند تو رو از پا بندازند ، این بگو یا رب ، یگو خدا باهام باش برو جلو ، البته این نکته یادت نره اندکی ترس باید داشته باشی این لازمه ، دین ما کامله کافیه به فرامینش عمل کنی ساده است اگر خودت بخوای با خدا باشی نه حراص از عاملی داری نه عواملی . . .